یهود وما ادراک ما یهود !!!؟؟؟؟
ناپاک ترین عید شده عید پاک !!!!!!
به صلیب کشیدن وقربانی مسیح رحمت شده بدست یهود شده عید پاک !!!!!!!
https://sites.google.com/site/hojjah/paseh.jpg?attredirects=0&d=1
blood passpver : پاساژ خون یا عبور خون ؛ پسح = پاساژ
کت وشلواراتو کشیده در کنار خانم خندان خرگوش سفید مهربان ، تخم مرغ رنگی جذاب ، موسیقی دلکش ، مگر ممکن است اینها آدمکش وخونریز باشند ؟!
آنطرف ماجرا در پشت خنجرو بمب های اتمی وشیمیایی و کوره های آدمسوزی بت مردوک جنگل بوهم کالیفرنیا پاتوق ماسونها وصیهونیستها ی جهان .....
ریشهی لاتین پاسخا و ریشهی عبریِ آن پِسَح گرفته شده که بین فرانسویزبانها به Pâque یا همان پاک تبدیل شده است.
عید پاک یا قیام در پایان هفتهٔ مقدسی است که عیسی وارد اورشلیم میشود و توسط سربازان رومی یهودی دستگیر و پس از تحمل مصائب و سختیها بر فراز تپه جلجتا در اورشلیم مصلوب میشود
مسیحیان روز یکشنبه را جایگزین روز شنبه (شبات =سبت) کردند .
در باور مردم، خرگوشها در این روز وارد لانه مرغها ميشوند و تخممرغهای آنها را میدزدند. بنابراین مردم تلاش میکنند با رنگآمیزی تخم مرغها آنها را از دید خرگوشها پنهان کنند.
تخممرغ نماد یک قبر است که با خارج شدن از آن یک زندگی جدید آغاز میشود. در کل، تخممرغ نماد رستاخیز است. اکثر اوقات، این تخم مرغ به رنگ قرمز است که در فرهنگ مسیحیان، نماد خون حضرت عیسی است که در هنگام به صلیب کشیده شدن ریخته شد.
در شبِ واقعۀ پسح خون بره که بر سر درِ منازل قوم خدا پاشیده شده بود سبب رهایی آنان گردید، در واقعه صلیب و قیام مسیح نیز خونِ بره خدا سبب رهایی و رستگاریِ قوم جدید خدا شد
رود نیل خون شد ....قربانی وسوزاندن نخست زادگان مقابل بت مولک .....
اما حقیقت امر وسابقه این پاکی !!!!!
الخروج ١٣:٧ فَطِيرٌ يُؤْكَلُ السَّبْعَةَ الأَيَّامِ، وَلاَ يُرَى عِنْدَكَ مُخْتَمِرٌ، وَلاَ يُرَى عِنْدَكَ خَمِيرٌ فِي جَمِيعِ تُخُومِكَ.
أخبار الايام الثانى ٣٥:١٧ وَعَمِلَ بَنُو إِسْرَائِيلَ الْمَوْجُودُونَ الْفِصْحَ فِي ذلِكَ الْوَقْتِ، وَعِيدَ الْفَطِيرِ سَبْعَةَ أَيَّامٍ.
مرقص ١٤:١ وَكَانَ الْفِصْحُ وَأَيَّامُ الْفَطِيرِ بَعْدَ يَوْمَيْنِ. وَكَانَ رُؤَسَاءُ الْكَهَنَةِ وَالْكَتَبَةُ يَطْلُبُونَ كَيْفَ يُمْسِكُونَهُ بِمَكْرٍ وَيَقْتُلُونَهُ،
در منابع يهودي آمده است كه خداوند به بني اسرائيل در آستانه خروج از مصر فرمان داد كه قوم به نسبت نياز براي يك وعده غذا ، گوسفنداني را ذبح نمايند و خون آن را بر چارچوب هاي درِ منزل خود به پاشند زيرا در آن شب ملائك خداوند از شهرها و آبادي هاي مصر عبور مي كنند تا كليه نخست زادگان فرعونيان را هلاك نمايند و خون گوسفند روي درهاي منازل بني اسرائيل به مثابه علامتي بود كه خانه هاي آن ها را از فرعونيان متمايز مي كرد و هر منزلي كه علامت خون بر آستانه آن بود از اين بلا مصون مي ماند .
