چرا قرآن مجید بدون حدیث ناقص است ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه موضوع اینکه بتواترنزد مسلمین ثابت است که قرآن کریم بهمراه ثقل دیگر موجب هدایت کامل وسعادت بشراست بعبارتی ثقلین مکمل ومبین یکدیگرند .اما در زمانیکه ثقل ثانی درغیبت است استفاده کامل وتمام هم از قران نیز ممکن نمیشودمگربراي دوستان حضرت حجت عليه السلام  بنص : بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ {العنكبوت/49}

بلکه قران آياتى است روشن در سينه كسانى كه علم داده شده اند و آيات ما را انكار نمى كنند مگر ستمگران .

وآیات وروایات دیگرواختلافات کنونی در قرائات وتفاسیر نیز شاهد عینی ماست .

اما تفصیل :

چه جاهایی احادیث بکمک قرآن آمدند !؟ همگان میدانیم که حین وبعد از وفات رسول الله مسائلی بین امت اسلام رخ داد که اهم آن موضوع زعامت اسلام وتولیت قرآن مجید بود که باعث اختلافات وتفرقه در امت گردید دراین بین موضوع تحریف قرآن نیز پدید آمد و جالب اینجاست که هم شیعه وهم سنی درکتب خود مطالبی دارند که شایان توجه است مثلا اعاظم عامه در کتب خود آورده اند که داناترین اصحاب به قرآن بروایت بخاری یعنی عبد الله بن مسعود آیه 67 سوره مائده را چنین قرائت میکرد : وأخرج ابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري قال : نزلت هذه الآية { يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك } على رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم ، في علي بن أبي طالب .
وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال : كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم { يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك } أن علياً مولى المؤمنين { وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس } .

و در کتب شیعه نیز آمده که :

محمد بن مسعود العياشي في تفسيره بإسناده عن عن ميسر، عن أبي جعفر عليه
السلام قال: لولا أنه زيد في كتاب الله ونقص منه، ما خفي حقنا على ذي حجى، ولو قد
قام قائمنا فنطق صدقه القرآن .مرسل ضعيف

ـ وعنه بإسناده عن الصادق : لو قرئ القرآن كما أنزل لألفيتنا فيه مسمين.
عياشي: عن داود بن فرقد، عمن أخبره(؟)، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لو قد قرئ
القرآن كما انزل لالفيتنا فيه مسمين، وقال سعيد بن الحسين الكندي عن أبي جعفر عليه
السلام بعد مسمين: " كما سمي من قبلنا


ـ وعنه بإسناده عن إبراهيم بن عمرو، قال: قال أبو عبد الله ، أن في القرآن ما مضى وما يحدث وما هو كائن، كانت فيه أسماء الرجال فألقيت، وإنما الاسم الواحد منه في وجوه لا تحصى، يعرف ذلك الوصاة.
عن ابراهيم بن عمر(وثقه النجاشي و ضعفه ابن الغضائري) قال : قال أبوعبدالله عليه السلام : ان في القرآن ما مضى وما يحدث
وما هو كائن ، كانت فيه أسماء الرجال فالقيت ، وانما الاسم الواحد منه في وجوه لا

يحصى يعرف ذلك الوصاة .عياشي


عن سيف وهو ابن عميرة عن غير واحد عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال: لو ترك القرآن كما أنزل لألفينا [هكذا في الكتاب، وفي الأصل "ألفيتنا" كما هو مذكور في (تفسير الصافي)] فيه مسمين كما سمي من كان قبلنا.

