منشأ انحرافات یهود
تحریفات تورات وتلمود که زمینه ساز بیرحمی و نژاد پرستی در بین یهود شده است و بتدریج به مکتب خلفای سقیفه توسط افرادی نظیر زید بن ثابت یهودی و بین مسلمین افراطی نظیر سلفیه جهادی وداعش و کتب ایشان وارد گردیده است . کعب الاحبار، وهب بن منبه ، تمیم داری و ...
در سفر پیدایش می خوانیم: «واقع شد بعد از این ایام که خدا ابراهیم(علیه السلام) را امتحان کرده بدو گفت: ای ابراهیم! عرض کرد: لبیک. گفت: اکنون پسر خود را که یگانه ی تست ( پس اسماعیل چی شد ؟!) او را دوست می داری، «یعنی اسحاق(علیه السلام)» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکی از کوه هایی که به تو نشان می دهم برای قربانی سوختی بگذران ... و ابراهیم دست خود را دراز کرده کارد را گرفت تا پسر خویش را ذبح نماید. در حال فرشته ی خداوند از آسمان وی را ندا در داد و گفت: ای ابراهیم! ای ابراهیم!، عرض کرد: لبیک. گفت: دست خود را بر پسر دراز مکن و بدو هیچ مکن زیرا که الآن دانستم که تو از خدا می ترسی چون که پسر یگانه ی خود را از من دریغ نداشتی ... بار دیگر فرشته ی خداوند به ابراهیم از آسمان ندا در داد و گفت: خداوند می گوید به ذات خودم قسم می خورم چون که این کار را کردی و پسر یگانه ی خود را دریغ نداشتی هر آینه ترا برکت دهم و ذریت ترا کثیر سازم مانند ستارگان آسمان و مثل ریگ هایی که بر کناره ی دریاست و ذریت تو دروازه های دشمنان خود را متصرف خواهند شد و از ذریت تو جمیع امت های زمین برکت خواهند یافت
پیدایش 1:22.
انجيل برنابا هم يهود را به همين اشتباه ملامت كرده و در فصل چهل و چهار چنين گفته است : (خداوند با ابراهيم (عليهالسلام ) سخن گفت و فرمود: اولين فرزندت ، اسماعيل را بگير و از اين كوه بالا برده او را به عنوان قربانى و پيشكش ذبح كن ، و اگر ذبيح ابراهيم (عليهالسلام ) اسحاق بود انجيل او را يگانه و اولين فرزند ابراهيم (عليهالسلام ) نمى خواند، براى اينكه وقتى اسحاق به دنيا آمد اسماعيل (عليهالسلام ) كودكى هفت ساله بود).المیزان
ماجرای توبه گوساله پرستان : تورات دراین باره میگوید:
آن گاه موسی به دروازه اردو ايستاده، گفت: هر كه به طرف خداوند باشد به نزد من آيد. پس جمیع بنی الوی نزد وی جمع شدند. او بديشان گفت: يهوه خدای اسرائیل چنین میگويد: هر كس شمشیر خود را بر ران خويش بگذارد و از دروازه تا دروازه اردو، آمد و رفت كند و هر كس برادر خود و دوست خويش و همسايه خود را بكشد. و بنی الوی موافق سخن موسی كردند و در آن روز قريب سه هزار نفر از قوم افتادند )كتاب مقدس، سفر خروج ، /23
قربانی کردن فرزند در تورات :
یفتاح، که پس از غلبه بر عمونیان از داوران (حکام، پادشاهان) قوم اسرائیل میگردد، هنگامی که به نبرد با سپاه عمون رفت «نزد خداوند نذر کرده بود که اگر اسرائیلیها را یاری کند تا عمونیها را شکست دهند، وقتی که بهسلامت به منزل بازگردد، هر چه [و هر که] را که از در خانهاش به استقبال او بیرون آید به عنوان قربانی سوختنی به خداوند تقدیم خواهد کرد. پس یفتاح با عمونیها وارد جنگ شد و خداوند او را پیروز گرداند ... هنگامی که یفتاح به خانه خود در مصفه بازگشت، دختر وی، یعنی تنها فرزندش، در حالی که از شادی دف میزد و میرقصید به استقبال او از خانه بیرون آمد. وقتی یفتاح دخترش را دید از شدت ناراحتی جامه خود را چاک زد و گفت: «آه، دخترم! تو مرا غصهدار کردی؛ زیرا من به خداوند نذر کردهام و نمیتوانم آن را ادا نکنم». دخترش گفت: «پدر، تو باید آنچه را که به خداوند نذر کردهای بهجا آوری، زیرا او تو را بر دشمنانت، عمونیها، پیروز گردانیده است...». سپس ... یفتاح چنانکه نذر کرده بود عمل نمود» (داوران، 11: 30-39).