علت تقارن عید نوروز وسیزده بدر وجشن سده با عید پاک (فطیر) وخونخواری و آتش زدن ونیسان عربی عبری تصادفی است ؟!
جشن پوریم و کشتار 77000 ایرانی بدست یهودیان بروایت تورات .....
نـام پسح از معجزه و لطف الهي در آخرين ضربت وارد شده به مصريان گرفته شده است. در ضربت دهم كه منجر به مرگ اولزادهاي (فرزندان نخست) مصريان شد، خداوند از آسيب رساندن به فرزندان اولزاد عبري چشم پوشي كرد. اين لطف الهي در تـورا با لفظ «پاسَحْ» به معني گذر كردن، جَستن و رحم نمودن بيان شده است. پس اين عيد را «پِسَح» ناميده اند و به نامهاي ديگري نيز خوانده مي شود ...
عيد پسح از پانزدهم ماه نيسان به مدت هشت روز در سراسر دنيا و هفت روز در داخل اسرائيل برگزار مي شود كه دو روز اول و دو روز آخر آن مقدس و تعطيل است . در ايران ، مراسم عيد با نوروز شباهت زيادي دارد . ديد و بازديدهاي عيدانه، پوشيدن لباس هاي نو ، خانه تكاني و همانند سيزده نوروز به دشت و صحرا رفتن ... وهمه نشاني از تاثير مراسم نوروزدر عيد پسح است مضافاَ به اينكه اين دو عيد از لحاظ تقويمي نيز به هم بسيار نزديك مي باشند.
در اين ايام سفره اي مي اندازند بنام سدر ، كه نان فطير اصلي ترين جزء آن مي باشد . نان فطير يا مصا ، ناني است كه بني اسرائيل موقع خروج از مصر از آن خوردند و به همين علت اين نان از خميري تهيه مي شود كه ور نيامده است . در طول عيد ، يهوديان به ياد خروج از مصر ، نان فطير مي خورند و از تناول خميرمايه (نان ورآمده) خودداري مي نمايند . در موقع پختن نخستين فطير نيز احتياط مي كنند كه خمير ور نيايد و به همين منظور تمام وسايل و تنور پخت را كاشر مي كنند . يهوديان افراطي " مصا شمورا " ( فطير محفوظ) مي خورند يعني فطيري كه در تهيه آن ، از روز برداشت گندم دقت شده باشد .
هر نوع خوراكي كه خوردن آن در عيد حرام است را حامص گويند به همين علت در بامداد روزِ قبل از عيد بايد همه اين نوع خوراكي ها را جمع آوري كرده و سوزاند . معمولاَ رسم بر آن است كه در اين بامداد اگر آذوقه هاي حامص زياد باشد به جاي سوزاندن ، آن ها را به صورت تشريفاتي و ظاهري به يك غير يهودي مي فروشند . رژيم صهيونيستي هم براي اجراي فرامين عيد پسح ، با تنظيم قرار دادي ظاهري تمام مواد مايه دارِ موجود در انبارهاي اسرائيل را به يك غير يهودي مي فروشند و نسخه دوم قرار داد را به خاخام بزرگ اسرائيل تحويل مي دهند و بعد از پايان عيد ، شخص غير يهودي با ابطال همان قرار داد اجناس خريداري شده را به يهوديان باز مي گرداند .
در خصوص نان تهيه شده در اين عيد حرف و حديث هاي زيادي وجود دارد كه يهوديان به شدت آن را تكذيب مي كنند . آبا ابان از وزاري اسبق رژيم صهيونيستي در كتاب " قوم من تاريخ بني اسرائيل " مي نويسد : اتهامي بسيار عجيب و غريب و ناگوار كه به يهودي ها نسبت مي دادند اين بود كه مي گفتند يهوديان براي آغشتن نان فطير با خون ، يك نفر مسيحي را كشته اند . علامه محمد قزويني نيز مطلبي به اين شرح دارد كه هر وقت يهوديان دست شان برسد ، طفل مسلمانِ " محمد " نامي را پيدا مي كنند و او را دزديده به خانه اي مي برند و چندين نفر از يهوديان جمع شده و هر يك در يك دست سيب و در دست ديگر زوبين تيزي گرفته و به طور دايره مي نشينند و آن بچه را به ميان آورده و يكي از يهوديان به بچه مي گويد : " محمدو بيا سيبت بدو " يعني اي محمد بيا سيب به تو بدهم . آن بچه بيچاره به عشق سيب به طرف آن نفر مي دود و دست دراز مي كند كه سيب بگيرد اما يك زوبين در بدن او فرو مي كنند و بچه فريادش بلند مي شود . يهودي ديگر مي گويد اين آدم بدي است " محمدو بيا سيبت بدو " بچه پيش او مي دود تا سيب بگيرد اما او هم ضربت ديگري به او مي زند و هكذا تا كار بچه را تمام كنند و خون وي را ...