یعنی اگر قرآن بهمان شکل نزول وجمع آوری قرائت میشد اسامی ائمه علیهم السلام وحق ایشان بروشنی شناخته میشد !
خوب اکنون بسادگی میتوان با توجه به اقرار طرفین به تحریف و حذف اسم علی از قرآن حکم به تحریف آن داد اما یک حدیث صحیح از اصول کافی به کمک ما می آید :
از قول امام صادق آمده كه چرا اسم علي در قرآن نيامده و حضرت ميفرمايند مگر تعداد ركعات ومقدار زكات آمده ؟! بلكه در غدير امامت علي با حديث : من كنت مولاه فهذا علي مولاه ثابت شد و.....
دراین خبرصحيح از ابوبصير نقل شده كه از حضرت صادق عليه‏السلام در مورد آيه اطيعوا اللّه‏ واطيعوا الرسول واوُلي الامر منكم سؤال نمودم كه مراد از اولوالامر كيست؟
حضرت فرمود: اين آيه در مورد علي بن ابي‏طالب، امام حسن و امام حسين نازل شده‏است.
عرض كردم: مردم مي‏گويند چرا نام علي عليه‏السلام و اهل بيت او در كتاب خدا نيامده‏است؟
حضرت فرمود: به آنان بگو، نماز بر پيامبر نازل شد، در حالي كه خداوند براي مردم عدد ركعات آن را مشخص ننموده بود، چرا كه پيامبر بايد براي آنان تفسير نمايد، و همين طور زكات بر پيامبر نازل شد، اما خداوند بيان نفرمود از هر چهل مثقال نقره، يك نقره زكات دارد. حج بر پيامبر نازل شد در حالي كه خداوند به مردم نفرمود هفت مرتبه طواف نماييد. چون پيامبر كسي است كه تبيبن و تفسير اين آيات و كليات را به عهده دارد.
آنگاه امام صادق فرمود: آيه اطيعوا اللّه‏ واطيعوا الرسول واُولي الامر منكم در شأن علي ابن ابي‏طالب و امام حسن و امام حسين عليهم‏السلام نازل شد. رسول خدا در روز عيد غدير خم فرمود مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فهذا عَليٌّ مولاه، از اين روايت و رواياتي نظير آن به‏خوبي استفاده مي‏گردد كه بيان كليات معارف ديني را قرآن بر عهده دارد، و تفسير و تبيين و توضيح آن بر عهده پيامبر و امامان است. خود قرآن كريم در مواردي اين امر را از جمله امتيازات پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم شمرده است.

خوب تا اینجا ثابت شد که قرائات مختلف وجابجایی آیات در بعضی مواقع به اصل معنی و مقصود نزول صدمه میزند که خودش تحریف معنوی قرانست فقط این مشکل با کمک احادیث برطرف میشود .

وبا مراجعه به تفاسیرشان نزولی مانند درالمنثور سیوطی وتفسیر ابی حاتم وطبری و... بروشنی میتوان تفاوت معنی ظاهری آیات را با هدف نزول خدای متعال از آیه را فهمید مثلا در آیات :

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {المائدة/3}

ظاهر آیه میگوید که دین اسلام که خاتم و بهترین ادیان است بعد از تبیین گوشتهای حلال وحرام کامل ونعمت تمام گشت !!!! اما با مراجعه به شان نزول میبینیم که در اخبار معتبر ومقبول الطریفین حتی ازاصحابی مانند ابوسعید خدری وابوهریره آمده که این آیه بعد از نزول آیه 67 مبنی بر اعلام ولایت امام علی و خطبه مشهور غدیر وحدیث ثقلین و معرفی عترت بعنوان تراجم و شرکای قرآن نازل شد ،

 

ويا در تفسير آيه تطهير بدون مراجعه به اخبار دچار شك ميشويم در حاليكه احاديث صحيح برهان قاطع و فصل الخطابند .

