کوروش ، یهود ، تحریف تاریخ ، خشونت ، زرتشت ، قربانی
کاربران محترم توجه کنید که همه این مطالب در این لینک بصورت مفصل تر وخواناتر و با فونت رنگی آمده است :
https://sites.google.com/site/hojjah/yahood.iran.zip?attredirects=0&d=1
چرا بعضی انسانها ذاتشان خبیث است ومثل آدم زندگی و رفتار نمیکنند ؟!
خداوند میفرماید زمین شوره زار خارو خاشاک میرویاند ! والذی خبث لا یخرج الا نکدا (اعراف-58).... چرا یهود بیش از ملل دیگر چنین رفتار غیر انسانی دارند آیا از ارث وذاتشان است یا از محیط ؟ از کشتن رسولانشان لذت میبردند و گاهی در یک روز 70 نبی را براحتی میکشتند (یا در یک ساعت 43 نفر از پیامبران خدا را کشتند 112 نفر از مردم صالح که ار این پیامبران حمایت نمودند را نیز به قتل رسانیدند) ، بنى اسرائيل با روح الله عيسى بن مريم(عليه السلام) نيز به جنگ وستيز برخاستند و به او تهمت ناروا زدند و او را كشتند !!!! علت این رفتار یهود چیست ؟ آیا در اثر محیط است یا ژنتیک ؟ قطعا ذات ایشان دارای چنین خلق وخویی است که فقط یک معجزه جهش ژنتیکی میتواند مهربانی و ایثار را جایگزین تکبر ونژاد پرستی ایشان کند . واز نظر محیط هم در اثر خودشیفتگی که دارند فکر میکنند که پسران خدایند ! خدای کتعال هم فرمود اگر شما برگزیده واحبای خدایید چرا عذابتان میکند وبخت النصر و.... مکرر شما بنی یهود را در اثر اعمال خودتان ، مجازات وآوراه میکنند ؟؟!!!! حدوسط ندارند یا باید رئیس باشند که در اینصورت باز بخود هم رحم نمیکنند مانند سوختن وقربانی نمودن فرزندان خویش ! یا توسط دیگران در مواظبت ومراقبت همیشگی تا مبادا طغیان وافساد کنند . در مصحف شریف نیز آمده که : وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا {الإسراء/4} ما به بنى اسرائيل در كتاب (تورات ) اعلام كرديم كه دوبار در زمين فساد خواهيد كرد، و برترى جوئى بزرگى خواهيد نمود. به فرزندان اسرائيل اعلام نموديم كه دو بار در اين سرزمين فساد و سركشى مى كنيد سركشى بزرگ و چون موعد نخستين آنها آمد بندگانى داشتيم با صلابت سخت كه بر آنان گماشتيم تا در درون ديارشان كشتار كردند و اين وعده اى بود كه انجام شده بود. طبرى در تفسير اين آيه مى گويد: فساد نخستين صورت گرفت پس خداوند متعال دشمن آنان را برانگيخت پس ديار را مباح ساختند زنان را نكاح نمودند و فرزندان را برده گرفتند و مساجد را ويران پس مدتی درنگ نمودند (فغَبَرُوا زمانًا) سپس خداوند متعال در ميان آنان پيامبرى را مبعوث نمود و كار آنان بهتر از پيشين گرديد. سپس فساد دوم با قتل انبياء و پيامبران شروع گرديد تا آن كه يحيى بن زكريا را كشتند پس خداوند متعال بخت النصر را برانگيخت و جنگ كه با يهودبان داشت جمعى را اسير و معبد را ويران ساخت بنابراين بخت النصر در دوران فساد دوم بود و در آن مورد نازل گرديده است: «كلما او قدوا نارا للحرب أطفأها الله و يسعون فى الارض فسادا» (هر آتشى را جهت محاربه روشن ساخته اند خداوند آن را خاموش ساخته است و آنان در روى زمين به گسترش فساد سعى و تلاش دارند و از زبان آنان خداوند مى فرمايد: «فقالوا يدالله مغلولة» «آنان گفتند كه دستان خدا بسته است» يهوديان هنگام هجوم بخت النصر گفتند: اگر خداوند متعال صحيح و سالم بود جلوى اين فساد را مى گرفت پس دست او بسته است !!!! بخت النصر زمانى با يهوديان محاربه را آغاز نمود كه آنان پيامبر خود «شعيا» را در عهد ارميا كشته بودند و فاصله زمانى بين مهد ارميا و يحيى 461 سال بوده است البته نقش یهود در مظلوم نمایی و اغراق و تهمت به دیگران و تغییر وتبدیل منابع وجعل وتزویر را نباید فراموش کرد زیرا بخت النصر مالیات وحبس بر یهود وضع کرد چون یهودیان کشور یهودا از دادن خراج امتناع کردند و سر به شورش برداشته بودند ، نه قتل وغارت ایشان و هلوکاست هم که در مقایسی کوچک و در مقطعی خاص صورت گرفت (اصحاب اخدود) سوختن مسیحیان توسط یهودیان است ! که یهودیان جاعل آنرا معکوس جلوه دادند !!!!! و در تفسير قمى در ذيل جمله (قتل اصحاب الاخدود) آمده كه : علت نزول اين آيه چنين بود، كه (ذونواس )، مردم حبشه را براى جنگ با يمن به هيجان آورد، و او آخرين پادشاه از دودمان (حمير) و از يهوديان بود، و به همين جهت همه مردم ، دين او را گرفتند و يهودى شدند، او خود را يوسف نام نهاده بود و سالها سلطنت كرده بود تا در آخر شنيد كه در نجران بقايايى از مسيحيان باقى مانده اند كه بر دين عيسى و حكم انجيلند، و بزرگ دينشان عبد اللّه بن بريامن است ، اطرافيانش او را تحريك كردند كه به سوى قوم نجران لشكر بكشد و آنان را به قبول دين يهود وادار سازد، ذونواس با لشكرش حركت كرده به نجران آمد و همه مسيحى مذهبان را جمع كرده پيشنهاد كرد تا به دين يهود درآيند، مردم نپذيرفتند، با آنان مجادله كرد و باز پيشنهاد خود را تكرار و مردم را به قبول آن تحريك نمود، و تا جايى كه توانست بر اين كار حرص ورزيد، اما نپذيرفتند، حاضر شدند كشته بشوند ولى به دين يهود در نيايند، پس ذونواس براى از بين بردنشان گودالى پر از هيزم درست كرد، و آتشى عظيم بر افروخت ، بعضى را زنده در آتش انداخت و بعضى را با شمشير كشت و مثله كرد، يعنى بينى و انگشت و عورتشان و... را بريد تا جايى كه عدد كشتگان و سوختگان به بيست هزار نفر رسيد، يك نفر از آنان به نام (دوش ذو ثعلبان ) بر اسب تيزتكى سوار شد و گريخت ، هر چه دنبالش رفتند نتوانستند او را بيابند، چون او راه رمل را پيش گرفت كه افراد نا آشنا در آنجا گم مى شوند، ذونواس با لشكر خود برگشت و همچنان به كشتن آن مردم پرداخت و آيه شريفه (قتل اصحاب الاخدود... العزيز الحميد) مربوط به اين جريان است . پس اولین هلوکاست توسط یهود در تاریخ انجام شده است اما یهود خائن مظلوم نمایی کرده آنرا عکس و به نفع خود بهره برداری سیاسی میکنند ..... ابن كلبى و مسعودى و ابى الفداء و ديگران قتل عام هائى در مورد بخت النصر در حق يهود را ذكر ننموده اند. البته در همه ملل چنین افرادی یافت میشوند که به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند اما در بنی اسرائیل بیشترند مانند داستان گاو بنی اسرائیل وایراد بنی اسرائیلی ! خدا مى فرمايد: «هنگامى كه موسى به قوم خود گفت چرا مرا اذيت مى كنيد در حالى كه مى دانيد من فرستاده خدا، به سوى شما هستم هنگامى كه سخت گرفتند خداوند هم به آنان سخت گرفت خداوند مردم فاسق را هدايت نمى كند ... سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش ! جالبست که در عهدین مکرر از فساد وطغیان یهود ومجازات آنها بوسیله بخت النصر و انتياخوس و ... سخن رفته (هرچه کنید بخود کنید ) اما باز هم عبرت نمیگیرند !!!! اصلا سرکشی وتکبر ونژادپرستی وغارت دیگران (ربا وزنا) در خون یهود است ..... کمتر محققی ازبهره سیاست یهود در دوران مختلف تاریخ به نفع خویش ، آگاه نیست سالها قبل آثار تمدن عیلامیها را از تخت جمشید نابود کردند تا یهود (خاخامنشیان) را مایه ترقی ایران جلوه دهند :
آثار نابود شده توسط یهودیان در تخت جمشید ! البته الواح عیلامی باستانی بسیاری توسط یهود به دانشگاه شیکاگو برده شده که هیچ کس اجازه دسترسی به آنها را ندارد ! چرا ؟ چون همه تاریخ ایران را یهودی میخواهند ! امروز هم داعشی یهودی در حال تخریب آثار ضد یهود در عراق ! https://sites.google.com/site/hojjah/takht.jamshid1.jpg?attredirects=0&d=1 https://sites.google.com/site/hojjah/takht.jamshid2.jpg?attredirects=0&d=1 نکته مهم اینکه ما دشمن قوم وملیت خاصی نیستیم بلکه دشمن عقاید ظلم ونابرابری ونژاد پرستی هستیم حال از یهودی باشد یا از مسلمان فرقی ندارد (عنصری گری یا نژاد پرستی وطایفه گری) . اما عقیده یهود در طول تاریخ و براساس عهدین بر نژاد پرستی و تحقیر غیر یهود (سگ خطاب کردن غیر یهود در انجیل) و کشتار ونابودی غیر یهود ونجس دانستن انها (تورات سفر خروج وتثنیه)و ربا وزنا و اومانیسم بنا شده که علت دشمنی سایر ملل دنیا با یهود عکس العمل همین رفتار زشت آنهاست . هدف کشف حقیقت است چون هیچ مدرک مستقل معتبرتاریخی وجود ندارد ناگزیر از تجمیع شواهد وامارات هستیم . آثار شاهان فارسی در عهدین : ١وَفِي السَّنَةِ الأُولَى لِكُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ عِنْدَ تَمَامِ كَلاَمِ الرَّبِّ بِفَمِ إِرْمِيَا، نَبَّهَ الرَّبُّ رُوحَ كُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ فَأَطْلَقَ نِدَاءً فِي كُلِّ مَمْلَكَتِهِ وَبِالْكِتَابَةِ أَيْضًا قَائِلاً: ٢"هكَذَا قَالَ كُورَشُ مَلِكُ فَارِسَ: جَمِيعُ مَمَالِكِ الأَرْضِ دَفَعَهَا لِي الرَّبُّ إِلهُ السَّمَاءِ، وَهُوَ أَوْصَانِي أَنْ أَبْنِيَ لَهُ بَيْتًا فِي أُورُشَلِيمَ الَّتِي فِي يَهُوذَا. ٣مَنْ مِنْكُمْ مِنْ كُلِّ شَعْبِهِ، لِيَكُنْ إِلهُهُ مَعَهُ، وَيَصْعَدْ إِلَى أُورُشَلِيمَ الَّتِي فِي يَهُوذَا فَيَبْنِيَ بَيْتَ الرَّبِّ إِلهِ إِسْرَائِيلَ. هُوَ الإِلهُ الَّذِي فِي أُورُشَلِيمَ. ٤وَكُلُّ مَنْ بَقِيَ فِي أَحَدِ الأَمَاكِنِ حَيْثُ هُوَ مُتَغَرِّبٌ فَلْيُنْجِدْهُ أَهْلُ مَكَانِهِ بِفِضَّةٍ وَبِذَهَبٍ وَبِأَمْتِعَةٍ وَبِبَهَائِمَ مَعَ التَّبَرُّعِ لِبَيْتِ الرَّبِّ الَّذِي فِي أُورُشَلِيمَ". ٥فَقَامَ رُؤُوسُ آبَاءِ يَهُوذَا وَبَنْيَامِينَ، وَالْكَهَنَةُ وَاللاَّوِيُّونَ، مَعَ كُلِّ مَنْ نَبَّهَ اللهُ رُوحَهُ، لِيَصْعَدُوا لِيَبْنُوا بَيْتَ الرَّبِّ الَّذِي فِي أُورُشَلِيمَ. ٦وَكُلُّ الَّذِينَ حَوْلَهُمْ أَعَانُوهُمْ بِآنِيَةِ فِضَّةٍ وَبِذَهَبٍ وَبِأَمْتِعَةٍ وَبِبَهَائِمَ وَبِتُحَفٍ، فَضْلاً عَنْ كُلِّ مَا تُبُرِّعَ بِهِ. ٧وَالْمَلِكُ كُورَشُ أَخْرَجَ آنِيَةَ بَيْتِ الرَّبِّ الَّتِي أَخْرَجَهَا نَبُوخَذْنَاصَّرُ مِنْ أُورُشَلِيمَ وَجَعَلَهَا فِي بَيْتِ آلِهَتِهِ. ٨أَخْرَجَهَا كُورَشُ مَلِكُ فَارِسَ عَنْ يَدِ مِثْرَدَاثَ الْخَازِنِ، وَعَدَّهَا لِشِيشْبَصَّرَ رَئِيسِ يَهُوذَا. ٩وَهذَا عَدَدُهَا: ثَلاَثُونَ طَسْتًا مِنْ ذَهَبٍ، وَأَلْفُ طَسْتٍ مِنْ فِضَّةٍ، وَتِسْعَةٌ وَعِشْرُونَ سِكِّينًا، ١٠وَثَلاَثُونَ قَدَحًا مِنْ ذَهَبٍ، وَأَقْدَاحُ فِضَّةٍ مِنَ الرُّتْبَةِ الثَّانِيَةِ أَرْبَعُ مِئَةٍ وَعَشَرَةٌ، وَأَلْفٌ مِنْ آنِيَةٍ أُخْرَى. ١١جَمِيعُ الآنِيَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ خَمْسَةُ آلاَفٍ وَأَرْبَعُ مِئَةٍ. الْكُلُّ أَصْعَدَهُ شِيشْبَصَّرُ عِنْدَ إِصْعَادِ السَّبْيِ مِنْ بَابِلَ إِلَى أُورُشَلِيمَ. عزرا وحمایت شاهان فارس یعنی کورش = Cyrus وداریوش = Darius و احشویروش (خشایارشا) یا کمبوجیه (Cambyses) و أَرْتَحْشَسْتَا (بردیا = Pseudo-Smerdis) یا اردشیر درازدست =Artaxerxes از یهودیان در ساخت معبد اورشلیم و....