رسمِ مخوف سوزاندنِ فرزندان به خاطر بَعَل یا مولوک
اسکلت کودکانی که نثار آتش میشد، در کاوشهای گزر (Gzer) فلسطین مربوط به دورۀ کنعانی ـ یهودی مؤید همین باور است (Hastings, 1979: 12/388)
بنا بر کتاب دوم پادشاهان، یوشیا مکانهای بلند نواحی حکومت خود، بهویژه قربانگاههای سنگی «توفت را که در وادی بنی هنّوم بود، نجس ساخت تا دیگر کسی پسر یا دختر خود را برای مولوخ از آتش نگذراند» (23:10).
در سفر پیدایش 4-5 آمده که هابیل چند راس از نخست زادگان گله خود را ذبح نمود !
در خروج 14-13 آمده که خداوند به موسی فرمود تمام فرزندان اول بنی اسرائیل و نخست زاده نر حیوانات را وقف من کنید .
ودر جریان فرزندان اسحاق نیز اهمیت نخست زادگی از آنجا روشن میشود که عیسو حق نخست زادگی خود را به یعقوب فروخت !
در خروج 15-12 هم آمده که پسران ارشد وحیوانات نخست از آن خداوند میباشند و...
همچنین در اعداد 3- 13 ودهها آیه دیگر اهمیت وارزش نخست زادگان در تورات آمده است .
نـام پسح از معجزه و لطف الهي در آخرين ضربت وارد شده به مصريان گرفته شده است. در ضربت دهم كه منجر به مرگ اولزادهاي (فرزندان نخست) مصريان شد، خداوند از آسيب رساندن به فرزندان اولزاد عبري چشم پوشي كرد. اين لطف الهي در تـورا با لفظ «پاسَحْ» به معني گذر كردن، جَستن و رحم نمودن بيان شده است. پس اين عيد را «پِسَح» ناميده اند و به نامهاي ديگري نيز خوانده مي شود ...
حتی بصورتی افراطی وتحریف شده :
سوزاندن پسران :دوم تواریخ 28-3 ودوم پادشاهان 17-31 و قربانی کردن نخست زادگان :میکاه 6-8 واول پادشاهان 3 -13
سوزاندن پسران ودختران در مقابل بتان بعل ومولک بدون امر خدا :ارمیا 32- 35 وحزقیال 16-22 وارمیا 7-31
نهی از سوزاندن فرزندان در مقابل بتان: تثنيه 18-12
خدای متعال در کتاب ارمیا وادی حنوم - 32 میفرماید :
...تا پسران ودختران خویش رادر آتش بسوزانندکه من اینکار را امر نفرموده بودم و حتی در خاطر نگذراندم !
پس مسأله نخست زادگي يك اصل بسیار مهم در تعاليم يهود است .
اگر اشکال شود که مقصود نخست زادگی زن اول واصلی است نه کنیز ، که این مورد نیز در تورات آمده که نخست زادگی از هرزن که باشد چه مکروه چه اصلی .