 

 پس اگر احادیث را کنار بگذاریم در بسیاری از آیات به گمراهی میرویم و این امرمتواتر نزد فریقین ثابت شده که خدای متعال علاوه برقرآن فرقان یا سنت (حکمت) را به انبیاء جهت رفع اختلاف عطا کرده است :

وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ {البقرة/53}
وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ {آل عمران/48}

وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا {النساء/113}
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ {آل عمران/164}
وأخرج عبد بن حميد وابن جرير عن قتادة في قوله { ويعلمهم الكتاب والحكمة } قال : الحكمة السنة . قال : ففعل ذلك بهم ، فبعث فيهم رسولاً منهم يعرفون اسمه ونسبه ، يخرجهم من الظلمات إلى النور ، ويهديهم إلى صراط مستقيم .
وأخرج أبو داود في مراسيله عن مكحول قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم « آتاني الله القرآن ومن الحكمة مِثْلَيْه » .درالمنثور
17213 - حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا يزيد بن هارون قال انا حريز بن عبد الرحمن بن أبي عوف الجرشي عن المقدام بن معد يكرب الكندي قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم : الا اني أوتيت الكتاب ومثله معه الا اني أوتيت القرآن ومثله معه الا يوشك رجل ينثني شبعانا على أريكته يقول عليكم بالقرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه وما وجدتم فيه من حرام فحرموه الا لا يحل لكم لحم الحمار الأهلي ولا كل ذي ناب من السباع الا ولا لقطة من مال معاهد الا ان يستغني عنها صاحبها ومن نزل بقوم فعليهم ان يقروهم فان لم يقروهم فلهم ان يعقبوهم بمثل قراهم .مسند احمد حنبل

جالب است که میفرماید مثله معه ، یعنی سنت وحدیث نیز مثل قرآن و معادل آن است که از جانب حق تعالی بر پیامبر نازل شده است .
و امام سیوطی رحمه الله در رساله اش به نام «مفتاح الجنة فی الاحتاج بالسنة» می گوید: بدانید که هر کسی حدیث پیامبر خواه قول باشد یا فعل و دارای شرایط معروف خود باشد را حجت نداند، کفر ورزیده و از دایره اسلام خارج گردیده است، و با یهود و نصارا حشر می شود و یا با گروهی از کفار که خدا بخواهد حشر می شود».

و حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیه که (فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ) النور: ٦٣ می گوید: یعنی آنان که با فرمان خدا یعنی راه و شیوه و طریقه و سنت و شریعت ایشان مخالفت می ورزند باید بترسند از اینکه گرفتار فتنه با عذاب شوند.(همچنانكه بسبب مخالفت با امر نبي دچار فتنه وتفرقه شدند ) پس اقوال و اعمال با اقوال و اعمال پیامبر سنجیده می شود و هر قول و عملی که با قول و عمل آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم موافق باشد مورد قبول است و آنچه مخالف قول و عمل ایشان باشد مردود است حال گوینده و انجام دهنده آن هر کسی که می خواهد باشد، چنان که در صحیحین و غیره از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت است که فرمود: «هر کسی عملی بر خلاف فرمان ما انجام دهد مردود است»

 

البته كه  قرآن نيز قرآن بدون رسول را ناتمام ميدانند :

 

 

{وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }آل عمران101

 

به سبك آيه دقت كنيد كه ابتدا فرمود آيات الهي برشما خواند ميشود بعد فرمود كه رسول الله در بين شماست يعني قرآن همراه رسول وتبيين او موجب هدايت است . وبعد هم فرمود معتصمين به الله به صراط مستقيم هدايت ميشوند اما اعتصام به الله چگونه ممكن است ؟ آيا خداوند دستي دارد كه دستش را بگيريم وبه او متمسك و وصل شويم ؟!

 

نه بلكه  يدالله همان يد رسولش است بنص : {إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً }الفتح10

 

پس با گرفتن دست رسول در حقيقت دست الله را گرفته وبهدايت و سعادت ميرسيم چون اطاعت رسول همان اطاعت الله است .

 

 {قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ }آل عمران32

 

 {كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْماً كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }آل عمران86

 

 

شهادت به رسول همراه ايمان به خدا لازم است .

 

 

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِيداً }النساء136

 

توحيد، نبوت و بعد قرآن و كتب آسماني و فرشتگان ومعاد .