رخنه یهود در دربارشاهان فارس و توطئه علیه ایرانیان وکشتارپوریم و.... خنده دار است که بعضی سعی در تکذیب ماجرای پوریم دارند در حالیکه شواهد وقرائن معتبر ومتعددی بر صحت این موارد تاکید میکنند : أخبار الايام الثانى ٣٦:٢٢ وَفِي السَّنَةِ الأُولَى لِكُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ لأَجْلِ تَكْمِيلِ كَلاَمِ الرَّبِّ بِفَمِ إِرْمِيَا، نَبَّهَ الرَّبُّ رُوحَ كُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ، فَأَطْلَقَ نِدَاءً فِي كُلِّ مَمْلَكَتِهِ وَكَذَا بِالْكِتَابَةِ قَائِلاً: عزرا ١:١ وَفِي السَّنَةِ الأُولَى لِكُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ عِنْدَ تَمَامِ كَلاَمِ الرَّبِّ بِفَمِ إِرْمِيَا، نَبَّهَ الرَّبُّ رُوحَ كُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ فَأَطْلَقَ نِدَاءً فِي كُلِّ مَمْلَكَتِهِ وَبِالْكِتَابَةِ أَيْضًا قَائِلاً: عزرا ١:٨ أَخْرَجَهَا كُورَشُ مَلِكُ فَارِسَ عَنْ يَدِ مِثْرَدَاثَ الْخَازِنِ، وَعَدَّهَا لِشِيشْبَصَّرَ رَئِيسِ يَهُوذَا. عزرا ٣:٧ وَأَعْطَوْا فِضَّةً لِلنَّحَّاتِينَ وَالنَّجَّارِينَ، وَمَأْكَلاً وَمَشْرَبًا وَزَيْتًا لِلصِّيدُونِيِّينَ وَالصُّورِيِّينَ لِيَأْتُوا بِخَشَبِ أَرْزٍ مِنْ لُبْنَانَ إِلَى بَحْرِ يَافَا، حَسَبَ إِذْنِ كُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ لَهُمْ. عزرا ٤:٥ وَاسْتَأْجَرُوا ضِدَّهُمْ مُشِيرِينَ لِيُبْطِلُوا مَشُورَتَهُمْ كُلَّ أَيَّامِ كُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ وَحَتَّى مُلْكِ دَارِيُوسَ مَلِكِ فَارِسَ. و چون دشمنان یهودا و بنیامین شنیدند که اسیران، هیکل یهوه خدای اسرائیل را بنامی کنند، 2آنگاه نزد زربابل و روسای آبا آمده، به ایشان گفتند که «ما همراه شما بنا خواهیم کردزیرا که ما مثل شما از زمان اسرحدون، پادشاه آشور که ما را به اینجا آورد، خدای شما رامی طلبیم و برای او قربانی میگذرانیم.» 3اما زربابل و یشوع و سایر روسای آبای اسرائیل به ایشان گفتند: «شما را با ما در بنا کردن خانه خدای ما کاری نیست، بلکه ما تنها آن رابرای یهوه، خدای اسرائیل چنانکه کورش پادشاه، سلطان فارس به ما امر فرموده است، آن رابنا خواهیم نمود.» 4آنگاه اهل زمین دستهای قوم یهودا را سست کردند و ایشان را در بنا نمودن به تنگ میآوردند، 5و به ضد ایشان مدبران اجیر ساختند که در تمام ایام کورش پادشاه فارس، تا سلطنت داریوش، پادشاه فارس قصد ایشان را باطل ساختند. 6وچون اخشورش پادشاه شد، در ابتدای سلطنتش بر ساکنان یهودا و اورشلیم شکایت نوشتند. 7ودر ایام ارتحشستا، بشلام و متردات و طبئیل وسایر رفقای ایشان به ارتحشستا پادشاه فارس نوشتند و مکتوب به خط آرامی نوشته شد ومعنیاش در زبان ارامی. 8رحوم فرمان فرما وشمشائی کاتب رساله به ضد اورشلیم، به ارتحشستا پادشاه، بدین مضمون نوشتند: 9«پس رحوم فرمان فرما و شمشائی کاتب وسائر رفقای ایشان از دینیان و افرستکیان وطرفلیان و افرسیان و ارکیان و بابلیان و شوشنکیان و دهائیان و عیلامیان، 10و سایر امت هایی که اسنفر عظیم و شریف ایشان را کوچانیده، در شهرسامره ساکن گردانیده است و سایر ساکنان ماورای نهر و اما بعد. 11(این است سواد مکتوبی که ایشان نزد ارتحشستا پادشاه فرستادند. بندگانت که ساکنان ماورای نهر میباشیم و امابعد. ) 12پادشاه را معلوم باد که یهودیانی که از جانب تو به نزد ما آمدند، به اورشلیم رسیدهاند وآن شهر فتنه انگیز و بد را بنا مینمایند و حصارهارا برپا میکنند و بنیادها را مرمت مینمایند. 13الان پادشاه را معلوم باد که اگر این شهر بنا شودو حصارهایش تمام گردد، جزیه و خراج و باج نخواهند داد و بالاخره به پادشاهان ضرر خواهدرسید. 14پس چونکه ما نمک خانه پادشاه رامی خوریم، ما را نشاید که ضرر پادشاه را ببینیم، لهذا فرستادیم تا پادشاه را اطلاع دهیم، 15تا درکتاب تواریخ پدرانت تفتیش کرده شود و از کتاب تواریخ دریافت نموده، بفهمی که این شهر، شهرفتنه انگیز است و ضرررساننده به پادشاهان وکشورها و در ایام قدیم در میانش فتنه میانگیختند. و از همین سبب این شهر خراب شد. 16بنابراین پادشاه را اطلاع میدهیم که اگراین شهر بنا شود و حصارهایش تمام گردد تو را به این طرف نهر نصیبی نخواهد بود.» 17پس پادشاه به رحوم فرمان فرما و شمشائی کاتب و سایر رفقای ایشان که در سامره ساکن بودند و سایر ساکنان ماورای نهر، جواب فرستادکه «سلامتی و اما بعد. 18مکتوبی که نزد مافرستادید، در حضور من واضح خوانده شد. 19وفرمانی از من صادر گشت و تفحص کرده، دریافت کردند که این شهر از ایام قدیم با پادشاهان مقاومت مینموده و فتنه و فساد در آن واقع میشده است. 20و پادشاهان قوی در اورشلیم بودهاند که بر تمامی ماورای نهر سلطنت میکردند و جزیه و خراج و باج به ایشان میدادند. 21پس فرمانی صادر کنید که آن مردان را از کار باز دارند و تا حکمی از من صادر نگردد این شهر بنا نشود. 22پس باحذر باشید که در این کار کوتاهی ننمایید زیرا که چرا این فساد برای ضرر پادشاهان پیش رود؟» 23پس چون نامه ارتحشستا پادشاه به حضوررحوم و شمشایی کاتب و رفقای ایشان خوانده شد، ایشان به تعجیل نزد یهودیان به اورشلیم رفتند و ایشان را با زور و جفا از کار باز داشتند. 24آنگاه کار خانه خدا که در اورشلیم است، تعویق افتاد و تا سال دوم سلطنت داریوش، پادشاه فارس معطل ماند. 2011 Elam Ministries Bottom of Form دانيال ١٠:١ فِي السَّنَةِ الثَّالِثَةِ لِكُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ كُشِفَ أَمْرٌ لِدَانِيآلَ الَّذِي سُمِّيَ بِاسْمِ بَلْطَشَاصَّرَ. وَالأَمْرُ حَقٌّ وَالْجِهَادُ عَظِيمٌ، وَفَهِمَ الأَمْرَ وَلَهُ مَعْرِفَةُ الرُّؤْيَا. المكابيين الأول ١:١ ان الاسكندر بن فيلبس المكدوني بعد خروجه من ارض كتيم و ايقاعه بداريوس ملك فارس و ماداي ملك مكانه و هو اول من ملك على اليونان 1- ارمیای نبی پیشگویی كرد كه یهودیان بهعلت نافرمانی از خدا، بهمدت هفتاد سال به تبعید خواهند رفت و پس از آن به سرزمین خود باز خواهند گشت. این پیشگوییها در ارمیا 25: 12؛ 29: 10؛ و اشعیا 44: 28؛ 45: 1-13 یافت میشود. فصل اول ("سلسله سلطنتی شكل میگیرد") به توصیف حكومت پارس و بویژه شخصی كه خدا بهواسطه او این پیشگوییها را تحقق میبخشید میپردازد؛ این شخص، كورش كبیر است كه یهودیان را كمك كرد تا به اورشلیم باز گردند و معبد را از نو بسازند. به تحقق این نبوتها در كتابمقدس در عزرا 1: 1-4 و دوم تواریخ 36: 22-23 مراجعه كنید. در ارمیا 29: 10 چنین آمده است: "و خداوند میگوید: چون مدت هفتاد سال بابل سپری شود، من از شما تفقد خواهم نمود و سخنان نیكو را كه برای شما گفتم انجام خواهم داد؛ به اینكه شما را به این مكان باز خواهم آورد." 2- میبینیم كه خدا چقدر رحیم بود كه از طریق كورش به یهودیان مواهبی اضافی اعطا كرد زیرا او به ایشان اجازه داد كه به اسرائیل باز گردند. ایشان میتوانستند معبد را از نو بسازند (عزرا 1: 4)، و به اورشلیم باز گردند (عزرا 1: 5) و از یهودیانی كه در بابل میماندند، كمك مالی دریافت كنند (عزرا 1: 4). خودِ كورش نیز به ایشا طلا و نقره اهداء كرد. 3- تعداد 360ر42 یهودی و خدمتكارانشان از بابل به اسرائیل باز گشتند (عزرا 2: 64). {بقیه چی ؟ چرا برنگشتند ؟! در ایران ماندند تا توطئه کنند وپوریم بسازند !!!!!} 4- وقتی یهودیان به اورشلیم باز گشتند، نخست قربانگاهی بنا كردند تا طبق شریعت موسی، قربانی بگذرانند. آنگاه شروع به بازسازی معبد كردند. وقتی بنیاد معبد را گذاردند، مراسمی برگزار كردند (ر.ش. عزرا 3: 1-3). عزرا ٤:٥ وَاسْتَأْجَرُوا ضِدَّهُمْ مُشِيرِينَ لِيُبْطِلُوا مَشُورَتَهُمْ كُلَّ أَيَّامِ كُورَشَ مَلِكِ فَارِسَ وَحَتَّى مُلْكِ دَارِيُوسَ مَلِكِ فَارِسَ. عزرا ٤:٢٤ حِينَئِذٍ تَوَقَّفَ عَمَلُ بَيْتِ اللهِ الَّذِي فِي أُورُشَلِيمَ، وَكَانَ مُتَوَقِّفًا إِلَى السَّنَةِ الثَّانِيَةِ مِنْ مُلْكِ دَارِيُوسَ مَلِكِ فَارِسَ. عزرا ٥:٦ صُورَةُ الرِّسَالَةِ الَّتِي أَرْسَلَهَا تَتْنَايُ وَالِي عَبْرِ النَّهْرِ وَشَتَرْبُوزْنَايُ وَرُفَقَاؤُهُمَا الأَفَرْسَكِيِّينَ الَّذِينَ فِي عَبْرِ النَّهْرِ إِلَى دَارِيُوسَ الْمَلِكِ. أَرْسَلُوا إِلَيْهِ رِسَالَةً وَكَانَ مَكْتُوبًا فِيهَا هكَذَا: عزرا ٥:٧ "لِدَارِيُوسَ الْمَلِكِ كُلُّ سَلاَمٍ. عزرا ٦:١ حِينَئِذٍ أَمَرَ دَارِيُوسُ الْمَلِكُ فَفَتَّشُوا فِي بَيْتِ الأَسْفَارِ حَيْثُ كَانَتِ الْخَزَائِنُ مَوْضُوعَةً فِي بَابِلَ، عزرا ٦:١٢ وَاللهُ الَّذِي أَسْكَنَ اسْمَهُ هُنَاكَ يُهْلِكُ كُلَّ مَلِكٍ وَشَعْبٍ يَمُدُّ يَدَهُ لِتَغْيِيرِ أَوْ لِهَدْمِ بَيْتِ اللهِ هذَا الَّذِي فِي أُورُشَلِيمَ. أَنَا دَارِيُوسُ قَدْ أَمَرْتُ فَلْيُفْعَلْ عَاجِلاً". عزرا ٦:١٣ حِينَئِذٍ تَتْنَايُ وَالِي عَبْرِ النَّهْرِ وَشَتَرْبُوزْنَايُ وَرُفَقَاؤُهُمَا عَمِلُوا عَاجِلاً حَسْبَمَا أَرْسَلَ دَارِيُوسُ الْمَلِكُ. عزرا ٦:١٤ وَكَانَ شُيُوخُ الْيَهُودِ يَبْنُونَ وَيَنْجَحُونَ حَسَبَ نُبُوَّةِ حَجَّيِ النَّبِيِّ وَزَكَرِيَّا بْنِ عِدُّو. فَبَنَوْا وَأَكْمَلُوا حَسَبَ أَمْرِ إِلهِ إِسْرَائِيلَ وَأَمْرِ كُورَشَ وَدَارِيُوسَ وَأَرْتَحْشَسْتَا مَلِكِ فَارِسَ. عزرا ٦:١٥ وَكَمِلَ هذَا الْبَيْتُ فِي الْيَوْمِ الثَّالِثِ مِنْ شَهْرِ أَذَارَ فِي السَّنَةِ السَّادِسَةِ مِنْ مُلْكِ دَارِيُوسَ الْمَلِكِ. نحميا ١٢:٢٢ وَكَانَ اللاََّوِيُّونَ فِي أَيَّامِ أَلِيَاشِيبَ وَيُويَادَاعَ وَيُوحَانَانَ وَيَدُّوعَ مَكْتُوبِينَ رُؤُوسَ آبَاءٍ، وَالْكَهَنَةُ أَيْضًا فِي مُلْكِ دَارِيُوسَ الْفَارِسِيِّ. دانيال ٥:٣١ فَأَخَذَ الْمَمْلَكَةَ دَارِيُّوسُ الْمَادِيُّ وَهُوَ ابْنُ اثْنَتَيْنِ وَسِتِّينَ سَنَةً. دانيال ٦:١ حَسُنَ عِنْدَ دَارِيُّوسَ أَنْ يُوَلِّيَ عَلَى الْمَمْلَكَةِ مِئَةً وَعِشْرِينَ مَرْزُبَانًا يَكُونُونَ عَلَى الْمَمْلَكَةِ كُلِّهَا. دانيال ٦:٩ لأَجْلِ ذلِكَ أَمْضَى الْمَلِكُ دَارِيُوسُ الْكِتَابَةَ وَالنَّهْيَ. دانيال ٦:٢٥ ثُمَّ كَتَبَ الْمَلِكُ دَارِيُّوسُ إِلَى كُلِّ الشُّعُوبِ وَالأُمَمِ وَالأَلْسِنَةِ السَّاكِنِينَ فِي الأَرْضِ كُلِّهَا: "لِيَكْثُرْ سَلاَمُكُمْ. دانيال ٦:٢٨ فَنَجَحَ دَانِيآلُ هذَا فِي مُلْكِ دَارِيُّوسَ وَفِي مُلْكِ كُورَشَ الْفَارِسِيِّ. دانيال ٩:١ فِي السَّنَةِ الأُولَى لِدَارِيُوسَ بْنِ أَحْشَوِيرُوشَ مِنْ نَسْلِ الْمَادِيِّينَ الَّذِي مُلِّكَ عَلَى مَمْلَكَةِ الْكَلْدَانِيِّينَ، دانيال ١١:١ "وَأَنَا فِي السَّنَةِ الأُولَى لِدَارِيُوسَ الْمَادِيِّ وَقَفْتُ لأُشَدِّدَهُ وَأُقَوِّيَهُ. حجى ١:١ فِي السَّنَةِ الثَّانِيَةِ لِدَارِيُوسَ الْمَلِكِ، فِي الشَّهْرِ السَّادِسِ فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الشَّهْرِ، كَانَتْ كَلِمَةُ الرَّبِّ عَنْ يَدِ حَجَّي النَّبِيِّ إِلَى زَرُبَّابِلَ بْنِ شَأَلْتِيئِيلَ وَالِي يَهُوذَا، وَإِلَى يَهُوشَعَ بْنِ يَهُوصَادَاقَ الْكَاهِنِ الْعَظِيمِ قَائِلاً: حجى ١:١٥ فِي الْيَوْمِ الرَّابعِ وَالْعِشْرِينَ مِنَ الشَّهْرِ السَّادِسِ، فِي السَّنَةِ الثَّانِيَةِ لِدَارِيُوسَ الْمَلِكِ. زكريا ٧:١ وَكَانَ فِي السَّنَةِ الرَّابِعَةِ لِدَارِيُوسَ الْمَلِكِ أَنَّ كَلاَمَ الرَّبِّ صَارَ إِلَى زَكَرِيَّا فِي الرَّابعِ مِنَ الشَّهْرِ التَّاسِعِ فِي كِسْلُو. أستير ١:١ وَحَدَثَ فِي أَيَّامِ أَحَشْوِيرُوشَ، هُوَ أَحَشْوِيرُوشُ الَّذِي مَلَكَ مِنَ الْهِنْدِ إِلَى كُوشٍ عَلَى مِئَةٍ وَسَبْعٍ وَعِشْرِينَ كُورَةً، أستير ١:٢ أَنَّهُ فِي تِلْكَ الأَيَّامِ حِينَ جَلَسَ الْمَلِكُ أَحَشْوِيرُوشُ عَلَى كُرْسِيِّ مُلْكِهِ الَّذِي فِي شُوشَنَ الْقَصْرِ، أستير ١:١٥ "حَسَبَ السُّنَّةِ، مَاذَا يُعْمَلُ بِالْمَلِكَةِ وَشْتِي لأَنَّهَا لَمْ تَعْمَلْ كَقَوْلِ الْمَلِكِ أَحَشْوِيرُوشَ عَنْ يَدِ الْخِصْيَانِ؟" أستير ١:١٧ لأَنَّهُ سَوْفَ يَبْلُغُ خَبَرُ الْمَلِكَةِ إِلَى جَمِيعِ النِّسَاءِ، حَتَّى يُحْتَقَرَ أَزْوَاجُهُنَّ فِي أَعْيُنِهِنَّ عِنْدَمَا يُقَالُ: إِنَّ الْمَلِكَ أَحَشْوِيرُوشَ أَمَرَ أَنْ يُؤْتَى بِوَشْتِي الْمَلِكَةِ إِلَى أَمَامِهِ فَلَمْ تَأْتِ. أستير ٢:١٢ وَلَمَّا بَلَغَتْ نَوْبَةُ فَتَاةٍ فَفَتَاةٍ لِلدُّخُولِ إِلَى الْمَلِكِ أَحَشْوِيرُوشَ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ لَهَا حَسَبَ سُنَّةِ النِّسَاءِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا، لأَنَّهُ هكَذَا كَانَتْ تُكْمَلُ أَيَّامُ تَعَطُّرِهِنَّ، سِتَّةَ أَشْهُرٍ بِزَيْتِ الْمُرِّ وَسِتَّةَ أَشْهُرٍ بِالأَطْيَابِ وَأَدْهَانِ تَعَطُّرِ النِّسَاءِ. أستير ٢:١٦ وَأُخِذَتْ أَسْتِيرُ إِلَى الْمَلِكِ أَحَشْوِيرُوشَ إِلَى بَيْتِ مُلْكِهِ فِي الشَّهْرِ الْعَاشِرِ، هُوَ شَهْرُ طِيبِيتَ، فِي السَّنَةِ السَّابِعَةِ لِمُلْكِهِ. أستير ٣:١ بَعْدَ هذِهِ الأُمُورِ عَظَّمَ الْمَلِكُ أَحَشْوِيرُوشُ هَامَانَ بْنَ هَمَدَاثَا الأَجَاجِيَّ وَرَقَّاهُ، وَجَعَلَ كُرْسِيَّهُ فَوْقَ جَمِيعِ الرُّؤَسَاءِ الَّذِينَ مَعَهُ. أستير ٣:١٢ فَدُعِيَ كُتَّابُ الْمَلِكِ فِي الشَّهْرِ الأَوَّلِ، فِي الْيَوْمِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْهُ، وَكُتِبَ حَسَبَ كُلِّ مَا أَمَرَ بِهِ هَامَانُ إِلَى مَرَازِبَةِ الْمَلِكِ وَإِلَى وُلاَةِ بِلاَدٍ فَبِلاَدٍ، وَإِلَى رُؤَسَاءِ شَعْبٍ فَشَعْبٍ، كُلِّ بِلاَدٍ كَكِتَابَتِهَا، وَكُلِّ شَعْبٍ كَلِسَانِهِ، كُتِبَ بِاسْمِ الْمَلِكِ أَحَشْوِيرُوشَ وَخُتِمَ بِخَاتَمِ الْمَلِكِ. أستير ٧:٥ فَتَكَلمَ الْمَلِكُ أَحَشْوِيرُوشُ وَقَالَ لأَسْتِيرَ الْمَلِكَةِ: "مَنْ هُوَ؟ وَأَيْنَ هُوَ هذَا الَّذِي يَتَجَاسَرُ بِقَلْبِهِ عَلَى أَنْ يَعْمَلَ هكَذَا؟" أستير ٨:١ فِي ذلِكَ الْيَوْمِ أَعْطَى الْمَلِكُ أَحَشْوِيرُوشُ لأَسْتِيرَ الْمَلِكَةِ بَيْتَ هَامَانَ عَدُوِّ الْيَهُودِ. وَأَتَى مُرْدَخَايُ إِلَى أَمَامِ الْمَلِكِ لأَنَّ أَسْتِيرَ أَخْبَرَتْهُ بِمَا هُوَ لَهَا. أستير ٨:٧ فَقَالَ الْمَلِكُ أَحَشْوِيرُوشُ لأَسْتِيرَ الْمَلِكَةِ وَمُرْدَخَايَ الْيَهُودِيِّ: "هُوَذَا قَدْ أَعْطَيْتُ بَيْتَ هَامَانَ لأَسْتِيرَ، أَمَّا هُوَ فَقَدْ صَلَبُوهُ عَلَى الْخَشَبَةِ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ مَدَّ يَدَهُ إِلَى الْيَهُودِ. أستير ٨:١٠ فَكَتَبَ بِاسْمِ الْمَلِكِ أَحَشْوِيرُوشَ وَخَتَمَ بِخَاتِمِ الْمَلِكِ، وَأَرْسَلَ رَسَائِلَ بِأَيْدِي بَرِيدِ الْخَيْلِ رُكَّابِ الْجِيَادِ وَالْبِغَالِ بَنِي الرَّمَكِِ، أستير ٩:٢ اجْتَمَعَ الْيَهُودُ فِي مُدُنِهِمْ فِي كُلِّ بِلاَدِ الْمَلِكِ أَحَشْوِيرُوشَ لِيَمُدُّوا أَيْدِيَهُمْ إِلَى طَالِبِي أَذِيَّتِهِمْ، فَلَمْ يَقِفْ أَحَدٌ قُدَّامَهُمْ لأَنَّ رُعْبَهُمْ سَقَطَ عَلَى جَمِيعِ الشُّعُوبِ. أستير ٩:٢٠ وَكَتَبَ مُرْدَخَايُ هذِهِ الأُمُورَ وَأَرْسَلَ رَسَائِلَ إِلَى جَمِيعِ الْيَهُودِ الَّذِينَ فِي كُلِّ بُلْدَانِ الْمَلِكِ أَحَشْوِيرُوشَ الْقَرِيبِينَ وَالْبَعِيدِينَ، أستير ٩:٣٠ وَأَرْسَلَ الْكِتَابَاتِ إِلَى جَمِيعِ الْيَهُودِ، إِلَى كُوَرِ مَمْلَكَةِ أَحَشْوِيرُوشَ الْمِئَةِ وَالسَّبْعِ وَالْعِشْرِينَ بِكَلاَمِ سَلاَمٍ وَأَمَانَةٍ، أستير ١٠:١ وَوَضَعَ الْمَلِكُ أَحَشْوِيرُوشُ جِزْيَةً عَلَى الأَرْضِ وَجَزَائِرِ الْبَحْرِ. “خداوند درباره کوروش میگوید که او شبان من است و هرچه او کند آنست که من خواسته ام” “این سخنی است از خداوند به کوروش:تو مسیح من هستی . من دست راست تو را گرفتم تا بحضور تو امتها را مغلوب کنم و کمرهای پادشاهان را بگشایم .تا درها را به روی تو باز کنم و دیگر دروازه ها به رویت بسته نشوند . من همه جا پیش روی تو خواهم بود . ناهمواریها را برویت هموار خواهم کرد.و پادشاهان را در پایت خواهم افکند . من کمر تو را زمانی بستم که مرا نشناختی و هنگامی تو را بنام خواندم که هنوز به دنیا نیامده بودی.” “منم (خداوند) که او (کوروش) را از جانب مشرق برانگیختم تا عدالت را روی زمین برقرار کند.من امتها را تسلیم وی میکنم و او را بر پادشاهان سروری می بخشم و ایشان را مثل غبار به شمشیر وی و مانند کاهی که پراکنده شود به کمال او تسلیم میکنم .” “من کوروش را به عدالت برانگیختم و تمامی راهها را در پیش رویش استوار خواهم ساخت .” “منم که شاهین خود (کوروش) را از جانب مشرق فرا خواندم و دوران عدالت را نزدیک آوردم .” “خداوند کوروش را برگزید و فرماندار جهانش کرده است .بازوی او را بر کلدانیان فرو خواهد آورد و راه او را همه جا هموار خواهد ساخت من او را برگزیدم و خواندم.” “در سال اول سلطنت کوروش پادشاه پارس کلام خدا کامل شد .خداوند روح کوروش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمام سرزمینهای خود فرمانی صادر کند که (یهوه)خدای آسمانها تمام ممالک زمین را به من داده است و امر فرموده است خانه ای برای او در اورشلیم بنا کنم .” عزرا ٤:٧ وَفِي أَيَّامِ أَرْتَحْشَسْتَا كَتَبَ بِشْلاَمُ وَمِثْرَدَاثُ وَطَبْئِيلُ وَسَائِرُ رُفَقَائِهِمْ إِلَى أَرْتَحْشَسْتَا مَلِكِ فَارِسَ. وَكِتَابَةُ الرِّسَالَةِ مَكْتُوبَةٌ بِالأَرَامِيَّةِ وَمُتَرْجَمَةٌ بِالأَرَامِيَّةِ. عزرا ٤:٨ رَحُومُ صَاحِبُ الْقَضَاءِ وَشِمْشَايُ الْكَاتِبُ كَتَبَا رِسَالَةً ضِدَّ أُورُشَلِيمَ إِلَى أَرْتَحْشَسْتَا الْمَلِكِ هكَذَا: عزرا ٤:١١ هذِهِ صُورَةُ الرِّسَالَةِ الَّتِي أَرْسَلُوهَا إِلَيْهِ، إِلَى ارتحشستا الْمَلِكِْ: "عَبِيدُكَ الْقَوْمُ الَّذِينَ فِي عَبْرِ النَّهْرِ إِلَى آخِرِهِ. عزرا ٤:٢٣ حِينَئِذٍ لَمَّا قُرِئَتْ رِسَالَةُ أَرْتَحْشَسْتَا الْمَلِكِ أَمَامَ رَحُومَ وَشِمْشَايَ الْكَاتِبِ وَرُفَقَائِهِمَا ذَهَبُوا بِسُرْعَةٍ إِلَى أُورُشَلِيمَ، إِلَى الْيَهُودِ، وَأَوْقَفُوهُمْ بِذِرَاعٍ وَقُوَّةٍ. عزرا ٦:١٤ وَكَانَ شُيُوخُ الْيَهُودِ يَبْنُونَ وَيَنْجَحُونَ حَسَبَ نُبُوَّةِ حَجَّيِ النَّبِيِّ وَزَكَرِيَّا بْنِ عِدُّو. فَبَنَوْا وَأَكْمَلُوا حَسَبَ أَمْرِ إِلهِ إِسْرَائِيلَ وَأَمْرِ كُورَشَ وَدَارِيُوسَ وَأَرْتَحْشَسْتَا مَلِكِ فَارِسَ. عزرا ٧:١ وَبَعْدَ هذِهِ الأُمُورِ فِي مُلْكِ أَرْتَحْشَسْتَا مَلِكِ فَارِسَ، عَزْرَا بْنُ سَرَايَا بْنِ عَزَرْيَا بْنِ حِلْقِيَّا عزرا ٧:٧ وَصَعِدَ مَعَهُ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَالْكَهَنَةِ وَاللاَّوِيِّينَ وَالْمُغَنِّينَ وَالْبَوَّابِينَ وَالنَّثِينِيمِ إِلَى أُورُشَلِيمَ فِي السَّنَةِ السَّابِعَةِ لأَرْتَحْشَسْتَا الْمَلِكِ. عزرا ٧:١١ وَهذِهِ صُورَةُ الرِّسَالَةِ الَّتِي أَعْطَاهَا الْمَلِكُ أَرْتَحْشَسْتَا لِعَزْرَا الْكَاهِنِ الْكَاتِبِ، كَاتِبِ كَلاَمِ وَصَايَا الرَّبِّ وَفَرَائِضِهِ عَلَى إِسْرَائِيلَ: عزرا ٧:١٢ "مِنْ أَرْتَحْشَسْتَا مَلِكِ الْمُلُوكِ، إِلَى عَزْرَا الْكَاهِنِ كَاتِبِ شَرِيعَةِ إِلهِ السَّمَاءِ الْكَامِلِ، إِلَى آخِرِهِ. عزرا ٧:٢١ وَمِنِّي أَنَا أَرْتَحْشَسْتَا الْمَلِكِ صَدَرَ أَمْرٌ إِلَى كُلِّ الْخَزَنَةِ الَّذِينَ فِي عَبْرِ النَّهْرِ أَنَّ كُلَّ مَا يَطْلُبُهُ مِنْكُمْ عَزْرَا الْكَاهِنُ كَاتِبُ شَرِيعَةِ إِلهِ السَّمَاءِ فَلْيُعْمَلْ بِسُرْعَةٍ، عزرا ٨:١ وَهؤُلاَءِ هُمْ رُؤُوسُ آبَائِهِمْ وَنِسْبَةُ الَّذِينَ صَعِدُوا مَعِي فِي مُلْكِ أَرْتَحْشَسْتَا الْمَلِكِ مِنْ بَابَِلَ: نحميا ٢:١ وَفِي شَهْرِ نِيسَانَ فِي السَّنَةِ الْعِشْرِينَ لأَرْتَحْشَسْتَا الْمَلِكِ، كَانَتْ خَمْرٌ أَمَامَهُ، فَحَمَلْتُ الْخَمْرَ وَأَعْطَيْتُ الْمَلِكَ. وَلَمْ أَكُنْ قَبْلُ مُكْمَدُا أَمَامَهُ. نحميا ٥:١٤ وَأَيْضًا مِنَ الْيَوْمِ الَّذِي أُوصِيتُ فِيهِ أَنْ أَكُونَ وَالِيَهُمْ فِي أَرْضِ يَهُوذَا، مِنَ السَّنَةِ الْعِشْرِينَ إِلَى السَّنَةِ الثَّانِيَةِ وَالثَّلاَثِينَ لأَرْتَحْشَسْتَا الْمَلِكِ، اثْنَتَيْ عَشَرَةَ سَنَةً، لَمْ آكُلْ أَنَا وَلاَ إِخْوَتِي خُبْزَ الْوَالِي. نحميا ١٣:٦ وَفِي كُلِّ هذَا لَمْ أَكُنْ فِي أُورُشَلِيمَ، لأَنِّي فِي السَّنَةِ الاثْنَتَيْنِ وَالثَّلاَثِينَ لأَرْتَحْشَسْتَا مَلِكِ بَابَِلَ دَخَلْتُ إِلَى الْمَلِكِ، وَبَعْدَ أَيَّامٍ اسْتَأْذَنْتُ مِنَ الْمَلِكِ منابع یهودی و عبرانی نیز اغلب با تعصبات دینی آمیختهاند و در طی گذشت زمان، در متون ادبی توراتی، بسیاری از وقایع تاریخی عمداً جابجا شدهاند؛ برای نمونه رویدادهای دوران کمبوجیه را به عهد پدرش کوروش نسبت دادهاند.[۱۰] در فصل چهارم کتاب عزرا (۴۸۰-۴۴۰ پ. م)، نام کمبوجیه در میان شاهان هخامنشی ذکر نشدهاست. برخی از پژوهشگران عقیده دارند که «اخشورش» (۴:۶) نام دیگری برای کمبوجیه است، چرا که یوسفوس فلاویوس (۳۷-۱۰۰ م.) میگوید افتراهای کتاب عزرا مربوط به زمان کمبوجیه است.