وتصریح عبارت نخست زادگی در صورت داشتن دو زن در تثنیه 21- 15 آمده که :
إِذَا كَانَ لِرَجُل امْرَأَتَانِ، إِحْدَاهُمَا مَحْبُوبَةٌ وَالأُخْرَى مَكْرُوهَةٌ، فَوَلَدَتَا لَهُ بَنِينَ، الْمَحْبُوبَةُ وَالْمَكْرُوهَةُ. فَإِنْ كَانَ الابْنُ الْبِكْرُ لِلْمَكْرُوهَةِ، ١٦فَيَوْمَ يَقْسِمُ لِبَنِيهِ مَا كَانَ لَهُ، لاَ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يُقَدِّمَ ابْنَ الْمَحْبُوبَةِ بِكْرًا عَلَى ابْنِ الْمَكْرُوهَةِ الْبِكْرِ، ١٧بَلْ يَعْرِفُ ابْنَ الْمَكْرُوهَةِ بِكْرًا لِيُعْطِيَهُ نَصِيبَ اثْنَيْنِ مِنْ كُلِّ مَا يُوجَدُ عِنْدَهُ، لأَنَّهُ هُوَ أَوَّلُ قُدْرَتِهِ. لَهُ حَقُّ الْبَكُورِيَّةِ (حق نخست زادگی)
اگر مردی دو همسر داشته باشد یکی محبوب ودیگری مکروه ، و از هردو صاحب پسر شود و پسر بزرگترش فرزند همسر مورد علاقه اش نباشد حق ندارد ارث بیشتری به پسر کوچکترش؛ یعنی پسر زنی که وی او را دوست دارد بدهد. او باید دو سهم به پسر بزرگترش که نخستین نشانه قدرتش بوده و حق نخست زادگی به او می رسد،(یعنی اسماعیل) بدهد ولو این که وی پسر همسر مورد علاقه اش نباشد .
البته صحابه اهل سنت چون با یهودیان رابطه داشتند از یهود روایت کرده اند که اسحاق ذبیح بود !
سوزاندن فرزندان خود در مقابل بت مولک :
التثنية ١٢:٣١ لاَ تَعْمَلْ هكَذَا لِلرَّبِّ إِلهِكَ، لأَنَّهُمْ قَدْ عَمِلُوا لآلِهَتِهِمْ كُلَّ رِجْسٍ لَدَى الرَّبِّ مِمَّا يَكْرَهُهُ، إِذْ أَحْرَقُوا حَتَّى بَنِيهِمْ وَبَنَاتِهِمْ بِالنَّارِ لآلِهَتِهِمْ.
ونابودی و خاکستر کردن شهر با همه درختان وبهایم ومردمانش :
التثنية ١٣:١٦ تَجْمَعُ كُلَّ أَمْتِعَتِهَا إِلَى وَسَطِ سَاحَتِهَا، وَتُحْرِقُ بِالنَّارِ الْمَدِينَةَ وَكُلَّ أَمْتِعَتِهَا كَامِلَةً لِلرَّبِّ إِلهِكَ، فَتَكُونُ تَلاُ إِلَى الأَبَدِ لاَ تُبْنَى بَعْدُ.
دوم پادشاهان ۲۳:۱۰:
او، قربانگاه توفت را، که در دره هنوم بود نابود کرد تا دیگر هیچ کس پسر یا دختر خود را مجبور نکند برای مولوخ (مردوک) از درون آتش عبور کنند.
ارمیا ۳۲:۳۵:
و آنان کاخی برای بعل ساختند، در دره هنوم، تا پسران و دختران خود را مجبور کنند از درون آتش مولوخ (مولک) عبور کنند، در حالی که من به آنان چنین دستوری نداده بودم، و تصور نمیکردم که آنان این کار پلید را انجام داده و جودا را به گناه بکشانند.
در قرن ۱۲، رشی در مورد ارمیا ۷:۳۱ گفته است : توفت همان مولوخ است، که از فلز برنج ساخته شده بود، و آنها آن را از زیر گرم میکردند، و دستهای او باز شده بود و داغ میشد. و آنان فرزند خود را بین دستهای او میگذاشتند تا بسوزد و در زمان گریه او، کاهنین طبل میزدند تا پدر آن کودک صدای گریه او را نشنود و قلبش تکان نخورد !!!
اما هشدار پیامبران و مقابله با این وحشیگری ها اما کو گوش شنوا :
موسی، قوم خود را بر کرانه رود اردن و پیش از ورود به سرزمین موعود اینگونه انذار میدهد:
وقتی وارد سرزمین موعود شدید، مواظب باشید که از آداب و رسوم نفرتانگیز قومهایی که در آنجا زندگی میکنند، پیروی نکنید. مثل آنها بچههای خود را روی آتش قربانگاه قربانی نکنید. هیچیک از شما نباید به جادوگری بپردازد یا غیبگویی و رمالی و فالگیری کند یا ارواح مردگان را احضار نماید. خداوند از تمام کسانی که دست به چنین کارها میزنند متنفر است. به خاطر انجام همین کارها است که خداوند، این قومها را ریشهکن میکند. شما باید در حضور خداوند، پاک و بیعیب باشید (تثنیه، 18: 9-13).