 

 {وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ }التوبة65

 

الله و قرآن و رسولش .

 

 

 

 {فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }التغابن8

 

ايمان بخدا و رسولش وقرآن .

 

 {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }الحديد28

 

مومنين بايد به رسولش هم ايمان بياورند !

 

{وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }الحديد8

 

رسول با ولايتش مردم را به الله ميرساند .

 

بيشترين كلمه رسول در سوره توبه كه شرح حال منافقين در عصيان از رسول است آمده واين حكايت از آن دارد كه كفر در حوزه توحيد ومعاد است و نفاق در حوزه نبوت وامامت .چون کفرحقیقی درمنافقین متجلی است :{أُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقّاً ...نساء -151

 

اما بعد از رسول چه ؟ آيا الله ورسول تكليف بعد از رسول را معين نكرده اند ؟

 

جواب در آيه 55 مائده كه در اواخر عمر مبارك رسول الله (ص) نازل شد آمده است .

 


اما اگر اشکال کنید که این قرآن وچنین دینی چه فایده ای دارد ؟ خوب باید از خدای متعال پرسید که چرا مثلا سامری را مهلت داد تا بنی اسرائیل را بفریبد وگمراه کند !؟

ان هی الا فتنتک !

همچنین در احادیث شیعه آمده که بعد از آن آزمایشات سنگین وفتنه در امت اسلام که به شهادت اوصياء رسول و فرزندان وشیعیانشان منتهی شد خدای متعال با پنهان کردن ثقل ثانی چنین خواست که پنهانی عبادت شود . در این جا سخن بسیار است اما آنچه مهم است همان اراده حق تعالی بر ابتلاء مسلمین برغیبت شریک قرآن و عبادت پنهانی است .
در اصول کافی آمده :
قال السائل: يا أبا جعفر كان هذا أمر خاص لا يحتمله العامة؟ قال: أبى الله أن يعبد إلا سرا حتى يأتي إبان أجله الذي يظهر فيه دينه، كما أنه كان رسول الله مع خديجة مستترا حتى امر بالاعلان، قال السائل: ينبغي لصاحب هذا الدين أن يكتم؟ قال: أو ما كتم علي بن أبي طالب عليه السلام يوم أسلم مع رسول الله صلى الله عليه وآله حتى ظهر أمره؟ قال: بلى، قال: فكذلك أمرنا حتى يبلغ الكتاب أجله.

سوالاتی ممکن است پیش آید که اگر حدیث اساس است چرا معیار سنجش احادیث قرآنست ؟! و حجیت قرآن چگونه اثبات میشود و.... البته همه اینها قبلا جواب داده شده اند که موجب اطاله کلام میشود خلاصه اینکه مبنا تواتر است خود قرآن یک حدیث متواتر است وبعضی از اوقات تواتر احادیث بیش از قرآن است مانند حدیث غدیر و نسخ وتبیین قرآن بوسیله سنت و .... اما در هر حال طبق دستور حضرات ائمه علیهم السلام فعلا باید همین قرآن موجود را قرائت وبه ان اکتفا کرد تا ظهور ثقل ثانی علیه السلام .

والبته بر مسببین این مشکلات باید لعنت کرد :


