درمورد پوریم حرف وحدیث زیاد است ونمیتوان با قطعیت حکم کرد .قبلا مکرر نوشتیم که تندروان یهود قومی مرموز ومشکوک و خطرناکند و تا تورات و اناجیل را نخوانید به واقعیت نمیرسید . انچه معلومست اینست که نژادپرستان یهود مثل سایر افراطیون مذاهب وادیان ، علاقه به تبلیغات دینی دارند زمانی گنده گویی وزمانی مظلوم نمایی .

اما نکات قابل توجه در مورد پوریم اول اینست که این عید در کتب 5 گانه اصلی عهد عتیق نیامده بلکه در کتاب استر فرعی امده که جزو مکتوبات است واین جشن قبل ازنگارش کتاب استر هم وجود داشته است ..

دوم اینکه شاهان ایران یهود را در مقابل دشمنانشان یاری کردند نه اینکه مردم ایران توسط یهود کشته شده باشند .

سوم اینکه احتمالا این ماجرا در مصر رخ داده باشد و مربوط به گروهی ازعمالیق باشد .

همچنین عید پوریم قبل از نوشتن شدن کتاب استر جشن گرفته می‌شده و این داستان سعی در توجیه این جشن کرده‌است

Davies, ‎William David (1990), The Cambridge history of Judaism (به انگلیسی), به کوشش William Horbury, John Sturdy, Steven T. Katz. Louis Finkelstein, Cambridge University Press, p. ۳۶۶–۳۶۷{{citation}}: نگهداری یادکرد:نام‌های متعدد:فهرست نویسندگان (link)

دائرةالمعارف جهانی یهود دربارهٔ کتاب استر می‌نویسد:

اکثر محققان کتاب را افسانه و داستان‌هایی می‌دانند که بازگو کننده آداب و سنت‌های معاصری است که با ظاهر و آهنگی قدیمی ارائه شده‌است تا از حمله و هجوم به آن اجتناب شود. آنها خاطر نشان کرده‌اند ۱۲۷ ولایتی که نامشان در کتاب آمده با ۲۰ ساتراپی باستانی ایران در مغایرتی عجیب است. یا حیرت‌آور است که چگونه استر، یهودی بود خودش را مخفی می‌کند، در حالی که مردخای که پسرعمو و در عین حال قیم او بوده، به عنوان یک یهودی شناخته شده بوده‌است. نیز غیرممکن است که یک غیر ایرانی به عنوان نخست‌وزیر یا ملکه انتخاب شود و اینکه رویدادهای کتاب، اگر به راستی واقع شده‌اند، نمی‌توانسته‌اند با بی‌توجهی مورخان روبرو شده باشند. لحن به کار رفته در کتاب، ساختار ادبی و جایگاه کتاب بیشتر به یک داستان رومانتیک اشاره دارد تا یک واقعه شمار تاریخی. برخی پژوهشگران حتی منبع این اثر را کاملاً غیر یهودی ردیابی کرده‌اند.[۴۴]

سموئل کندی دربارهٔ کتاب می‌نویسد:

کتاب استر همه چیز می‌تواند باشد جز تاریخ، این کتاب، داستانی افسانه آمیز است که غرض ظاهری این افسانه آن بوده که برای جشن گرفتن عید پوریم، یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر کند. کتاب استر اطلاعاتی نادرست را در مورد فارس نیز ارائه می‌دهد. در این کتاب آمده که خشایارشا بر ۱۲۷ ولایت حکمرانی کرده، حال آنکه تعداد واقعی تحت حکم او ۲۷ تا بوده‌است.[۴۵]

به نظر امیرحسین خنجی ریشهٔ تاریخی این داستان مربوط به شورشی است که در پایان سلطنت داریوش دوم و اوایل شاهنشاهی اردشیر دوم در جریان شورش استقلال‌خواهانهٔ مصریان رخ داد