آنها [بنیاسرائیل]، قومهایی را که خداوند گفته بود از بین ببرند، نکشتند، بلکه با آنها وصلت و از کارهای بد ایشان پیروی کردند. بتهای آنها را پرستش نمودند و با این کار، خود را محکوم به مرگ کردند. اسرائیلیها، خون پسران و دختران خود را برای بتهای کنعان ریختند و زمین موعود را با خون آنها ناپاک ساختند. با این کارها، خود را آلوده کردند و به خدا خیانت ورزیدند. بنابراین، خشم خداوند بر بنیاسرائیل افروخته شد و او از آنها بیزار شد. آنها را به دست قومهایی که از ایشان نفرت داشتند، سپرد تا بر آنها حکمرانی کنند. دشمنانشان بر آنها ظلم کردند و ایشان را خوار و ذلیل ساختند (مزامیر، 106: 34-42).
وقتی برای عبادت خداوند، خدای قادر مطلق، میآییم، چه چیز به حضور او بیاوریم؟ آیا اگر بهترین گوسالهها را برای او قربانی کنیم او از ما راضی خواهد شد؟ اگر هزاران گوسفند و دهها هزار نهر پر از روغن زیتون به او تقدیم کنیم او از ما خشنود خواهد گردید؟ آیا اگر فرزند ارشد خود را برای گناه خود قربانی کنیم او گناه ما را خواهد بخشید؟ خداوند به ما فرموده است که از ما چه میخواهد. آنچه او از ما میخواهد این است که رحم و انصاف داشته باشیم و با کمال فروتنی احکامش را بهجا آوریم (میکاه، 6: 6-8).
پس از رهایی بنیاسرائیل از اسارت مصر، خداوند تکالیفی را بر آنان مقرر میدارد، از جمله اینکه: «[تمامِ] پسران ارشد و همچنین نخستزاده نر حیوانات شما از آن خداوند است و باید آنها را وقف خدا کنید. به جای نخستزاده الاغ، بره وقف کنید. ولی اگر نخواستید آن را با بره عوض کنید، باید گردن الاغ را بشکنید. اما برای پسران ارشد خود حتماً باید [حیوان مناسب دیگر یا وجه نقد] عوض دهید» (خروج، 13: 12-13).
غیر قابل قبوک دان ستن توبه مرتد فز ری، فتوای معهود فقیهان امامیه ا ست
ولی عموم فقیهان اهل ستتنّت از جمله ابوحنیفه، مال وشتتافعی قا ل به آن نیستتتند )طوستتی، ،1029 ج،6 ص363(.
چرا بعضی انسانها ذاتشان خبیث است ومثل آدم زندگی و رفتار نمیکنند ؟!
خداوند میفرماید زمین شوره زار خارو خاشاک میرویاند ! والذی خبث لا یخرج الا نکدا (اعراف-58)....
چرا یهود بیش از ملل دیگر چنین رفتار غیر انسانی دارند آیا از ارث وذاتشان است یا از محیط ؟
از کشتن رسولانشان لذت میبردند و گاهی در یک روز 70 نبی را براحتی میکشتند (یا در یک ساعت 43 نفر از پیامبران خدا را کشتند 112 نفر از مردم صالح که ار این پیامبران حمایت نمودند را نیز به قتل رسانیدند) ، بنى اسرائيل با روح الله عيسى بن مريم(عليه السلام) نيز به جنگ وستيز برخاستند و به او تهمت ناروا زدند و او را كشتند !!!!
علت این رفتار یهود چیست ؟ آیا در اثر محیط است یا ژنتیک ؟ قطعا ذات ایشان دارای چنین خلق وخویی است که فقط یک معجزه جهش ژنتیکی میتواند مهربانی و ایثار را جایگزین تکبر ونژاد پرستی ایشان کند . واز نظر محیط هم در اثر خودشیفتگی که دارند فکر میکنند که پسران خدایند ! خدای متعال هم فرمود اگر شما برگزیده واحبای خدایید چرا عذابتان میکند وبخت النصر و.... مکرر شما بنی یهود را در اثر اعمال خودتان ، مجازات وآواره میکنند ؟؟!!!!