حبيب لوي نويسنده معروف يهودي و صاحب كتاب سه جلديِ " تاريخ يهود در ايران " نيز از قتل عام هفت هزار يهوديِ ساكن تبريز در سال 1209 شمسي ياد مي كند . علت روي آوردن يهودِ مشهد به اسلام هم از اين موضوع نشات مي گيرد . آورده اند كه شايعه مي شود در اطراف حرم بچه اي دزديده شده و در اين حال مردم به يهوديان شك مي كنند . اين داستان در بين مردم رواج داشت كه يهوديان در ايام عيد فطير ، در تهيه نان ِعيد از خون طفل مسلمان استفاده مي نمايند . مردم مسلمان نيز عليه آنان تاخته و چندين نفر را به قتل مي رسانند كه به همين دليل يهوديان تا زماني كه شهر آرام گيرد در منازل شان پنهان مي گردند . پس از مدتي نيز عده اي از سوي يهوديان نزد علماء رفته و براي پذيرش اسلام اعلام آمادگي مي كنند و بدين ترتيب پس از روي آوردن آنان به اسلام ، به يهوديان جديدالسلام معروف مي شوند تا اين بار در لباسي ديگر به هم كيشان خود خدمت نمايند . !
http://bena.blogfa.com/post-17.aspx
یادمه از بچگی والدین و دیگران بما میگفتند تنهایی تو محله یهودیا نروید که میگرند میکشندتان وخونتان را میخورند ولی من بچه میخندیدم !!!!!!
موسی خون گوساله ها وبزها را بر کتاب وبر همه قوم پاشید وگفت :
اینست خون آن عهدی که خداوند با شما قرارداد
وبحسب شریعت همه چیز با خون پاک میشود وبدون ریختن خون آمرزش نیست !
عبرانيان 9-22
خشن ترین ونژاد پرست ترین وبی رحم ترین .... ترین = یهود
جای جای عهدین و تلمود و تعالیم یهود بر خون خوری و خشونت وسوختن و ویرانگری وغارت وتجاوز استوار است :
khoon.jpg View Download خونخواري وقساوت يهود
https://sites.google.com/site/hojjah/khon.jpg?attredirects=0&d=1 توحش يهود :
https://sites.google.com/site/hojjah/khon1.jpg?attredirects=0&d=1خوردن خون ختنه توسط يهوديان
افشاگری در مورد ماهیت ضد انسانی عید پوریم نیز چند سالی است که کم و بیش مورد توجه برخی هموطنان قرار گرفته است. هرچند تلاشها برای برملا کردن ماهیت این عید، ناکافی بوده است.
اما در مورد پاشنه آشیل سوم که شاید ضربه بزدن به آن، کاری ترین ضربه باشد: متاسفانه یهودیت تلمودی به برکت چند دهه تسلط خود بر بزرگترین دستگاههای تبلیغاتی و اطلاع رسانی جهان، موفق شده است مساله «فطیر خون» را یک تهمت و شایعه بی اساس جلوه دهد. با این حال مدتی پیش در یک جستجوی اینترنتی متوجه شدم که در سال ۲۰۰۷، کتابی مفصل و مستند به نام «خون پسح، یهودیان اروپا و آیین قتل» (BLOOD PASSOVER The Jews of Europe and Ritual Murder) منتشر شده است. نسخه اصلی این کتاب، به زبان ایتالیایی است که به انگلیسی هم ترجمه شده است. نکته مهم در مورد کتاب این است که نویسنده آن، «آریل توآف» (Ariel Toaff)، استاد دانشگاه اسرائیلی «بار ایلان»، یهودی و حاخام زاده است و پدر او زمانی حاخام ارشد شهر رم بوده است! درست به همین دلیل، انتشار این کتاب خشم شدید یهویان تلمودی و صهیونیستها را برانگیخت و آنها را به تهدید جانی و اعمال فشار بر آریل توآف واداشت. تا جاییکه او را به پس گرفتن حرفش و خارج کردن کتابش از چرخه انتشار کشاندند.
http://menhaj313.persianblog.ir/tag/%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D9%BE%D8%B3%D8%AD
يهود داراي دو عيد مقدس است كه اين عيدها بدون تناول خون تمام نميشودند:
اول- عيد يوريم در مارس Purim.