[۱۱] یوسفوس با پیروی از منابع غیریهودی معتقد است در کتاب عزرا به اشتباه به جای کمبوجیه، از اردشیر یکم به عنوان پادشاه پیش از داریوش نام برده شده است و حوادث زمان کمبوجیه به وی و نیز کوروش منتسب شده است. وی به نامه سامریها با کمبوجیه که منجر به دستور منع ساخت بنای جدید معبد سلیمان شد میپردازد.[۱۲][۱۳] مهمترین ادعای یونانیان در مورد کمبوجیه، این است که او نخستین کسی بود که با عمل خویدوده، یعنی زناشویی با نزدیکان را انجام داده است. به گفته هرودوت، وی دلباخته یکی از خواهرانش شده بود و می خواست با او زناشویی کند، ولی چون نقشه اش بر خلاف همه رسوم بود، پس ردان را فراخواند و از آنان پرسید که آیا قانونی هست که اجازه دهد مردی با خواهر خویش - اگر او بخواهد - زناشویی کند. آنها پاسخی به وی دادند که هم جانشان را ایمن می داشت و هم مطابق عدالت بود. آنها گفتند که قانونی نیافته اند که زناشویی خواهر و برادر را جایز شمرد، ولی قانونی دیگری یافته اند که اجازه می دهد شاه پارس هر چه دلش بخواهد انجام دهد. به همین سبب، کموجیه نخست با این خواهر و سپس با خواهر دیگرش آتوسا زناشویی کرد. اگر جزئیات گزارش هرودوت قابل اعتماد باشد، نشان می دهد که تا پیش از روزگار کموجیه، خویدوده برای ایرانیان غربی امری ناشناخته بوده است. از نظر بویس شگفت آور است که عملی برخواسته از بلهوسی یک پادشاه، وظیفه دینی و و لازمه ایمان انگاشته شود. وانگهی از خانتوس لودیایی که همروزگار هرودوت بوده است نیز نقل شده که «مغان با مادران خویش همبستر می شوند. آنها ممکن است چنین رابطه ای هم با دختران و خواهران خویش داشته باشند.» وجود عمل زناشویی همخونی، به صورت گسترده در میان جوامع باستانی اثبات شده بود.[۲۶] از نظر فرای، ازدواج با محارم توسط روحانیان زرتشتی در روزگارهای اخیرتر ترغیب شد. از آنجا که یونانیان ازدواج با محارم را ناپسند و مخالف قانون می دیدند و نیز از آنجا که هرودوت نظر دشمنانه یونانی-مصری شدیدی به دست می دهد و شاید هم شرحی ویژه از قول ایرانیان درباره کمبوجیه بیان می کند،پس ناممکن نیست که این عمل از کارهای رایج شاهان هخامنشی بدانند.[۲۷] به عقیدهٔ ریچارد فرای، منشأ این نوع ازدواج، شاید زرتشتی نبوده و ایلامی بوده است که هخامنشیان به منظور نگهداری از پاکی خون خاندان شاهی آن را اخذ کرده اند. [۲۸] اما از همان آغاز فرمانروایی بردیا، گروهی از بزرگان یهودی خاخام منشی، مخالفت و ناسازگاری خود را با پادشاه جدید به گونهای ابراز داشتند. بردیا که خطر این گروه مخالف را چندان جدی و اساسی ارزیابی نمیکرد، صرف پس گرفتن هدایای مشروط شاهنشاهی را از ایشان به منظور تنبیه، کافی دانست [بیستون، ستون یکم، بند 14؛ بریان، ص7 ـ 256]. اما این برخورد، مخالفان را به سوی یک کودتای تمام عیار سوق داد. این گروه که شامل شش تن از بزرگان خاخام منشی به نامهای «اوتان/ Utāna»، «گئوبروو/ Gaubaruva»، «اردومنیش/ Ardumanish»، «بگبوخش/ Bagabuxsha»، ویدفرن/ Vidafarna» و «ویدارن/ Vidārna» بود، با پیوستن داریوش، به هفت تن رسید [بیستون، ستون یکم، بند 68؛ هردوت، ص227]. داریوش که به خاندانی بلندپایه تعلق داشت و پدرش استاندار یکی ازمناطق تحت تسلط خاخام منشیان، بود. خود جداگانه در اندیشهی کودتا بود و تدارکات و نیروهای جنگی لازم را فراهم ساخته بود [هردوت، ص8 ـ 227؛ بریان، ص277]. او پس از پیوستن به گروه، همراهاناش را وادار به تسریع و شتاب در عملیات کودتا کرد [هردوت، ص228]. سرانجام هفت کودتاگر نیروهای رزمی خود را متحداً به میدان آوردند و بردیا را که گویا برای ییلاق در ماد به سر میبرد، در دژی به نام «سیکیاووتی/ Sikayauvati» واقع در منطقهی «نیسای/ Nisaia» محاصره و در نهایت در 19 سپتامبر 522 پ.م. دستگیر کرده و داریوش شخصا بردیا را می کشد وفادارانش را سرکوب ساختند [بیستون، ستون یکم، بند 13]. بدین ترتیب بود که بردیا، پس از هفت ماه فرمانروایی سرنگون شد و تخت سلطنت وی به دست هفت کودتاگر خاخام منشی ودرراس آنهاداریوش عبری افتاد. بنا بر مواردی که گفته شد، آشکار است که روایت داریوش در بیستون و در پی آن، گزارش مورخان یونانی از گئومات، یکسره ساختگی و دروغین بوده و در واقع، گئومات کسی جز بردیا فرزند کورش و برادر تنی کمبوجیه نبوده است که به جهت توجیه و پرده پوشی قتل وی، چنان داستانی دربارهی وی از سوی داریوش و یاراناش ساخته و فراهم شده بود تا وانمود شود پادشاهی که به دست این گروه کشته شده، نه بردیا پسر کورش و شاه قانونی کشور، بلکه مغی شیاد و متقلب بوده که تخت سلطنت را غصب کرده و لذا قتل او کاملاً موجه و مشروع و بایسته بوده است! متأسفانه تا حدود اوایل نیمهی دوم قرن بیستم، ابهت نشان دادن شخصیت داریوش یهودی و پرده پوشانی اقدامات او درطول تاریخ توسط یهودیان اسرائیلی وماسون مانع از آن شده بود که پژوهشگران به دور از نگاهی احساسگرایانه، نسبت به داستان گئومات عمیقاً شک و تردید کنند و او را کودتاگر و شاهکش بنامند. اما اینک با ابزار بُرنده و خردپسند «نقد و سنجش»، ابعاد واقعی ماجرا به خوبی آشکار و حقایق پنهان شده برملا گردیده است. البته اهل سنت مانند یهود که اولی الامر را کسی میدانند که ولو با زور حاکم شود سپس مورد رضای خداوند قرار میگیرد ، یهودیان نیز شاهان را واسطه خداوند میدانند ! همچنانکه برخی از اصحاب یهودی رسول الله ص در فتوحات همان خشونت یهود و غارت وتجاوز را بکار گرفتند و اسلام را تحریف کردند هرچند که پیروزیهای جغرافیای زیادی هم نصیبشان شد . ضمنا باید دانست که هر شاه ظالمی کارهای خوبی هم دارد اما مهم آرمان فکری اوست که اگرحامی عدل و انسانیت باشد مورد قبول ماست ، جناب کوروش اگر چه یهودی زاده هست اما رسول خدا ص هم یهودی زاده و نسل همه انسانها به حضرت آدم میرسد ! اما در مورد یهودی بودن سلسله خاخام منشیان مدارک متعددی موجود است هر چند که قبلا هم گفتم که یهودی بودن به معنی بد بودن مطلق نیست و کورش اگر چه با یهود نیکرفتار بود اما بعد این یهود بودند که با سوار شدن بر موج قدرت ، کودتایی علیه فرزندان کورش و قتل عام ایرانیان برداشتند . در بند ۲۷ از ترجمه استوانه مشهور حقوق بشر ( که بیشتر به حقوق یهود شبـاهت دارد) نوشته دکتر عبدالمجید ارفعی این جملات را می بینیم: مردوک (مردوخ) ، خدای بزرگ، از کردارهای من شاد شد و مرا (کورش) پادشاهی که پرستنده اوست به بزرگواری افزونی داد …. شیمعون پـِرِس (شیمون پرز) (Shimon Peres) نهمین رییس رژیم اسراییل، طی یک مصاحبه زنده با یک رسانه ی عرب زبان با عنوان پانت، در پاسخ به سوال کاربر فیس بوکی این رسانه که خود را ایرانی معرفی نموده بود، مدعی شد که: کوروش کبیر یک "صهیونیست" بود و ما بطور تاریخی پیوسته با ایران دارای روابط خوبی بوده ایم. چرا کورش در منشورش 12 بار مردوخ خدای خونخوار یهود را ستایش میکند ؟ ابن البلخی گوید: «و مادر این کیرش دختر یکی بود از انبیاء بنیاسرائیل مادر او را «اشین» گفتندی و برادر مادرش او را توریه آموخته بود و سخت دانا و عاقل بود و بیتالمقدس را آبادان کرد به فرمان بهمن و هرچه از مال و چارپایان و اسباب بنیاسرائیل در خزانه و در دست کسان بختالنصر در خزانه بهمن مانده بود به ایشان داد و بعضی از اهل تواریخ گفتهاند کی در کتابی از آن پیغمبر بنیاسرائیل یافتهاند که ایزد عزوجل وحی فرستاد بهمن را کی من ترا گزیدم... و این توفیق یافت و نام او در کتاب کوروش است. فارسنامه، ص ۴۴. مسعودی گوید: «گفته شده است که مادر کوروش از بنیاسرائیل بود و دانیال کوچک دائی او محسوب میشد. و ابن خلدون گوید: «یقال انه الذی رد بنیاسرائیل الی بلادهم و ان امه کانت من بنی طالوت و یقال ذلک هو حافد بهمن میرخواند نوشته است: بهمن در زمان سلطنت خود پسر بختالنصر را از ولایت بابل معزول کرد و کوروش را که از اولاد لهراسب بود و مادرش دختر یکی از فرزندان بنیاسرائیل بود بر آن دیار والی گردانید امر فرمود که اسیران بنیاسرائیل را به سرزمین بیتالمقدس فرستد و هر کس را که ایشان خواهند بر ایشان والی گرداند. کوروش آن قوم را جمع کرده دانیال را به حکومت بنیاسرائیل نامزد فرمود. روضه الصفاء، طبری، لقب کوروش را سپهبد بابل آورده و گوید «من لدن تخریب بخت نصر بیتالمقدس انی حین عمرانها فی عهد کیرشبن اخشویرش اصبهبد بابل...» (تاریخ الامم والملوک، ج ۲، ص ۷۱۸) و باز همچنانکه قبلاً اشاره شد او را عامل بهمن دانسته است و تفسیر جالب طبری از کلمه بهمن است که گوید «و تفسیر بهمن بالعربیه: الحسن النیه» (ج ۱، ص ۴۰۶) و این درست معنی کلمه و هومن = بهمن فارسی یعنی «پاک نیت» است. چرا از تاریخ 10000 ساله ایران فقط به 2500 سال هخامنشیانش توجه شده است ؟! مگر تمدنهای قبل از کوروش کمتر از هخامنشیان بودند و.... هدف این نوشتار کشف توطئه وخیانت وافزون طلبی های یهود و تمرد ایشان در دوران تاریخ و افشای نقشه عوامل مرموز پشت پرده وجعل و تاریخ سازی امروز آنها است که در عهدین هم متواترا بدانها تصریح شده تا بدانجا که آمده عاقبت جهان متعلق بغیر یهود است ونام یهوه توسط غیر یهود بلند میشود ... روميان 9-25 يهود قوم خدا نيستند بواسطه گناهانشان وغير يهود نجات خواهند يافت. چون ظاهر شريعت را چسبيدند وايمان نداشتند و خداي متعال فرمود كه نام من بوسيله مردم غير يهود در سراسر جهان مورد احترام قرارميگيرد...