حدوسط ندارند یا باید رئیس باشند که در اینصورت باز بخود هم رحم نمیکنند مانند سوختن وقربانی نمودن فرزندان خویش !
یا توسط دیگران در مواظبت ومراقبت همیشگی تا مبادا طغیان وافساد کنند .
در مصحف شریف نیز آمده که :
وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا {الإسراء/4}
ما به بنى اسرائيل در كتاب (تورات ) اعلام كرديم كه دوبار در زمين فساد خواهيد كرد، و برترى جوئى بزرگى خواهيد نمود.
به فرزندان اسرائيل اعلام نموديم كه دو بار در اين سرزمين فساد و سركشى مى كنيد سركشى بزرگ و چون موعد نخستين آنها آمد بندگانى داشتيم با صلابت سخت كه بر آنان گماشتيم تا در درون ديارشان كشتار كردند و اين وعده اى بود كه انجام شده بود.
طبرى در تفسير اين آيه مى گويد: فساد نخستين صورت گرفت پس خداوند متعال دشمن آنان را برانگيخت پس ديار را مباح ساختند زنان را نكاح نمودند و فرزندان را برده گرفتند و مساجد را ويران پس مدتی درنگ نمودند (فغَبَرُوا زمانًا) سپس خداوند متعال در ميان آنان پيامبرى را مبعوث نمود و كار آنان بهتر از پيشين گرديد.
سپس فساد دوم با قتل انبياء و پيامبران شروع گرديد تا آن كه يحيى بن زكريا را كشتند پس خداوند متعال بخت النصر را برانگيخت و جنگ كه با يهودبان داشت جمعى را اسير و معبد را ويران ساخت بنابراين بخت النصر در دوران فساد دوم بود و در آن مورد نازل گرديده است: «كلما او قدوا نارا للحرب أطفأها الله و يسعون فى الارض فسادا»
(هر آتشى را جهت محاربه روشن ساخته اند خداوند آن را خاموش ساخته است و آنان در روى زمين به گسترش فساد سعى و تلاش دارند و از زبان آنان خداوند مى فرمايد: «فقالوا يدالله مغلولة» «آنان گفتند كه دستان خدا بسته است» يهوديان هنگام هجوم بخت النصر گفتند: اگر خداوند متعال صحيح و سالم بود جلوى اين فساد را مى گرفت پس دست او بسته است !!!!
بخت النصر زمانى با يهوديان محاربه را آغاز نمود كه آنان پيامبر خود «شعيا» را در عهد ارميا كشته بودند و فاصله زمانى بين مهد ارميا و يحيى 461 سال بوده است
البته نقش یهود در مظلوم نمایی و اغراق و تهمت به دیگران و تغییر وتبدیل منابع وجعل وتزویر را نباید فراموش کرد زیرا بخت النصر مالیات وحبس بر یهود وضع کرد چون یهودیان کشور یهودا از دادن خراج امتناع کردند و سر به شورش برداشته بودند ، نه قتل وغارت ایشان و هلوکاست هم که در مقایسی کوچک و در مقطعی خاص صورت گرفت (اصحاب اخدود) سوختن مسیحیان توسط یهودیان است ! که یهودیان جاعل آنرا معکوس جلوه دادند !!!!!