دوم- عيد فصح در آپريل Passover. (37)
هر ساله افراد زيادي قرباني اين دو عيد «مقدس» ميشوند، به نمونههاي زير توجه فرمائيد:
1- روز چهارشنبه سال 1840 م، كشيش ايتاليايي آقاي اپ، فرانسوا، انطون توما به اتفاق خدمتكار خود ابراهيم از خانه بيرون آمده و ناپديد ميشوند. پس از تحقيق و جستجوي بسياري كه از طرف ملت و دولت شروع شد، معلوم ميشود كه كشيش بيچاره بدست يهود به قتل رسيده است. سليمان سرتراش كه يكي از متهمين بود، در اعترافات خويش چنين اظهار داشت: نيم ساعت از مغرب گذشته بود كه خدمتكار داود هراري وارد شده و درخواست كرد كه فوراً خود را به خانه داود برسانم، من هم فوراً خود را به منزل او رساندم، در آنجا هارون هراري، اسحاق هراري، يوسف هراري، يوسف لينيوده، خاخام موسي ابوالعافيه، خاخام موسي بخوريو دامسلونكي و داود هراري «صاحب خانه» را ديدم كه جمع بودند, من به مجرد آن كه وارد منزل شدم و كشيش «توما» را دست و پا بسته ديدم، فهميدم براي چه مرا احضار كردند. خلاصه، پس از آن كه من وارد شدم، درهاي منزل را بسته و طشت بزرگي را حاضر نمودند و از من خواهش كردند كه او را بكشم، ولي من امتناع كردم. داود گفت: پس تو و بقيه، سرش را بر طشت نگه داريد، تا ما كارش را يكسره كنيم.
در اين وقت كشيش را پيش آورده، محكم بر زمينش زده و بيآنكه قطرهاي از خونش بر زمين بچكد, سرش را از بدن جدا كردند. بعداً جسد بيجان او را به انبار برده و با هيزم آتش زديم. سپس جسد او را قطعه قطعه كرديم و در كيسههاي بزرگي جاي داده و درصرافي واقع در اول خيابان يهود دفن نموديم.
مأموريتمان كه تمام شد، به ابراهيم خادم كشيش وعده دادند,كه اگر اين سر را براي كسي فاش نكند، او را از مال خودشان داماد خواهند كرد. بازپرس سؤال كرد:
- : استخوانهايش را چه كرديد؟
- : با دسته هاونگ خورد كرديم!
- : سرش را چه كرديد؟
- : با دسته هاونگ! خورد كرديم!
- : رودههايش را چه كرديد؟
- : آنها را قطعه، قطعه كرده و در يكي از صرافيهاي نزديك دفن نموديم!
- : آنگاه بازپرس رو به اسحاق هراري كرده و سؤال نمود:
- : آيا به اعتراف «سليمان» اعتراض داريد؟
- : آنچه «سليمان» ميگويد صحيح است، ولي شما نميتوانيد اين عمل را جرم حساب كنيد، زيرا يكي از مراسم هاي مذهبي ما در اين عيد, استفاده از خون غيريهود است.
- : خونهاي كشيش را چه كرديد؟
- : در شيشه كرده و به خاخام موسي ابوالعافيه داديم. - : در مراسم مذهبي شما، در چه چيزي از خون استفاده ميشود؟
- : در «خمير نان عيد».
- : آيا همه يهود بايد از اين نان استفاده كنند؟ نه، ولي چنين ناني حتماً بايد نزد خاخام بزرگ موجود باشد.