ولي شما نام مرا بي حرمت ميسازيد . ملاكي 1-11 اشعيا گفت : خداوند فرمايد كسانيكه طالب من نبودند مرا يافتند وبه كسانيكه مرا نطلبيدند ظاهر گرديدم اما من همه روز دستانم را دراز كردم بسوي قومي مخالف وعصيانگر بني اسرائيل ! روميان 10-20 اما همین یهود نمک نشناس که عدالت شاهان ایران ایشان را آزادی بخشید بعد از نفوذ به کاخ ایران حادثه پوریم و ... را رقم زدند تا بر همگان خبث ذات خود را آشکار سازند که همین کشتار وسیع باعث توقف پیشرفت و تفرقه در بین دربار ایرانیان ومردم شد. «پس حال اي تتناي والي ماوراي نهر وشَتَربوزناي و رفقاي شما و اَفَرسَكياني كه به آن طرف نهر ميباشيد از آنجا دور شويد. و¬ به كار اين خانه خدا متعرض نباشيد. اما حاكم يهود و مشايخ يهوديان اين خانه خدا را در جايش بنا نمايند. و فرماني نيز از من صادر شده است كه شما با اين مشايخ يهود به جهت بنا نمودن اين خانه خدا چگونه رفتار نماييد. از مال خاص پادشاه يعني از ماليات ماوراي نهر خرج به اين مردمان بلاتأخير داده شود تا معطل نباشند. و مايحتاج ايشان را از گاوان و قوچها و برهها به جهت قربانيهاي سوختني براي خداي آسمان و گندم و نمك و شراب و روغن برحسب قول كاهناني كه در اورشليم هستند روز به روز به ايشان بيكم و زياد داده شود. تا آن كه هداياي خوشبو براي خداي آسمان بگذرانند و به جهت عمر پادشاه و پسرانش دعا نمايند. و ديگر فرماني از من صادر شد كه هر كس كه اين حكم را تبديل نمايد از خانه او تيري گرفته شود و او بر آن آويخته و مصلوب گردد و خانه او به سبب اين عمل مزبله بشود. و آن خدا كه نام خود را در آنجا ساكن گردانيده است هر پادشاه يا قومي را كه دست خود را براي تبديل اين امر و خرابي اين خانه خدا كه در اورشليم است دراز نمايد هلاك سازد. من داريوش اين حكم را صادر فرمودم پس اين عمل بلاتأخير كرده شود.» (تورات. كتاب عزرا، 12-6 :6)پرواضح است كه در سايه چنين حكمران و حكمي، چه زمينه و شرايط مناسبي براي توسعه نفوذ يهوديت در دستگاه سلطنتي و حكومتي داريوش و پسرش خشايارشا و نيز استقرار آنها در مناطق مختلف امپراتوري و البته دست زدن به كارها و فعاليتهايي منفي كه در سابقه اين قوم طبق مندرجات تورات مشخص است، فراهم آمده است. همچنين ميتوان تصور كرد كه خوي سلطهطلبي، زراندوزي، توطئهگري و مفسدهجويي اشرافيت و كاهنان يهودي- كه در اين زمينه نيز نشانههاي فراواني در تورات به چشم ميخورد- تا چه حد ميتوانست موجبات ناراحتي و انزجار اقوام ايراني را فراهم آورد و جامعه ايراني را بهسان ديگ جوشاني كند كه مترصد فرصتي براي خلاصي يافتن از اين وضعيت است.تنها با در نظر داشتن چنين سابقه و شرايطي است كه ميتوان شناخت دقيقتر و عميقتري از واقعه پوريم در زمان خشايارشا به دست آورد و دريافت كه حبيب لوي به عنوان يك تاريخنگار صهيونيست تا چه حد در مكتوم نگه داشتن حقيقت پوريم تلاش كرده است. http://www.ketabestan.ir/book4/2160-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%C2%AB%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9-%D9%8A%D9%87%D9%88%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%C2%BB البته خدای متعال هم بدین کبر ونخوت واستکباروعصیان یهودیان تصریح نموده است : وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا {الإسراء/4} فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً {الإسراء/5} ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا {الإسراء/6} إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا {الإسراء/7} و در كتاب تورات يا در لوح محفوظ و كتاب تكوين الهى خبر داديم و چنين مقدر كرديم كه شما بنى اسرائيل دوبار حتما در زمين فساد و خونريزى مى كنيد و تسلط و سركشى سخت و ظالمانه مى يابيد (4). پس چون وقت انتقام اول فرا رسيد بندگان سخت جنگجو و نيرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگيزيم تا آنجا كه در درون خانه هاى شما نيز جستجو كنند و اين وعده انتقام ، حتمى خواهد بود (5). آنگاه شما را روبروى آنها قرار داده و بر آنها غلبه دهيم و به مال و فرزندان نيرومند مدد بخشيم و عده جنگجويان شما را بسيار گردانيم (تا بر دشمن و لشكر بخت النصر غلبه كنيد) (6). (شما بنى اسرائيل و همه اهل عالم ) اگر نيكى و احسان كرديد بخود كرده و اگر بدى و ستم كرديد باز بخود كرده ايد و آنگاه كه وقت انتقام ظلم هاى شما (كشتن يحيى و زكريا و يا عزم قتل عيسى ) فرا رسيد باز بندگانى قوى و جنگ آور را بر شما مسلط مى كنيم تا اثر بيچارگى و خوف و اندوه رخسار شما ظاهر شود و به مسجد بيت المقدس ، معبد بزرگ شما - مانند بار اول - داخل شوند و ويران كنند و به هر چه رسند نابود ساخته و به هر كس تسلط يابند به سختى هلاك گردانند (7). اى رسول ما! باز هم به بنى اسرائيل بشارت ده كه اميد است خدا به شما اگر توبهكرده و صالح شويد مهربان گردد و اگر به عصيان و ستمگرى برگرديد ما هم بهعقوبت و مجازات شما باز مى گرديم و جهنم را زندان كافران قرار داده ايم (8). تکبرو خود برتر بینی یک ویژگی لاینفک از یهود است که همین امر سبب دشمنی ملل دنیا با ایشان شده واز طرف دیگر چون رفتار عادلانه کوروش را در آزاد گذاشتن ایشان دیدند بسیار از کورش تمجید کردند تا جائیکه وی را مسیح خداوند نامیدند ! این را هم بگویم که همه یهود فاسد وبیرحم نیستند وخداوند در کتابش از عده قلیلی از ایشان به نیکی یاد نموده است . مقصود اکثریت یهود هست که ذاتا خشن ونژاد پرست هستند . دستهای خائن یهودی امروز سعی دارند که ورود اسلام به ایران را مایه بدبختی و پسرفت ایران اعلام کنند در حالیکه محققین بخوبی بر تبعیضات وبدبختی فارس قبل از اسلام و پیشرفت تمدن وانتخاب آگاهانه و رفاه ایرانیان بعد از ورود اسلام و شناخت اسلام حقیقی در سیره علوی واقف هستند . علت شکست ارتش قدرتمند ساسانی از اعراب موید فرهیختگی ایرانیان است . در بند ۱۶ سنگنبشته بیستون، داریوش شاه گوید: پارت و گرگان نسبت به من نافرمان شدند. خودشان را از آن فرورتیش خواندند. ویشتاسپ پدر من او در پارت بود. او را مردم رها کردند [ و ] نافرمان شدند. پس از آن ویشتاسپ با سپاهی که پیرو او بود، رهسپار شد. شهری ویشپ ازاتی نام در پارت، آنجا با پارتیها جنگ کرد. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا، ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه وی یخن ۲۴ روز گذشته بود، آنگاه جنگ ایشان درگرفت در کتیبه بیستون ، قدیمیترین سند مکتوب زبان ایرانی و مهم ترین سند مکتوب دوره هخامنشی ، آمده است که کمبوجیه ، پسر کورش ، بر اثر « خویش مرگی » در گذشته است. در جایی دیگر از همین کتیبه نوشته شده که « کمبوجیه بردیا را کشت ». تفسیرهای گوناگونی از این عبارات توسط کارشناسان مختلف تاریخ و زبان باستان شده است. برخی مرگ بردیا را به داریوش بزرگ نسبت میدهند ، برخی دیگر واژهی خویش مرگی درباره کمبوجیه را به خود کشی تعبیر میکنند و روایتهای دیگری نیز از آنها بنا به تعبیر واژگان و روایتهای تاریخی وجود دارد. وخشونت وبی رحمی از زمانیکه یهود در بین شاهان قدرت یافتند بروز کرد مخصوصا در زمان خشايارشاي فاسد زیرا بنص تورات یهودیان بسیار بیرحم وخرافی بودند حتی سوزاندن فرزندان خود باسم قربانی در برابر بتان را عبادت میپنداشتند ویا استریس (عامل جنایت پوریم ومعشوقه خشایارشا) ، چهارده فرزند از نجیب زادگان پارسی را به عنوان صدقه و آرزوی عمر دراز قربانی کرد ! بعضی میگویند اگر شما این آیات عهدین را قبول کنید (مخصوصا پوریم) باید سایر آیات عهدین در مورد زنای انبیاء و مشروبخواری انها را هم قبول کنید ! در جواب بگویم هیچ التزامی در قبول همه آیات عهدین نیست زیرا در بررسی و تحلیل احادیث واخبار تاریخی باید شواهد وقرائن را دید واز مجموع آثار حکم نمود و موضوع پوریم موید به آیات متعدد وشواهد تاریخی و عینی دیگریست که قابل انکار نیست . ریشه کلمه ایران : وكانت أم بهمن من أولاد طالوت وأم ولده من أولاد سليمان بن داود. وتفسير بهمن بالعربية: الحسن النية، وأنه ولى في زمانه على بيت المقدس جماعة، ثم ولى كيرش العيلمي من ولد عيلم بن سام بن نوح، وكتب إليه أن يرفق ببني إسرائيل وأن يطلق لهم النزول حيث أحبوا، وأن يولي عليهم من يختارونه، فاختاروا دانيال النبي صلى الله عليه وسلم فولى أمرهم. الكتاب : المنتظم المؤلف : ابن الجوزي كوش بن حام بن نوح عليه السلام وكان مسيره إليه بسبب ما كان آتى حزقيا وبنو إسرائيل إلى جده سنحاريب عند غزوه إياهم وتوسل إليه بذلك فقدمه في جماعة كثيرة ثم اتبعه فلما توافت العساكر بيت المقدس نصر بخترشه على بني إسرائيل لما أراد الله بهم من العقوبة فسباهم وهدم البيت وانصرف إلى بابل ومعه يوياحن بن يوياقيم ملك بني إسرائيل في ذلك الوقت من ولد سليمان بعد أن ملك متنيا عم يوحينا وسماه صدقيا فلما صار بختنصر ببابل خالفه صدقيا فغزاه بختنصر ثانية فظفر به وأخرب المدينة والهيكل وأوثق صدقيا وحمله إلى بابل بعد أن ذبح ولده وسمل عينيه فمكث بنو إسرائيل ببابل إلى أن رجعوا إلى بيت المقدس فكان غلبة بختنصر المسمى بخترشه على بيت المقدس إلى أن مات في قول هذا الذي حكينا قوله أربعين سنة ثم قام من بعده ابن يقال له أولمرودخ فملك الناحية ثلاثا وعشرين سنة ثم هلك وملك مكانه ابن يقال له بلتشصر بن أولمرودخ سنة فلما ملك بلتشصر خلط في أمره فعزله بهمن وملك مكانه على بابل وما يتصل بها من الشام وغيرها داريوش الماذوي المنسوب إلى ماذي بن يافث بن نوح عليه السلام حين صار إلى المشرق فقتل بلتشصر وملك بابل وناحية الشام ثلاث سنين ثم عزله بهمن وولى مكانه كيرش الغيلمي من ولد غيلم بن سام بن نوح الذي كان نزع إلى جامر مع ماذي عندما مضى جامر إلى المشرق فلما صار الأمر إلى كيرش كتب بهمن أن يرفق ببني إسرائيل ويطلق لهم النزول حيث أحبوا والرجوع إلى أرضهم وأن يولي عليهم من يختارونه فاختاروا دانيال النبي عليه السلام فولي أمرهم وكان ملك كيرش (کورش کبیر) على بابل وما يتصل بها ثلاث سنين فصارت هذه السنون من وقت غلبة بختنصر إلى انقضاء أمره وأمر ولده وملك كيرش الغيلمي معدودة من خراب بيت المقدس منسوبة إلى بختنصر ومبلغها سبعون سنة طبری إيران اسم أرفخشد بن سام بن نوح عليه السلام قال ابن المقفع أذربيجان مسماة باذرباذ بن إيران بن الأسود بن سام بن نوح عليه السلام قال المسعودي وذكر اختلاف الناس في فارس. فقال ويقال: إنهم من ولد بوان بن إيران بن الأسود بن سام بن نوح عليه السلام و أما أنسابهم فلا خلاف بين المحققين أنهم من ولد سام بن نوح و أن جدهم الأعلى الذي ينتمون إليه هو فرس و المشهور أنهم من ولد إيران بن أشوذ بن سام بن نوح و أرض إيران هي بلاد الفرس و لما عربت قيل لها إعراق هذا عند المحققين و قيل إنهم منسوبون إلى إيران بن إيران بن أشوذ و قيل إلى غليم بن سام . ابن خلدون جمشيد ثم ملك بعده أخوه جمشيد، وكان ينزل بفارس، وقيل: إنه كان في زمنه طوفان، وذهب كثير من الناس إلى أن النيروز في أيامه أحدث وفي ملكه رسم، على حسب ما نورده فيما يرد من هذا الكتاب، كذلك ذكر أبو عبيدة مَعْمَر بن المثنى عن عمر المعروف بكسرى، وكان هذا الرجل ممن أشتهر بعلم فارس وأخبار ملوكها حتى لقب بعمر كسرى، وكان ملك جمشيد إلى أن هلك ستمائة سنة، وقيل: تسعمائة سنة وستة أشهر، وأحدث في الأرض أنواعاً من الصناعات والأبنية والمهن وادعى الِإلهية. مسعودي أصل الفرس الفرس تخبر مع اختلاف آرائها وبعد أوطانها وتباينها في ديارها وما ألزمته أنفسها من حفظ أنسابها، ينقل ذلك باقٍ عن ماضٍ، وصغير عن كبير أن أول ملوكهم كيومرث ثم تنازعوا فيه فمنهم منِ زعم أنه ابن آدم، والأكبر من ولده، ومنهم من زعم وهم الأقلون عدداَ - أنه أصل النسل وينبوع النَرْء، وقد ذهبت طائفة منهم إلى أن كيومرث هو أميم بن لاوذ بن إرم بن سام بن نوح، لأن أميماً أول من حَلَّ بفارس من ولد نوح، وكان كيومرث ينزل بفارس، والفرس لا تعرف طوفان نوحِ، والقوم الذين كانوا بين آدم ونوح عليهما السلام كان لسانهم سريانياَ،. ولم يكن عليهم ملك، بل بهانوا في مسكن واحد، والله أعلم بذلك.