و در تفسير قمى در ذيل جمله (قتل اصحاب الاخدود) آمده كه : علت نزول اين آيه چنين بود، كه (ذونواس )، مردم حبشه را براى جنگ با يمن به هيجان آورد، و او آخرين پادشاه از دودمان (حمير) و از يهوديان بود،
و به همين جهت همه مردم ، دين او را گرفتند و يهودى شدند، او خود را يوسف نام نهاده بود و سالها سلطنت كرده بود تا در آخر شنيد كه در نجران بقايايى از مسيحيان باقى مانده اند كه بر دين عيسى و حكم انجيلند، و بزرگ دينشان عبد اللّه بن بريامن است ، اطرافيانش او را تحريك كردند كه به سوى قوم نجران لشكر بكشد و آنان را به قبول دين يهود وادار سازد، ذونواس با لشكرش حركت كرده به نجران آمد و همه مسيحى مذهبان را جمع كرده پيشنهاد كرد تا به دين يهود درآيند، مردم نپذيرفتند، با آنان مجادله كرد و باز پيشنهاد خود را تكرار و مردم را به قبول آن تحريك نمود، و تا جايى كه توانست بر اين كار حرص ورزيد، اما نپذيرفتند، حاضر شدند كشته بشوند ولى به دين يهود در نيايند، پس ذونواس براى از بين بردنشان گودالى پر از هيزم درست كرد، و آتشى عظيم بر افروخت ، بعضى را زنده در آتش انداخت و بعضى را با شمشير كشت و مثله كرد، يعنى بينى و انگشت و عورتشان و... را بريد تا جايى كه عدد كشتگان و سوختگان به بيست هزار نفر رسيد، يك نفر از آنان به نام (دوش ذو ثعلبان ) بر اسب تيزتكى سوار شد و گريخت ، هر چه دنبالش رفتند نتوانستند او را بيابند، چون او راه رمل را پيش گرفت كه افراد نا آشنا در آنجا گم مى شوند، ذونواس با لشكر خود برگشت و همچنان به كشتن آن مردم پرداخت و آيه شريفه (قتل اصحاب الاخدود... العزيز الحميد) مربوط به اين جريان است .
پس اولین هلوکاست توسط یهود در تاریخ انجام شده است اما یهود خائن مظلوم نمایی کرده آنرا عکس و به نفع خود بهره برداری سیاسی میکنند .....
ابن كلبى و مسعودى و ابى الفداء و ديگران قتل عام هائى در مورد بخت النصر در حق يهود را ذكر ننموده اند.
البته در همه ملل چنین افرادی یافت میشوند که به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند اما در بنی اسرائیل بیشترند مانند داستان گاو بنی اسرائیل وایراد بنی اسرائیلی !
خدا مى فرمايد: «هنگامى كه موسى به قوم خود گفت چرا مرا اذيت مى كنيد در حالى كه مى دانيد من فرستاده خدا، به سوى شما هستم هنگامى كه سخت گرفتند خداوند هم به آنان سخت گرفت خداوند مردم فاسق را هدايت نمى كند ...
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش !
جالبست که در عهدین مکرر از فساد وطغیان یهود ومجازات آنها بوسیله بخت النصر و انتياخوس و ... سخن رفته (هرچه کنید بخود کنید ) اما باز هم عبرت نمیگیرند !!!!
اصلا سرکشی وتکبر ونژادپرستی وغارت دیگران (ربا وزنا) در خون یهود است .....
وخشونت وبی رحمی از زمانیکه یهود در بین شاهان قدرت یافتند بروز کرد مخصوصا در زمان خشايارشاي فاسد زیرا بنص تورات یهودیان بسیار بیرحم وخرافی بودند حتی سوزاندن فرزندان خود باسم قربانی در برابر بتان را عبادت میپنداشتند ویا استریس (عامل جنایت پوریم ومعشوقه خشایارشا) ، چهارده فرزند از نجیب زادگان پارسی را به عنوان صدقه و آرزوی عمر دراز قربانی کرد !
همسر سارا خواهر ناتنی ابرام بود ! و بعقیده یهود همه یهود از نسل ساره (شاهزاده) هستند در حالى كه ملتهاى ديگر، بخصوص اعراب ورسول خاتم ص از ديدگاه آنان، از فرزندان اسماعيل، پسر كنيز مصرى هاجر، هستند و همچنين تمام مردم ديگر زنازاده و كنيززادهاند؛ ولى يهود، فرزندان اصيل، يعنى فرزندان سارهاند.
ساره ؛ سره = خالص
«غريبان بر پا شده غلّههاى شما را خواهند چرانيد و بيگانگان، فلاّحان و باغبانان شما خواهند بود.» (اشعيا 5:61)
ولى تلمود به درجهاى بدتر از اين رسيده است؛ چون مىگويد: «جانورانى كه به صورت انسان هستند، بايد خدمت كنند.» منظور از «جانوران» ملتهاى غير يهود و منظور از «خدمت»، خدمت به يهود است.
تفصیل در :
https://drive.google.com/file/d/119n9RtPUYusSiu8aH7xQz682XwkjusVn/view?usp=drive_link