2- در سال 1823 روز عيد فصح در شهر Valisob واقع در شوروي سابق كودك دو سالهاي ناپديد گشت و پس از يك هفته جستجو جسد بيجان او را در يكي از لجنزارهاي خارج شهر پيدا نمودند و با آن كه آثار فرو بردن ميخ و سوزن، بر آن نمايان بود، ولي قطرهاي خون بر لباسهايش وجود نداشت و چنانچه بعداً معلوم شد، جسد را بعد از قتل شسته بودند.
خانمي كه تازه يهودي شده بود1 و در اين قصه متهم بود, در اعترافات خود چنين گفته است : ما از طرف يهود مأمور شديم كه اين كودك مسيحي را ربوده و در ساعت معيني در منزل يكي از آنها حاضر كنيم. هنگامي كه ما با اين كودك وارد منزل شديم, ديديم همه دور ميزي نشسته و منتظر ما هستند.
طفل را روي ميز گذاشته و با قدري شكلات و بيسكويت و شيريني سر او را گرم كرديم، كودك بيچاره همين كه مشغول خوردن شد, يكي از آنها ميخ تيز و درازي را در رانش فرو برد.
صداي دلخراش كودك بلند شد, هراسان به يكي از آنها پناه برد، او هم نامردي نكرد و با سوزن درازي كه در دست داشت كمرش را مجروح كرد، طفل باز فريادي زد و به سومي پناه برد, او هم سينهاش را سوراخ نمود و خلاصه آن قدر ميخ و سوزن به تنش فرو كردند, كه همانجا جان سپرد.
سپس خونهايش را در شيشه كرده و به خاخام بزرگ تسليم كردند. 3- در يكي از روزهاي گرم تابستان، يهوديان به يكي از خانههاي مسلمانان فلسطيني حمله كردند, در مورد اين واقعه دختر بزرگ آن خانواده چنين ميگويد: وقتي سربازان يهودي وارد منزل ما شدند چنان وحشتزده شده بودم كه ميخواستم هلاك شوم، خواهر كوچكم به گوشهاي فرار كرد، پدر و مادرم فرياد ميزدند و كسي نبود كه به ما كمكي كند. مردان وحشي و حيوان صفت و قسيالقلب يهود، مادرم را گرفته در موضع مخصوصش چند گلوله شليك كردند! بعد هم پدرم را با لگد و مشت و ته تفنگ كشته و ما را دست و پا بسته, كشان كشان از خانه بيرون آوردند. او ميافزايد: من نميدانم بر سر خواهرم چه آمد، من را با يك عده مردان خشن يهودي به پشت كاميون سوار كردند و به سمت مكان نا شناسي روانه نمودند.
در ميان راه خواستند با من عمل منافي عفت انجام دهند, مقاومت كردم ولي مرا بيهوش كرده و وقتي به هوش آمدم, فهميدم كه ديگر آبرويم رفته است.
اي واي كار مسلمانان به كجا رسيده كه يهود, دختر و ناموس آنها را بر باد دهند؟! مسلماً مسلمانان مرگ را هزار مرتبه بر اين فاجعه ترجيح ميدهند... در روزي كه قشون «معاويه» به شهر «انبار» حمله كردند و زينت زنان مسلمان و ذمي را ربودند، اميرالمؤمنين عليهالسلام بالاي منبر رفته ميفرمايد: بخدا قسم اگر كسي در شنيدن اين فاجعه بميرد، من ملامتش نخواهم كرد.
من نميدانم اگر حضرت علي عليهالسلام امروز ميبودند و از اين قصه با خبر ميشدند چه ميگفتند و چه ميكردند.
http://www.yahood.net/N1/6.htm
کتاب «دنیا بازیچه یهود» به نقل از کتاب خطر الیهودیه العالمیه و اینهم به نقل از کتاب الکنز المرصود فی قواعد التلمود چاپ 1899 بغداد، یعنی بیش از 90 سال پیش واقعیه قتل کشیش فرانسوا توما را به اختصار نقل می کند.10
خانواده روچیلد که در قرن نوزدهم و به هبنگام وقوع این واقعه، سلطان بی تاج و تخت اروپا بود، «مخصوصا از سال 1840 در ارتباط با مساله دمشق و بعد در امور ... فعال بودند.»11
آبا ابان مینویسد: « اتفاقاتی که در سال 1840 در دمشق به وقوع پیوست و مجددا یهودیها را متهم به آغشتن نان فطیر با خون مسیحیان نمودند، سبب گردید تا یهودیان اروپای غربی به خود آمده از خواب غفلت و بی خبری بیدار گردند و موجب گردید یهودیان آمریکا از وضع آشفته برادران خود در اروپا و جاهای دیگر متاثر شده بپا خیزند. »12
در واقع این قضیه آنقدر واضح و مشخص و غیر قابل انکار بود که یهودیهای دنیا را سخت به تلاش واداشت تا به هر شکل ممکن جلوی انتشار خبر آنرا بگیرند یا آنرا وارونه جلوه دهند.