رويناه بإسنادنا إلى سعد بن عبد الله في كتاب فضل الدعاء و قال أبو جعفر عن محمد بن إسماعيل بن بزيع عن الرضا و بكير بن صالح عن سليمان بن جعفر عن الرضا قالا دخلنا عليه و هو ساجد في سجدة الشكر فأطال في سجوده ثم رفع رأسه فقلنا له أطلت السجود فقال من دعا في سجدة الشكر بهذا الدعا كان كالرامي مع رسول الله ص يوم بدر قالا قلنا فنكتبه قال اكتبا إذا أنتما سجدتما سجدة الشكر فتقولا اللهم العن اللذين بدلا دينك و غيرا نعمتك و اتهما رسولك صلى الله عليه و آله و خالفا ملتك و صدا عن سبيلك و كفرا آلاءك و ردا عليك كلامك و استهزءا برسولك و قتلا ابن نبيك و حرفا كتابك و جحدا آياتك و سخرا بآياتك و استكبرا عن عبادتك و قتلا أولياءك و جلسا في مجلس لم يكن لهما بحق و حملا الناس على أكتاف آل محمد اللهم العنهما لعنا يتلو بعضه بعضا و احشرهما و أتباعهما إلى جهنم زرقا اللهم إنا نتقرب إليك باللعنة لهما و البراءة منهما في الدنيا و الآخرة اللهم العن قتلة أمير المؤمنين و قتلة الحسين بن علي و ابن فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اللهم زدهما عذابا فوق عذاب و هوانا فوق هوان و ذلا فوق ذل و خزيا فوق خزي

اللهم دعهما في النار دعا و أركسهما في أليم عقابك ركسا اللهم احشرهما و أتباعهما إلى جهنم زمرا اللهم فرق جمعهم و شتت أمرهم و خالف بين كلمتهم و بدد جماعتهم و العن أئمتهم و اقتل قادتهم و سادتهم و كبراءهم و العن رؤساءهم و اكسر رايتهم و ألق البأس بينهم و لا تبق منهم ديارا اللهم العن أبا جهل و الوليد لعنا يتلو بعضه بعضا و يتبع بعضه بعضا اللهم العنهما لعنا يلعنهما به كل ملك مقرب و كل نبي مرسل و كل مؤمن امتحنت قلبه للإيمان اللهم العنهما لعنا يتعوذ منه أهل النار اللهم العنهما لعنا لم يخطر لأحد ببال اللهم العنهما في مستسر سرك و ظاهر علانيتك و عذبهما عذابا في التقدير و شارك معهما ابنتيهما و أشياعهما و محبيهما ومن شايعهما إنك سميع الدعاء. مهج الدعوات ص :258

 

 

اگر كسي گفت فقط قرآن در جوابش بگو  در این آیات که در آن نماز ووضو و زکات و حج وجهاد و امر به معروف و... آمده ، هر مسلمانی میتواند به آیه ای تمسک کند و دیگران را تکفیر کند مثل همین داعش و طالب و...

در کدام آیه گفته نماز چند رکعت است ودر کدام آیه فرموده چندبار طواف کنید و چقدر زکات بدهید و چگونه جهاد وامر به معروف کنید ؟

من براساس آیه جهاد :وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ {الأنفال/39}



دلم میخواهد شمشیر بدست بگیرم و همه مخالفینم را گردن بزنم !!!!


مگر این آیه قران نیست ؟!

فرقان چیست ؟

 

بسم الله الرحمان الرحيم


شكي نيست كه قرآن كريم (وهمه کتب آسمانی) كتاب هدايت اند اما فقط هدايت متقين : الم (1) ذَلِكَ الْكِتَابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (2)

متقين چه كساني هستند در آيات بعد خداي سبحان فرمود: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (3) وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالآَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4) أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( بقره5)

 

يعني هدايت براي كسانيست كه به همه آنچه به تو و قبل از تو ، از جانب خداوند متعال نازل شده اند ايمان دارند. نكته ظريف اينكه ميفرمايد به هرآنچه بسوي تو نازل شده نه فقط كتاب وقرآن ، دقت شود .



حال ببينيم غير از كتاب چه چيزي بر پيامبران نازل شده كه موجب هدايت است :

 

وَإِذْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (53بقره) ؛ يعني علاوه بر كتاب ، به موسي فرقان نيزعطا كرديم تا بوسيله آنها هدايت شويد. وهمه میدانیم که به موسی فقط تورات داده شد.


) قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (68مائده) در اين آيه شريفه نيز خداي سبحان ميفرمايد كه علاوه بر تورات وانجيل بايد هر آنچه از جانب خدايتان براي شما نازل كرديم را برپاي داريد . پس معلوم ميشود تورات وانجيل به تنهايي كفايت هدايت مردم را نميكنند وغیر از ایندو کتاب چیز های دیگری که فارق حق وباطل است علاوه بر تورات وانجیل به اهل کتاب داده شده است.

ودر تورات وانجيل نیز اشاره شده که به همه دستورات پیامبران صاحب کتاب وبی کتاب ایمان بیاورید .

وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ ( انبياء48)


در اين آيه شريفه نيز ميفرمايد كه به حضرت موسي وهارون عليهما السلام ، فرقان و ضياء وذكر از براي متقين عطا كرديم اما همانطور كه ميدانيم حضرت هارون در زمان حضرت موسي از خودش كتاب نداشت وبنص قرآن كريم ، خليفه ، وزير ومعاون موسي در امر هدايت يهود بود پس منظور از فرقانی که به هارون داده شده همان تفسیر تورات و حکمتی بود که از موسی فراگرفته بود وبوسیله آن بنی اسرائیل را هدایت میکرد.


 الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (70 غافر)


در این آیه کریمه نیز کفر و تکذیب به کتاب و آنچه خدا نازل کرده علاوه بر کتاب ، وعده عذاب داده شده است .

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ (3) مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ

 

وَلَقَدْ آَتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ، اين حكم چيست ؟ شكي نيست كه غير از كتاب است .


 

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآَنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ


 

تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا (1)


وبه حضرت رسول هم علاوه بر قرآن ، قوه تمایز حق از باطل داده شد .



خداوند خطاب به رسول خود مي*فرمايد: (فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ)1 يعني: چون قرآن را بر تو خوانديم تو از قرائت آن پيروي كن. سپس بدان كه بيان و توضيح آن نيز به عهدة ماست.
از اين آيه به دست ميآيد كه خداي تبارك و تعالي علاوه بر نزول آٍيات قرآن به رسول گرامي، حقايقي هم به عنوان تبيين مطالب قرآني يا سنت به آن حضرت وحي كرده است.كه مثل وحي است (مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى (2) وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى (3) إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى (4) عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ) و از اين جهت پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) در حديثي خطاب به مسلمانان فرمود: «الا انّي قد اوتيت القرآن و مثله معه.»(سنن ابن ماجه، 1/6، سنن ابي داود، 4/200) يعني: آگاه باشيد كه به من قرآن و حقايقي مثل قران (فرقان) داده شد.وچون قرآن کریم شامل محکم ومتشابه است و لی سنت یا فرقان امری روشن وبدون تاویل است .

اما از روایات واخبار صحیح :




وأخرج عبد بن حميد عن قتادة والذين يؤمنون بما أنزل إليك قال : هو الفرقان الذي فرق الله به بين الحق والباطل وما أنزل من قبلك أي الكتب التي خلت قبله أولئك على هدى من ربهم وأولئك هم المفلحون قال : استحقوا الهدى والفلاح بحق فاحقه الله عليهم


ذُكِرَ لِي عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي مَرْيَمَ، عَنِ ابْنِ لَهِيعَةَ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ دِينَـارٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ: "﴿آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ﴾ عِلْمَ الْكِتَابِ وَتِبْيَانَهُ وَحِكْمَتَهُ".تفسير ابي حاتم


حدثنا بذلك ابن حُميد ، قال : حدثنا حَكَّام ، عن عنبسة ، عن جابر ، عن مجاهد (1) .
وكان مجاهد يقول في قول الله عز وجل : { يَوْمَ الْفُرْقَانِ } [سورة الأنفال : 41] يومٌ فَرَقَ الله فيه بين الحقّ والباطل.تفسير طبري




خلاصه اينكه فرقان يعني جدا كننده حق ناب وخالص از باطل كه كوچكترين شك وريبي ندارد وچون در همه كتب آسماني ، بتصريح قرآن اختلاف پيش آمد معلوم ميشود كه فرقان همان تفسير كتاب از زبان انبياء است كه حجت قاطع وفصل الخطاب در تشخيص حق وباطل ومحكم از متشابه و مهيمن از اختلاف است.