فحدثت عن هشام بن محمد قال ملك بعد بشتاسب أردشير بهمن بن اسفنديار بن بشتاسب وكان فيما ذكروا متواضعا مرضيا فيهم وكانت كتبه تخرح من أردشير عبد الله وخادم الله السائس لامركم قال ويقال إنه غزا الرومية الداخلة في ألف ألف مقاتل وقال غير هشام هلك بهمن ودارا في بطن أمه فملكوا خمانى شكرا لابيها بهمن ولم تزل ملوك الارض تحمل إلى بهمن الاتاوة والصلح وكان من أعظم ملوك الفرس فيما قالوا شأنا وأفضلهم تدبيرا وله كتب ورسائل تفوق كتب أردشير وعهد وكانت أم بهمن استوريا وهى استار بنت يائير بن شمعى بن قيس بن ميشا بن طالوت الملك ابن قيس بن ابل بن صارور بن بحرث بن افيح بن ايشى بن بنيامين بن يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم خليل الرحمن صلى الله عليه وسلم وكانت أم ولده راحب بنت فنحس من ولد رحبعم بن سليمان بن داود صلى الله عليه وسلم وكان بهمن ملك أخاها زر بابل بن شلتايل على بنى اسرائيل وصير له رياسة الجالوت ورده إلى الشام بمسألة راحب أخته إياه ذلك فتوفى بهمن يوم توفى وله من الولد ابناه دار الاكبر وساسان وبناته خمانى التى ملكت بعده وفرنك وبهمن دخت تفسير بهمن بالعربية

تاریخ طبری

تو باید نام عمالیق را از روی زمین محو کنی» (تثنیه ۲۵:۱۹).

به نظر من احتمال دارد که جشن پوریم به پیروزی ایرانیان بر دشمنان یهود(عمالیق) ارتباط داشته باشد .

و تحقیر حضرت اسماعیل از جانب یهود بعلت ازدواج وی با عمالقه بوده است علاوه بر اینکه هاجرمادر اسماعیل کنیز بود برخلاف حضرت اسحاق .

زرکلی در علامش نوشته :

عمليق - بن لاوذ بن إرم : جد جاهلي قديم ، من العرب العاربة . بنوه العمالقة ، وكانوا ببابل ، فغلبتهم عليها الفرس ، فانتقلوا إلى تهامة بالحجاز . ثم تفرقوا في الحجاز والبحرين وعما والجزيرة والشام . قال الطبري :
كانوا عربا ولسانهم عربي . وكان منهم ملوك العراق والجزيرة وجبابرة الشام ( الكنعانيون ) وفراعنة مصر . وتكرر في التوراة ذكر قتالهم لليهود ، قال پوست :
العماليق شعب قوي ذكر أولا في قصة كدر لعومر ( سفر التكوين 14 : 7 ) ولا يعرف أصلهم ، وعدهم بلعام أول الشعوب

احتمالا جشن پوریم که در عهد عتیق اصلی در ارتباط با ایرانیان نیامده فقط در کتاب فرعی استر امده ناظر بهمین پیروزی یهود بر دشمنانشان (عمالیق) باشد . در افسانه استر و مردخای ، هامان دشمن یهود نیروی اهریمنی از عمالیق بوده است .

عمالیق وکنعانیان هم که غالب مورخین انها را از نسل عیسو برادر یعقوب میدانند واولین ساکنین مکه و ارامنه و از نظر یهود همان حرامزادگان دشمن یهوه ویهود وایرانیان هستند.

در سفر تثنیه می‌خوانیم: هنگامی که به قصد جنگ، آهنگ شهری کردی و نزدیک آن شدی، مردم آن دیار را به صلح دعوت کن. اگر اجابتت کردند و راه را بر تو گشودند، ایشان جملگی برده و در تملک تو هستند. اما اگر شمشیر از نیام برکشیدند، بر تو باد محاصره کردن‌شان و قتل مردان‌شان. اما زنان، کودکان، چهارپایان و هرآن‌چه در شهر است، غنیمتی است از دشمن که خداوند آن را به تو ارزانی داشته است. (عهد عتیق، فصل ۲۰، آیات ۱۰ الی ۱۶)

(اول سموئل، 15/3)

در مقابل، عمالیقیان، هنگامی که شهرهای خود را تصرف کردند، «هیچ یک از زنان را نکشتند، بلکه تمامی آنها از کوچک تا بزرگ را به اسارت گرفتند و به راه خود ادامه دادند» (اول سموئل، 30/2)

.

پس عمالقه انسان تر از یهود وحشی وبیرحم بودند !

طبری (ج۱، ص ۴۶۷) قوم جالوت را از عمالقه (عمالیق) دانسته و از جالوت با عنوان پادشاه عمالقه یاد کرده‌است.

امروز هم صیهونیست ها به دشمنان خود از قبیل صدام و حماس وایران و عراق و ...عمالیق میگویند !