مروج الذهب تحريف عقيده ورسم كوروش توسط خشايارشا يهودي : « وحشی گری در ایران پیش از اسلام » تیر در مقعد دشمن، بریدن بینی و گوش و زبان دشمن، در آوردن چشم، نشاندن بر سر نیزه متأسفانه مبالغه های فراوان در برقراری عدالت و انسانیت در ایران باستان می شود و از سوی دیگر، اسلام را مساوی با وحشی گری معرفی می کنند. بدور از شایعات، عباراتی از زبان داریوش در بیستون را می آوریم. چه شد که مجازاتهای مجرمان در اسلام، وحشیگریست، اما این رفتارها را نباید وحشیگری به حساب آورد؟ « در بابل تیر به مقعد ندینتبیره و بزرگانی که با او بودند فرو کردم. » (پی یر لوکوک، کتیبه های هخامنشی، ص 227) « فرورتی دستگیر و به سوی من آورده شد، بینی، گوش ها، زبان او را بریدم و یک چشمش را درآوردم، بر درگاه من، او در زنجیر نمایش داده شد، تمام سپاه او را دیدند، سپس، در اکباتان تیر به مقعد او فرو کردم و در دژ، در اکباتان، به دار آویختم. » (کتیبه های هخامنشی، ص234) « من تصمیم گرفتم: ارخه و مردانی که وفاداران اصلی او بودند در بابل تیر به مقعدشان فرو شود. » (کتیبه های هخامنشی،244) « من تصمیم گرفتم: ارخه و بزرگانی را که با او بودند روی تیر نوک تیز بگذارند. آن گاه ارخه و مردانی که وفاداران اصلی او بودند، در بابل تیر به مقعدشان فرو شد. » (کتیبه های هخامنشی، 244) « چیسنتخمه را دستگیر کرد؛ او را به سوی من آوردند. آنگاه من بینی و گوش هایش را بریدم و یک چشمش را درآوردم. در درگاه من، او زنجیر شده به نمایش گذاشته شد. تمام سپاه او را دیدند. سپس در اربلا تیر به مقعد او فرو کردم. » (کتیبه های هخامنشی، ص 235) « آن گاه، این وهیزداته و مردانی را که وفاداران اصلی او بودند، در شهری به نام هووادیچیه، در پارس تیر به مقعدشان فروکردم. » (کتیبه های هخامنشی، صفحات 234) « آن گاه، این وهیزداته و مردانی را که وفاداران اصلی او بودند، در شهری به نام هووادیچیه، در پارس تیر به مقعدشان فروکردم. » (کتیبه های هخامنشی، صفحه 238) جنایات شاهان هخامنشی بریدن زبان، بینی و پستان های دختر و... آنان که آرزوی بازگشت ایران به قبل از اسلام را در سر می پرورانند، آیا از قضایایی از این قبیل آگاهند یا نه؟ یک نمونه از جنایت شاه را بخوانیم: ماسیست برادر خشیارشا ( پسر داریوش بزرگ و چهارمین پادشاه هخامنشی ) بود. خشیارشا در حالیکه ماسیست در جبهه جنگ به سر میبرد، ابتدا به زن او و سپس به دختر او چشم داشت. زبان و بینی و گوشها و پستانهای آن دختر پس از کامجویی خشیارشا بریده میشوند و جلوی سگها انداخته میگردند. ماسیست پس از بازگشت از جنگ از ماجرا آگاه میشود و سر به شورش بر میدارد. خشیارشا دستور میدهد تا او را همراه با جمیع فرزندان و خانوادههایشان قتلعام کنند تا نسل آنان از بین برود. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: 1. رجبی، پرویز، هزارههای گمشده، جلد سوم، تهران، 1381، ص 41؛ 2. ویسهوفر، یوزف، ایران باستان، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، 1377، ص 72 و 73؛ 3. تواریخ هرودوت، کتاب نهم، بندهای 109 تا 112. منتسكیو در روح القوانین از آكاتیاس، مورخ رومی، نقل می كند كه: «در زمان ژوستی نین چند نفر از فلاسفه ی رومی كه مورد آزار و اذیت مسیحیان قرار گرفته و نمی خواستند مذهب مسیح را قبول كنند، روم را ترك گفته و به دربار خسرو پرویز پادشاه ایران پناه آوردند و در آنجا چیزی كه بیشتر موجب حیرت آنها شده این بود كه نه تنها تعدد زوجات مرسوم بود بلكه مردها با زنهای دیگران آمیزش می كردند. ابن خلدون در کتاب تاریخ خود فتح بابل توسط کوروش را با خونریزی وجنایت ذکر میکنند . اگر قرار شود درباره یک اصل مسلم یهود تصمیم گیری شود همان خشونت وبی رحمی و نژاد پرستی ایشان است که به هیچ عنوان قابل خدشه وتضعیف نیست البته برای محققین ! جای جای عهدین و تلمود و تعالیم یهود بر خون خوری و خشونت وسوختن و ویرانگری وغارت وتجاوز استوار است : khoon.jpg View Download خونخواري وقساوت يهود https://sites.google.com/site/hojjah/khon.jpg?attredirects=0&d=1 توحش يهود : https://sites.google.com/site/hojjah/khon1.jpg?attredirects=0&d=1خوردن خون ختنه توسط يهوديان ciresh1.jpg View Download / 104k کشتار کورش تصویر کتاب ciresh.jpg View Download / 117k کشتار کورش تصویر قابل توجه ایران پرستان : https://sites.google.com/site/hojjah/hakham.jpg?attredirects=0&d=1 Download Download Download عبرانيان 9-22 موسی خون گوساله ها وبزها را بر کتاب وبر همه قوم پاشید وگفت : اینست خون آن عهدی که خداوند با شما قرارداد وبحسب شریعت همه چیز با خون پاک میشود وبدون ریختن خون آمرزش نیست ! خدای تورات وانجیل فقط یهودیان را داخل آدم حساب میکند و بقیه انسانها از هر حیوانی پست ترند ! غیر یهود نجسند و ازدواج با ایشان حرام است ودرجنگ باغیر یهود حتی به کودکان و حیوانات و درختان بیگناه مخالفین نباید رحم کرد و همه شهر مخالفین با همه موجوداتش را باید آتش زد و سوخت وبا بیرحمی تمام نابود کرد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تثنیه 7-4وداوران 20 -48 تثنیه 13-15 ودر انجیل مرقس 7-27 ومتی 15-26 نیز از غیر یهود به سگان تعبیر کرده آنجا که عیسی در جواب التماس زن بیچاره غیر یهودی میگوید که :من فقط برای گوسفندان گمشده خاندان بنیاسرائیل فرستاده شدهام 25 ونان فرزندان را گرفتن ونزد سگان انداختن جائز نیست 27 بله اینست ترحم و محبتی که مسیحیت ازآن دم میزند !!!!!!!!!!!!!!!!!! سموئیل15: 3-2، دستور میدهد که «يَهُوَه صبايوت چنين ميگويد: آنچه عماليق به اسرائيل كرد، بخاطر داشته ام كه چگونه هنگامي كه از مصر برميآمد، با او در راه مقاومت كرد. پس الان برو و عماليق را شكست داده، جميع مايملك ايشان را بالكل نابود ساز، و بر ايشان شفقت مفرما بلكه مرد و زن و طفل و شيرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بكش» یا در تثنیه20: 17-16 دستور میدهد که « اما از شهرهاي اين امتهايي كه يَهُوَه، خدايت، تو را به ملكيت ميدهد، هيچ ذينفس را زنده مگذار. بلكه ايشان را، يعني حتيان و اموريان و كنعانيان و فَرِزّيان و حِوّيان و يبوسيان را، چنانكه يَهُوَه، خدايت، تو را امر فرموده است، بالكل هلاك ساز» اینها دستوراتی است که حضرت عیسی(ع) داده است. کشتار عجیب مردم هفت شهر ۴۰ پس یوشع تمامی آن زمین یعنی کوهستان و جنوب و هامون و وادیها و جمیع ملوک آنها را زده کسی را باقی نگذاشت و هر ذینفس را هلاک کرده چنانکه یَهُوَه خدای اسرائیل امر فرموده بود. ۴۱ و یوشع ایشان را از قادش برًنیع تا غزّه و تمامی زمین جوشَن را تا جبعون زد. ۴۲ و یوشع جمیع این ملوک و زمین ایشان را در یک وقت گرفت زیرا که یَهُوَه خدای اسرائیل برای اسرائیل جنگ میکرد..(یوشع ۹:۱۰-۴۳) .اگر درباره ى يكى از شهرهايى كه يهوه خدايت به تو به جهت سكونت مى دهد، خبريابى كه گروهى اوباش با پيشنهاد پرستيدن خدايان بيگانه هم شهريان خود را گمراه كرده اند، اول حقايق را بررسى كنيد...، اگر ديديد حقيقت دارد، البته ساكنان آن شهر و بهايم آن و هرچه در آن است را به دم شمشير هلاك نما... و شهر را با تمامى غنيمتش براى يهوه خدايت، به آتش بالكل بسوزان .سفرتثنیه باب13، آيه ى 13ـ17 المكابيين الثانى ٦:١١ و لجا قوم الى مغاور كانت بالقرب منهم لاقامة السبت سرا فوشي بهم الى فيلبس فاحرقهم بالنار و هم لا يجترئون ان يدافعوا عن انفسهم اجلالا لهذا اليوم العظيم سوزاندن فرزندان خود در مقابل بت مولک : التثنية ١٢:٣١ لاَ تَعْمَلْ هكَذَا لِلرَّبِّ إِلهِكَ، لأَنَّهُمْ قَدْ عَمِلُوا لآلِهَتِهِمْ كُلَّ رِجْسٍ لَدَى الرَّبِّ مِمَّا يَكْرَهُهُ، إِذْ أَحْرَقُوا حَتَّى بَنِيهِمْ وَبَنَاتِهِمْ بِالنَّارِ لآلِهَتِهِمْ. ونابودی و خاکستر کردن شهر با همه درختان وبهایم ومردمانش : التثنية ١٣:١٦ تَجْمَعُ كُلَّ أَمْتِعَتِهَا إِلَى وَسَطِ سَاحَتِهَا، وَتُحْرِقُ بِالنَّارِ الْمَدِينَةَ وَكُلَّ أَمْتِعَتِهَا كَامِلَةً لِلرَّبِّ إِلهِكَ، فَتَكُونُ تَلاُ إِلَى الأَبَدِ لاَ تُبْنَى بَعْدُ. دوم پادشاهان ۲۳:۱۰: او، قربانگاه توفت را، که در دره هنوم بود نابود کرد تا دیگر هیچ کس پسر یا دختر خود را مجبور نکند برای مولوخ از درون آتش عبور کنند. ارمیا ۳۲:۳۵: و آنان کاخی برای بعل ساختند، در دره هنوم، تا پسران و دختران خود را مجبور کنند از درون آتش مولوخ عبور کنند، در حالی که من به آنان چنین دستوری نداده بودم، و تصور نمیکردم که آنان این کار پلید را انجام داده و جودا را به گناه بکشانند. در قرن ۱۲، رشی در مورد ارمیا ۷:۳۱ گفته است : توفت همان مولوخ است، که از فلز برنج ساخته شده بود، و آنها آن را از زیر گرم میکردند، و دستهای او باز شده بود و داغ میشد. و آنان فرزند خود را بین دستهای او میگذاشتند تا بسوزد و در زمان گریه او، کاهنین طبل میزدند تا پدر آن کودک صدای گریه او را نشنود و قلبش تکان نخورد !!! يكى از موارد ذبح براى غير خداوند كه چه بسا نوعى ارتداد نيز به شمار آيد، قربانى كردن انسان به ويژه پسران و دختران براى بتى به نام مولك است. مولك كه ملكوم نيز خوانده مىشد، بت عمونيان است. اين بت از مس ساخته شده بود و بر كرسىاى از مس نشسته و داراى سر گوساله بوده و تاجى بر سر داشته است. كرسى بت و خود بت توخالى بود و در داخل آن آتش مىافروختند. هنگامى كه بازوهاى بت در اثر حرارت آتش سرخ مىشد، قربانى را بر آن مىگذاشتند و فورا مىسوخت. مردم در اثناى سوختن قربانى، طبل مىنواختند تا صداى فرياد قربانى را نشنوند. انبياى بنى اسراييل اين عمل را به شدت منع مىنمودند; با اين حال يهود هنگامى كه در وادى هنوم بودند، اين عمل را انجام مىدادند. جالب حماقت وتقلید کورکورانه بعضی از ایرانیان از این سنت محرَف یهودی و... که فرزندانشان را در آتش میسوختند تبدل شده به چهار شنبه سوری وجشن سده ایرانیان !!!!!!!! هایده ومهستی در جشن 4 شنبه سوری !!!! البته این سنن یهودی از زمان هخامنشیان مخصوصا خشایار شا و قتل عام وسرکوب ایرانیان (پوریم یا جشن سیزده بدر) به ایران وارد و بتدریج تعدیل ومرسوم شدند ..... مطابق برخی مستندات و شواهد تاریخی، آب و آتش در نزد ایرانیان جایگاه والایی داشته است. هرودوت میگوید: «پارسها معتقدند كه آتش از جوهر الهی است.» یعقوبی نیز، در قرن سوم