1) ألا إنى أوتيت الكتاب ومثله معه .

أخرجه أحمد (4/130 ، رقم 17213) ، وأبو داود (4/200 ، رقم 4604) ، والطبرانى (20/283 ، رقم 670) .

 

وأخرج أبو داود في مراسيله عن مكحول قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم آتاني الله القرآن ومن الحكمة مثليه

 

كثرت عبارات المفسرين في تفسير الحكمة، فقال قتادة: هي السنة، وقال مجاهد: فهم القرآن، وقال مالك: هي الفقه في الدين، وقال مقاتل: العلم والعمل به، وقال محمد بن يعقوب: كل ثواب من

القول ورث فعلا صحيحا.

وقيل: هي القرآن، كررها تأكيدا، وقيل: وضع الأشياء مواضعها.

 

{ والحِكْمَةِ } : السنة الموحاة إليه ، صلى الله عليه وسلم

 

{ والحِكْمَةَ } : وضع الأشياء فى مواضعها ، وقال قتادة : هى السنة ، وهو قول راجح حسن ، ووجهه : أن الله تعالى ذكر تلاوة القرآن وتعاليمه ، ثم عطف الحكمة عليه ، فوجب أن يكون المراد بها شيئاً آخر وليس ذلك إلا السنة ، وقيل : الحكمة الإصابة فى القول والعمل ، ولا يسمى الرجل حكيما إلا إن اجتمع فهي الإصابة فى القول والإصابة فى العمل ، وهذا قريب من قولنا وضع الأشياء فى مواضعها ، وروى ابن وهب عن مالك أن الحكمة الفقة فى الدين ، والفهم الذى هو سحية من الله ونور منه تعالى . وروى عن ابن وهب أنه قال : قلت لمالك : ما الحكمة؟ قال : المعرفة بالدين ، والفقه فيه ، والاتباع له ، ونقل عياض فى مداركه عن مالك : أن الحكمة نور يقذفه الله فى قلب العبد . وقال أيضاً : يقع فى قلبى أن الحكمة الفقه فى دين الله ، وأمر يدخله الله القلوب من رحمته وفضله ، وقال أيضاً : الحكمة : التكفر فى أمر الله والاتباع له ، والفقه فى دين الله والعمل به ، وقيل الحكمة ما يرد عن الجهل والخطأ وذلك بالإصابة فى القول والعمل ، ووضع كل شئ فى موضعه ، وقيل معرفة الأشياء بحقائقها ، وقيل ما تكمل به النفس من المعارف والأحكام ، وقيل العلم بأحكام الله تعالى التى لا يدرك علمها إلا ببيان رسول الله ، صلى الله عليه وسلم ، والمعرفة بها ، وقيل : فهم القرآن ، وقيل : كل صواب من القول ، وقيل : الفصل بين الحق والباطل ، وقيل : معرفة الأحكام والقضاء ، وقيل : كل كلمة وعظتك أو دعتك إلى مكرمة أو نهتك عن قبيح فهى حكمة .

دثنا أبو سعيد الاشج والحسن بن محمد بن الصباح قالا : ثنا اسباط بن محمد ، عن الهذلي ، عن الحسن في قول الله تعالى : ويعلمهم الكتاب والحكمة قال : الحكمة : السنة ، وروي عن أبي مالك ، ومقاتل بن حيان ، ويحيى بن كثير ، وقتادة نحو ذلك

 

 و ابن عباس قتاده وحسن ابْنِ جُرَيْجٍ حكمت را به سنت تفسير كرده اند .