دولت آمریکا اخطار شدید اللحنی به عثمانی داد13 و همه این تلاش و کوشش نشان می داد که ضربه این خبر بر پیکر یهود چقدر شکننده بوده است.
در هر حال وجود چنین رسمی را در بین یهود می توان اینگونه توجیه و تحلیل کرد که : یهود قومی است که خودرا ملت برگزیده و نژاد برترمی داندو بنابراین نه تنهاجان و مال و ناموس غیر یهودیان رامباح می داند بلکه خود را مالک به حق آن می شناسد. 14 طبیعی است که با چنین اعتقاد سخیف جاهلی، خوردن خون یهودی، نه تنها غیر ممکن و یا مکروه و مشمئز کننده نیست، بلکه شادی بخش قدرت افزا و ضروری و دینی هم هست. به خصوص که با جشن بزرگ آزادی قوم از بند اسارت و بندگی همراه و قرین باشد.
نگارنده این سطور گمان می کند که حتی خرافه نحوست روز 13 فروردین در میان عوام ایرانی، به علت تقارن این روز با 13 نیسان عربی و ایام عید فصح است. چه بسا گم شدن مکرر افراد در این ایام ، به تدریج به صورت خرافه در آمده است که روز سیزده نوروز روزی نحس است و برای پرهیز از رخدادهای نامطلوب باید به دشت و صحرا پناه برد.
قوم من، تاریخ بنی اسرائیل ، ص 438 ، توجه شود که صهیونیستها نام دولت عثمانی را نمی آورند و این قضیه را با عنوان « مسئله دمشق » یادآوری می کنند.
http://essraeel.persianblog.ir/
چرا کوئیکرها از انجام مراسم عید پاک، خودداری میکنند?!
پس قبل از جوزدگی وابراز احساسات کمی تعقل و تعمق بکنیم !
شباهت بیت سخنان امیر المومنین ع با ابن ملجم با عیسی ع قبل از شهادت :
(همچنین در مرقُس ۱۴: ۲۷ - ۳۱ و لوقا ۲۲: ۳۱ - ۳۴ و یوحنا ۱۳: ۳۶ - ۳۸)
31آنگاه عیسی به آنها فرمود: «امشب همۀ شما مرا ترک خواهید کرد، زیرا نوشته شده است: چوپان را می زنم و گوسفندان گله پراگنده خواهند شد. 32اما پس از آنکه دوباره زنده شوم، پیش از شما به جلیل خواهم رفت.» 33پِترُس جواب داد: «حتی اگر همه تو را ترک نمایند، من هرگز چنین کاری نخواهم کرد.» 34عیسی به او گفت: «بیقین بدان که همین امشب پیش از آنکه خروس بانگ بزند، تو سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی.» 35پِترُس گفت: «حتی اگر لازم شود با تو بمیرم. هرگز نخواهم گفت که تو را نمی شناسم.» بقیه شاگردان نیز همین را گفتند.
گستردگى و اهمیت این موضوع به آن حد است كه ویل دورانت در تاریخ تمدن از آن به عنوان یك مصیبت بزرگ براى یهودیان یاد مىكند و مىگوید: گر چه مىبایست مسیحیان اعتقاد داشته باشند كه كشیش هنگام انجام دادن مراسم دینى قرص نان را تبدیل به جسم و خون مسیح مىسازد،اما برخى از مسیحیان مانند لالردها،نسبت به این امر مشكوك بودند.رواج داستانهایى راجع به نان مقدس و خون آمدن از آن،بر اثر زخم كارد یا خراش نوك سنجاق،موجب تحكیم این اعتقاد مىشد،و چه كسى جرئت مىكرد،به چنین عمل مهیبى دست بزند مگر یك یهودى؟
ویل دورانت،ج 6؛ص 860.
http://fatemeh-51214.blogfa.com/post/29