هجری، نوشته است: «ایرانیان معتقد به كیش زردشت بر این بودند كه روشنی، قدیم و ازلی است، و آن را زروان مینامند... ایرانیان آتش را بزرگ میداشتند.» مسعودی (متوفی346) میگوید: «نخستین كسی كه آتشكده ساخت فریدون بود. به پندار ایرانیان، آتش واسطه میان خدا و مخلوق است... و گفتهاند كه نور مایه اصلاح جهان است، و آتش نسبت به ظلمت شرف و تضاد دارد؛ و آب كه برآتش غلبه دارد، مایه هر چیز زنده و مبداء همه چیزهای نموكننده است.» همو، به تفاوت آتش با نور، و اضداد و مراتب نور اشاره كرده است. استاد پورداود جشن پریدن از روی آتش و خواندن ترانههایی در آن خصوص را زشت میپندارد چنانکه در کتاب آناهیتا میگوید:« در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جستن و ناسزای چون سرخی تو از من و زردی من از تو گفتن، از روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمیدانستند آن چنانکه در آتش افروزی جشن سده که به گفته گروهی از پیشینیان ، پرندگان و چارپایان را به قیر و نفت اندوده، و آتش میزدند، از دوران پس از اسلام است». در اوستا آتش فرزند اهورامزدا و سپندار مذ =( زمین ) نامیده می شود . از این رو ایرانیان باستان آن را همیشه فروزان می داشتند و نشانه ی اهورایی اش می دانستند و شعله اش را نماد فروغ ازلی می شمردند و آتشکده های همیشه روشن برای آنان به منزله ی محراب پیروان مزدیسنا بود . آنان بر این باور بودند که هستی با وجود آتش است که می تواند ادامه یابد . گزارش آثار الباقیه ؛ صفحه 351 : آتش افروزند تا شر آن "جهنم" بر طرف گردد و گیاه خوشبو تبخیر میکنند تا مضرات آن را برطرف کنند . در خانه ی ملوک رسم شده که آتش بیافروزند و چون شعله ور گردد ، جانوران وحشی را به آتش می اندازند و مرغ ها در شعله ی آن می پرانند و در کناراین آتش می نشینند و به لهو و لعب مشغول می شوند . گزارش دوم ؛ تاریخ بیهقی ؛ صفحه ی 571 و 572 : امیر ( سلطان مسعود غزنوی ) فرمود تا سراپرده بر راه مرو بزدند بر سه فرسنگی لشگرگاه و سده نزدیک بود . اشتران سلطانی را ، و از آن همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید و پس از آن حرکت کرده آید و گز می آوردند و در صحرایی که جوی آب بزرگ بود ، پر از برف می افکندند تا به بالای فلعتی برآمد و چارطاق ها بساختند از چوب ، سخت بلند و آن را به گز بیاکندند و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و بالای کوهی بر آمده و اَله =( عقاب ) بسیار و کبوتر . و سده فراز آمد . نخست شب امیر بر لب آن جوی آب که شراعی زده بودند ، بنشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش به هیزم زدند و پس از آن شنودم که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش بدیده بودند ، و کبوتران نفط= ( نفت ) اندود بگذاشتند و ددان برف اندود آتش زده دویدن گرفتند و چنان سده ای بود که دیگر آنچنان ندیده بودم و آن به خرّ می به پایان آمد . در اوستا، بخش گاتها آمده است : " ... ای مزدا نفرین تو به کسانی باد که با آموزش خود مردم را از کردار نیک رویگردان می سازند و به کسانی که جانوران را با فریاد شادمانه قربانی می نمایند البته تغییرات وتحریفاتی که در طول زمان در این جشنها و مراسم پدید آمده هر چند که در اصل همان خدای آتش یا تقدس نار باعث شده بود تا یهودیان فرزندانشان را دربرابر بت مولک بسوزانند . سیر تکاملی وتعدیل 4 شنبه سوری و جشنهای پاک ! در ابتدا بصورت سوختن و قربانی کردن فرزندان در برابر خدایان باستان و بعدها بصورت انداختن حیوانات در آتش وسوزاندن پرندگان و اخیرا هم بصورت برافروختن آتش و مراسمی بدون خشونت ادامه یافته است . در ایران باستان هم مواردی از سوختن حیوانات در آتش در جشن سده ( دهم بهمن ماه) گزارش شده است : ثم دخلت سنة ثلاث وعشرين وثلاثمائة ذكر قتل مرداويج في هذه السنة قتل مرداويج الديلمي صاحب بلاد الجبل وغيرها وكان سبب قتله أنه كان كثير الإساءة للأتراك وكان يقول إن روح سليمان بن داود عليه السلام حلت فيه وأن الأتراك هم الشياطين والمردة فإن قهرهم وإلا افسدوا فثقلت وطأته عليهم وتمنوا هلاكه فلما كان ليلة الميلاد من هذه السنة وهي ليلة الوقود أمر بأن يجمع الحطب من الجبال والنواحي وأن يجعل على جانبي الوادي المعروف بزندروذ كالمنابر والقباب العظيمة ويعمل مثل ذلك على الجبل المعروف بكريم كوه المشرف على أصبهان من أسلفه إلى أعلاه بحيث اذا اشتعلت تلك الأحطاب يصير الجبل كله نارا وعمل مثل ذلك بجميع الجبال والتلال التي هناك وأمر فجمع له النفط ومن يلعب به وعمل من الشموع ما لا يحصى وصيد له من الغربان والحدأ زيادة على ألفي طائر ليجعل في أرجلها النفط وترسل لتطير بالنار في الهواء وأمر بعمل سماط عظيم كان من جملة ما فيه مائة فرس ومائتان من البقر مشوية صحاحا سوى ما شوي من الغنم فإنها كانت ثلاثة آلاف رأس سوى المطبوخ وكان فيه من الدجاج وغيره من أنواع الطير زيادة على عشرة آلاف عدد وعمل من ألوان الحلواء ما لا يحد وعزم على أن يجمع الناس على ذلك السماط فإذا فرغوا قام إلى مجلس الشراب ويشعل النيران فيتفرج فلما كان آخر النهار ركب وحده وغلمانه رجالة وطاف بالسماط ونظر إليه وإلى تلك الأحطاب فاستحقر الجميع لسعة الصحراء وتضجر وغضب ولعن من صنعه ودبره فخافه من حضر فعاد ونزل ودخل خركاة له فنام فلم يجسر أحد أن ...کامل ابن اثیر ابوعلى، احمد بن محمد رازى ملقب به مُسكَوَيه [= مَُشكويه] مورخ، پزشك و اديب ايرانى (متوفاي 421 هـ ق) در كتاب تاريخي معروف خود (تجارِبُ الاُمَم) ضمن شرح حوادث سال 323 هجري مي گويد (ترجمه) : ((ابو الفضل بن عميد برايم گفت: چون شب آتشبازى جشن سده نزديك آمد، مرداويج از مدتى پيش دستور گرد آورى هيزم داد، تا آنها را از راههاى دور، به دره زرين رود [= زاينده رود اصفهان] نزديك باتلاق و نيستان ها بياورند. آتشبازان ماهر، نفت و زَرّاقه ها – يعني پمپ هاي نفت پاش – يا مِزراق ها – يعني نيزه هاي شكاري كوچك - را آماده ساخته، شمع هاى بزرگ ايستا فراهم آوردند. هيچ كوه و تپه اى مشرف بر «جِزين» اصفهان باقي نماند، مگر آنكه هيزم و خس و خاشاك بر روى آن جاسازى كردند. در كنار ميدان جشن، با فاصله اى كه آتش سوزى در آن، براي ناظران رنج آور نباشد، كاخ مانندى بزرگ از جنس چوب بر پا كرده با بست هاي آهنين آن را بستند و رخنه هاي آن را از خاشاك آكندند. كلاغ ها و گنجشك هائى را شكار كرده، بر منقار و پاى آنها گردوهائى پُر از نفت آويختند. شمع ها را به شكل ستون ها و مجسمه هاى زيبا در مجلس او نهادند. پس در ساعتى معين در آن جشن، همه آتش ها را يكباره، بر سر كوه ها و تپه هاي دشت و بيابان، بر بدن آن پرندگان – بي گناه - آتش كرده، و پرندگان شعله ور شده - و در حال سوختن - را به پرواز در آوردند! – تا بدين وسيله، آسمان جشن سده را چراغاني كنند!! مرداويج سفره اى بزرگ را به نحوى در بيابان چيده بود كه از درون آن كاخ چوبيش بتواند آن را تماشا كند؛ و در آن سفره، از گوشت حيواناتي چون گاو و گوسفند، چند هزار – به اسراف – آورده و بيش از حد معمول آماده ساخته و آن را آراسته بود. پس از پايان همه تداركات و بر پانمودن خيمه ها در كنار سفره و فرا رسيدن وقت ضيافت همگانى، براى خوردن و آشاميدن، مرداويج از سراي خود بيرون آمد و به گرد سفره و ابزار آتشبازى ياد شده چرخي زد، پس آنرا كوچك و ناچيز يافت!! ابن عميد گويد: دليل آن - كوچك به نظر رسيدن - وسعت بيابان بود، زيرا هرگاه چشم آدمى بر منظره اي گسترده بيافتد، چيزهاى ساخته شده درون آن را خوار و ناچيز مي يابد، هر چند آن تداركات، بزرگ و اَشراف مَآبانه بود. پس مرداويج – همانند ساير پادشاهان باستان ايران – از ديدن اين كوچكي (!!) خشمگين شد، ولى، غرور – يا همان ايران دوستي(!!) - او را به خاموشى واداشته، هيچ نگفت و به چادرى بزرگ درآمده، بر پهلو، پشت بسوى در، دراز كشيد و براى آنكه كسى با وى سخن نگويد، رواندازي بر خود كشيد. اميران بزرگ و سرداران لشكر و تماشاگران همه گرد آمده، اما هيچ كس جرأت سخن گفتن يا رفتن نزد او را نداشت!! – چنانكه خوي و خصلت متكبّرانه اغلب پادشاهان ايران باستان نيز چنين بود!! في هذه السنة قتل مرداويج الديلمي، صاحب بلاد الجبل وغيرها وسبب ذلك: أنه لما كان ليلة الميلاد، من هذه السنة، أمر بأن تجمع الأحطاب وتلبس الجبال والتلال، وخرج إِلى ظاهر أصفهان لذلك، وجمع ما يزيد عن ألفي طائر من الغربان، ليعمل في أرجلها النفط،(آتش سوزی پرندگان) ليشعل ذلك كله ليلة الميلاد، وأمر بعمل سماط عظيم، فيه ألف فرس، وألفا رأس بقر، ومن الغنم والحلوى شيء كثير، .....الكتاب : المختصر في أخبار البشر المؤلف : أبو الفداء حیوانات بیچاره .... پیروان عیسی ناصری معروف به مسیح نیز چند روز پیش از فرارسیدن عید فصح همانند ایرانیان باستان درروز چهارشنبه آتش می افروزند ... آتش پیشاپیش خداوند میرود و دشمنان اورا میسوزاند .تورات مزامیر-97 وهرکس شریعت موسی را خوار شمرد بدون کوچکترین رحمی با دو یا سه شاهد کشته خواهد شد !!!!!! عبرانيان 10 -27 و28 ویل دورانت، درباره قربانى کردن کودکان مى نویسد: «پیشینیان یهود را همانند پاره اى از اقوام عادت بر این بوده که کودکى را قربانى کنند. این کار را دوست مى داشتند تا بدینوسیله خشم آسمان را فرو نشانند! به مرور زمان ترجیح دادند این قربانى را از میان کودکان مجرم که به اعدام محکوم مى شدند، برگزینند. بابلى ها به این قربانى جامه پادشاهى مى پوشاندند تا به فرزند پادشاه شباهت پیدا کند سپس به دار مى آویختند و این کار در "رودس" و عید "کرونس" بود. گمان مى رود که قربانى کردن گوسفند یا بزغاله در عید فصح در حقیقت تخفیف حکم قربانى بوده که با پیشرفت تمدن از قربانى انسان به قربانى حیوان تحول یافته است.» قربانی کردن فرزند : در سفر خروج، باب 13، فقره دوم چنین آمده است: «هر نخست زاده که رحم را بگشاید، در میان بنی اسرائیل، خواه از انسان، خواه از بهایم تقدیس نما، او از آن من است .» مردوک یا مرداخ یا مردوخ مولچ، مولخ، مُلُخ، مولوک، مولک، مولاک ملکوم همان بت معروف عمونیان یهود است که به اسم مولک هم در تورات فعلی آمده است ویهود بیرحم فرزندانشان را در برابرش قربانی میکردند ! molokh نام خداي كنعان است كه قرباني انساني ميخواست ! ( با ملك يا ملوك = شاه همريشه است ) فرهنگ عهد جدید نوشته گزاویه لئون دوفور یکی از بهترین اسناد شباهات مذهب یهودی وزرتشت کتاب «عِزرا» است که در ان حضور تاریخی «نِحِمیا» نماینده «اردشیر اول» به فرمانداری اورشلیم است. (444 ق. م دوران اردشیر دوم رشد احساس ملی – دینی یهود، بازیابی عنصر یهود و برپایی و اجرای سنن یهودی است. ادبیات عبرانی در همین زمان با همت عزرا و نحمیا جمعآوری شد و وی مدارسی در جهت گسترش زبان عبری بنا نمود. گردآوری کتب بنیاسرائیل و عهد عتیق در زمان همین پادشاه و حمایتهای مادی و معنوی از یهودیان صورت گرفت. http://www.iranjewish.com/Essay/Essay_33_Hakhamanesh.htm و خدای بابلیان هم بود اما خنده دار اینجاست که پان ایرانیان که کوروش را پارسی میدانند در اینجا هیچ توجیهی بر ستایش خدای عیلامیان توسط کورش ندارند !!!!! پس قبول کنید که کورش فارسی نبود ..... بند شش کتیبه که کورش گفته: او (پادشاه قبلی)کار ناشایست قربانی کردن را رواج داد که پیش از ان نبود ... هر روز کارهای ناپسند میکرد،خشونت و بدکرداری. حتی حتی بنص تورات سلیمان که 700 زن دائم و300 زن موقت داشت ! روی کوهی که در شرق اورشلیم است دو بتخانه برای کموش بت نفرت انگیز موآب و مولک بت نفرت انگیز عمون ساخت .