 وتفسير دقيق طبري :

وَالصَّوَابُ مِنَ الْقَوْلِ عِنْدَنَا فِي الْحِكْمَةَ ، أَنَّهَا الْعِلْمُ بِأَحْكَامِ اللَّهِ الَّتِي لاَ يُدْرَكُ عِلْمُهَا إِلاَّ بِبَيَانِ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَالْمَعْرِفَةِ بِهَا ، وَمَا دَلَّ عَلَيْهِ ذَلِكَ مِنْ نَظَائِرِهِ . وَهُوَ عِنْدِي مَأْخُوذٌ مِنَ الْحُكْمِ الَّذِي بِمَعْنَى الْفَصْلِ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ بِمَنْزِلَةِ الْجِلْسَةِ وَالْقِعْدَةِ مِنَ الْجُلُوسِ وَالْقُعُودِ ، يُقَالُ مِنْهُ : إِنَّ فُلاَنًا لِحَكِيمٌ بَيِّنُ الْحِكْمَةِ ، يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لَبَيِّنُ الإِصَابَةِ فِي الْقَوْلِ وَالْفِعْلِ.

وَإِذْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ ، فَتَأْوِيلُ الآيَةِ : رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ ، وَيُعَلِّمُهُمْ كِتَابَكَ الَّذِي تُنَزِّلُهُ عَلَيْهِمْ ، وَفَصْلَ قَضَائِكَ ، وَأَحْكَامَكَ الَّتِي تُعَلِّمُهُ إِيَّاهَا.طبری تفسیرج2ص575

 
بنابراين قرآن كتاب هدايت است ونور است اما بشرطي كه بوسيله خود پيامبر ويا امام كه شريك قرآنست براي مردم خوانده وتبيين شود :




وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل64)




ودر سوره اعراف فرمود :



وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (52)





وَقُرْآَنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا ( اسراء106)



) وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ



فَقَدْ آَتَيْنَا آَلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآَتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا ( نساء54)



) رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آَيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (129



وظیفه رسول تعلیم کتاب و حکمت است که حکمت دانش خالص و خیر کثیر و عصاره کتاب است (يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا) وغير از كتاب .



إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا (105نساء)



فقط پیامبر باطن آیات را میبیند (بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوالعلم)



ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (176)



و اگر از مفسر قرآن که راسخ در علم است استفاده نشود در کتاب اختلاف میافتد .



وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا (113نساء)



وخدای سبحان علاوه بر تنزیل کتاب ، علوم و حکمت نیز به پیامبرش ارزانی داشت.



كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (213)



همواره در کنار کتاب باید شریکش هم باشد تا اختلافات را بر طرف کند .



إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآَيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ( آل عمران19)


وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (هود110)



وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (45فصلت)



واختلاف در کتب همیشگی است. چون کتاب را تحریف میکنند هم لفظی هم معنوی .




وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ (4بينه)



يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا آَمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ( نساء136)




واما چه کسی ترجمان و حافظ قرآن و حدود آنست و چه وقت ظهور میکند :




هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

واین امر سنت لا یتغیر خدای سبحان است که همیشه یکنفر بعنوان واسطه بین انسان والله ،داشته باشد (وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ.... ولکل قوم هاد ) چه روزی که فقط دونفر روی کره زمین بودند چه امروز که میلیارها نفر وجود دارند وهمیشه یک نفر حجت و واسطه فیض بین الله ومردم و رافع وفارق اختلافات و مبین کتاب است (وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ..... فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ .... وَيَوْمَ نَبْعَثُ فی كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا )
و واسطه فیض بین مردم والله در این زمان ، وجود مبارک امام دوازدهم ارواحنا فداه است که به نص قرآن کریم ، شهید و حجت بر ماست .


ودر هنگام ظهور حافظ قرآن ؛ دین اسلام جهانگیر میشود وحقیقت قرآن به ظهور میرسد :



إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
 
فرقان وسنت :