تورات اول پادشاهان 11 آیه 7 کوروش در تورات چنین معرفی میشود: «کوروش پادشاه فارس چنین میفرماید: خدای خالق آسمانها همه کشورهای زمین را به من داده و مرا امر فرموده است که خانهای برای وی در اورشلیم که در یهودا است بنا نمائیم !عزرا -1 کورش هدایای زیر را به یهود داد : اين اشياء قيمتی عبارت بودند از: سينی طلا 30 عدد سينی نقره 000 ر 1 عدد سينی های ديگر 29 عدد جام طلا 30 عدد جام نقره 410 عدد ظروف ديگر 000 ر 1 عدد 11 رويهمرفته 400 ر 5* شی ء قيمتی از طلا و نقر ه به شيشبصر سپرد ه شد و او آنها را همرا ه يهوديان به اورشليم بازگرداند.عزرا 2-9 مسعودی ودیگران آورده اند که مادر کورش : وقد قيل: إن أم كورش كانت من بني إسرائيل، وكان دانيال الأصغر خاله، وكانت مدة ملك كورش ثلاثَاَ وعشرين سنة،...مروج الذهب همچنین طبری آورده که یهود در هخامنشیان کاملا نفوذ داشتند : أخشوارش انصرف إلى بهمن من عند بختنصر محمودا فولاه ذلك الوقت بابل وناحيتها وكان السبب في ولايته فيما زعم أن رجلا كان يتولى لبهمن ناحية السند والهند يقال له كراردشير بن دشكال خالفه ومعه من الأتباع ستمائة ألف فولى بهمن أخشويرش الناحية وأمره بالمسير إلى كراردشير ففعل ذلك وحاربه فقتله وقتل أكثر أصحابه فتابع له بهمن الزيادة في العمل وجمع له طوائف من البلاد فلزم السوس وجمع الأشراف وأطعم الناس اللحم وسقاهم الخمر وملك بابل إلى ناحية الهند والحبشة وما يلي البحر وعقد لمائة وعشرين قائدا في يوم واحد الألوية وصير تحت يد كل قائد ألف رجل من أبطال الجند الذين يعدل الواحد منهم في الحرب بمائة رجل وأوطن بابل وأكثر المقام بالسوس وتزوج من سبي بني إسرائيل امرأة يقال لها أشتر ابنة أبي حاويل كان رباها ابن عم لها يقال له مردخى وكان أخاها من الرضاعة لأن أم مردخى أرضعت أشتر وكان السبب في تزوجه إياها قتله امرأة كانت له جليلة جميلة خطيرة يقال لها وشتا فأمرها بالبروز ليراها الناس ليعرفوا جلالتها وجمالها فامتنعت من ذلك فقتلها فلما قتلها جزع لقتلها جزعا شديدا فأشير عليه باعتراض نساء العالم ففعل ذلك وحببت إليه أشتر صنعا لبني إسرائيل فتزعم النصارى أنها ولدت له عند مسيره إلى بابل ابنا فسماه كيرش وأن ملك أخشويرش كان أربع عشرة سنة وقد علمه مردخى التوراة ودخل في دين بني إسرائيل وفهم عن دانيال النبي عليه السلام ومن كان معه حنيئذ مثل حننيا وميشايل وعازريا فسألوه بأن يأذن لهم في الخروج إلى بيت المقدس فأبى وقال لو كان معي منكم ألف نبي ما فارقني منكم واحد ما دمت حيا وولى دانيال القضاء وجعل إليه جميع أمره وأمره أن يخرج كل شيء في الخزائن مما كان بختنصر أخذه من بيت المقدس ويرده وتقدم في بناء بيت المقدس فبني وعمر في أيام كيرش بن أخشويرش وكان ملك كيرش مما دخل في ملك بهمن وخماني اثنتين وعشرين سنة ومات بهمن لثلاث عشرة سنة مضت من ملك كيرش وكان موت كيرش لأربع سنين مضين من ملك خماني فكان جميع ملك كيرش بن أخشويرش اثنتين وعشرين سنة ومات بهمن لثلاث عشرة سنة مضت من ملك كيرش وكان موت كيرش لأربع سنين مضين من ملك خماني فكان جميع ملك كيرش بن أخشويرش اثنتين وعشرين سنة فهذا ما ذكر أهل السير والأخبار في أمر بختنصر وما كان من أمره وأمر بني إسرائيل کتزیاس: کورش پسر چوپانی بود از ایل مرد ها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد. کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال می ورزید و از این جهت مکرر تازیانه خورد.او با آستیاکس، آخرین پادشاه ماد، هیچ گونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید. (حسن پیرنیا، ایران بستان، جلد اول، ص 240) بهجز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانستهاند . برخی هم از زنی یهودی بنام خاویر .... عمده نقلقولهایی که از رفتار محبتآمیز کورش با کشورها و پادشاهان مغلوب بیان میشود، نه بر اساس منابع ایرانی، که برگرفته از گزارشهای مورخان یونانی و از جمله هرودوت و دیودور سیسیلی و کتزیاس است. اما در روایتهای همین مورخان، نکات دیگری نیز هست که تعمداً نادیده انگاشته میشوند.به تاریخ هرودوت بیش از هر تاریخنامه دیگری استناد میشود و قسمتهای باب میل آن نقل میشود، اما بسیاری از بخشهای آن که باب میل نیستند، نادیده گرفته میشوند و در این مواقع او را مورخی مغرض و دشمن ایران مینامند.برای مثال، او آورده که پس از اینکه کروزوس (آخرین پادشاه لیدی) به شگردی از خرمن آتشی که کورش برای سوزاندنش برپا کرده بود، نجات یافت، از کورش پرسید «سربازان تو اکنون در شهر در حال انجام چه کاری هستند؟» کورش پاسخ داد «در حال غارت شهر و گنجینههای تو هستند یک نکته برایم عجیب است و آن اینکه چرا الهه خونریز و قاسی یهود یعنی بت مردوک یا مولخ و.... که یهود فرزندانشان را در برابرش در آتش می افکندند وقربانی مینمودند اینقدر مورد توجه وتقدیس جناب کورش است ؟! سوزاندن جناب کروزوس وقتل عامها وخشونتهایی که فقط از یهود ونسل داعشیشان برمیآید ، بدست جناب کورش چه توجیهی دارد ؟! در سنگنبشتههای نبونید گفته شده که کورش «علیه کشور.... لشکرکشی نمود ،....، به قتل پادشاه آن مبادرت ورزید...، اموال او را تصاحب کرد، و این اموال را ضمیمه پادگان خود نمود...». او همچنین آورده است که کورش به ملکه توموروس (شاه ماساژتها) دل بست و چون با مخالفت او روبرو شد، پسرش را (و به روایتی دیگر پسر و شوهرش را) به گروگان گرفت و سر او را در تشتی از خون برای مادر فرستاد. به گزارش هرودوت، ملکه توموروس قبلاً برای کورش پیغامی بدین مضمون فرستاده بود که «تو را نصیحت میکنم از این کار دست برداری. به فرمانروایی ملت خویش خرسند باش و فرمانروایی من بر ملت خویش را نیز روا دار. افسوس که به سخنم اعتنا نخواهی کرد، چون به کمترین چیزی که اعتنا داری، صلح و صفا است. از نبرد با من درگذر که پیروز نخواهی شد و این برای فرزند کمبوجیه ننگ است که از زنی شکست خورد». کورش به سخن توموروس بیاعتنا ماند و به حملهای روی آورد که مطابق با پیشبینی توموروس، به شکست و کشته شدنش انجامید. مورخ دیگر یونانی که گزارشهایی در باره کورش آورده، کتزیاس است. کتزیاس کورش را پادشاهی اهل مدارا و جوانمردی میداند و روایتهای او نَقل و نُقل محافل است. او آورده است که کورش با کروزس با گذشت رفتار کرد و این را بسیار گفتهاند و شنیدهایم. اما همو چیزی دیگری نیز گفته است که آنرا نادیده انگاشتهایم. او در کنار گزارشش از مهربانی و گذشت کورش، همچنین آورده است که «کورش چشمان آتیس (پسر کرزوس و ولیعهد لیدی) را در برابر مادرش از حدقه در آورد و سپس او را سر برید. مادر آتیس از غصه این اتفاق خود را از بام به زیر افکند و خودکشی کرد».کتزیاس پس از نقل رفتار محبتآمیز کورش با آستیاگ (آخرین پادشاه ماد) این را نیز آورده است که «کورش پس از تصرف ماد، اَسپیتاماس (شوهر آمیتیس و داماد آستیاگ) را کشت و زنش را تصرف کرد و به جمع زنان خود افزود».او همچنین آورده است که «کورش چشمان پِتیساکاس (پیشکار خودش) را از حدقه در آورد و پوستش را زنده زنده کند و به صلیبش کشید. به این دلیل که پتیساکاس مأمور آوردن آستیاگ به دربار بود، اما او را در بیابان رها کرده بود و موجب خشم کورش شد که با آستیاگ با مهربانی و گذشت رفتار میکرد».کتزیاس همچنین نقل میکند که «کورش قبل از حمله به ماساژتها، به سرزمین دِربیکسهای سکایی حمله برد و پس از قتلعام سی هزار نفر از دربیکسها و کشتن پادشاه آنان و دو پسرش، کشورشان را تصرف کرد». تاریخ کتزیاس، خلاصه فوتیوس، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، بخشهای یک تا هفت، صفحه ۱۵ تا ۳۸ بیشرین اذیت وآزار رسولان وقتل انبیاء الهی توسط همین قوم یهود بوده است ! اگر بخواهیم بین شاهان تشبیهی داشته باشیم کورش عیلامی مثل جناب عمر بن الخطاب است زیرا هر دو در فتوحات همان خشونت و بیرحمی و در حکومت عشق وعلاقه به یهود را داشتند . یهود از ریشه عور به معنی گذر و مهاجرت گرفته شده است . اللاويين ١٨:٢١ وَلاَ تُعْطِ مِنْ زَرْعِكَ لِلإِجَازَةِ لِمُولَكَ لِئَلاَّ تُدَنِّسَ اسْمَ إِلهِكَ. أَنَا الرَّبُّ. اللاويين ٢٠:٢ "وَتَقُولُ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ: كُلُّ إِنْسَانٍ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَمِنَ الْغُرَبَاءِ النَّازِلِينَ فِي إِسْرَائِيلَ أَعْطَى مِنْ زَرْعِهِ لِمُولَكَ فَإِنَّهُ يُقْتَلُ. يَرْجُمُهُ شَعْبُ الأَرْضِ بِالْحِجَارَةِ. اللاويين ٢٠:٣ وَأَجْعَلُ أَنَا وَجْهِي ضِدَّ ذلِكَ الإِنْسَانِ، وَأَقْطَعُهُ مِنْ شَعْبِهِ، لأَنَّهُ أَعْطَى مِنْ زَرْعِهِ لِمُولَكَ لِكَيْ يُنَجِّسَ مَقْدِسِي، وَيُدَنِّسَ اسْمِيَ الْقُدُّوسَ. اللاويين ٢٠:٥ فَإِنِّي أَضَعُ وَجْهِي ضِدَّ ذلِكَ الإِنْسَانِ، وَضِدَّ عَشِيرَتِهِ، وَأَقْطَعُهُ وَجَمِيعَ الْفَاجِرِينَ وَرَاءَهُ، بِالزِّنَى وَرَاءَ مُولَكَ مِنْ شَعْبِهِمْ. الملوك الاول ١١:٧ حِينَئِذٍ بَنَى سُلَيْمَانُ مُرْتَفَعَةً لِكَمُوشَ رِجْسِ الْمُوآبِيِّينَ عَلَى الْجَبَلِ الَّذِي تُجَاهَ أُورُشَلِيمَ، وَلِمُولَكَ رِجْسِ بَنِي عَمُّونَ. در حاشیه بگویم همانطور که قرائات مختلفی از قرآن مجید وجود دارد که سبب تفاسیر وآراء متفاوتی از آیات شده است از تورات واناجیل هم قرائات و نسخ متعددی وجود دارد که قدرتمندان و خائنین یهود برای توجیه اهداف شیطانیشان آیات را تحریف واز مواضعش جابجا نمودند .... البته بعد از کودتای سقیفه بدست یهودیان اصحاب ، همین امر در مورد قران کریم نیز بدست خلفای یهودی و صحابه یهودی زاده مانند عثمان (نعثل) وزید بن ثابت ومروان حکم و ..... انجام شد وقرانها بدست خلیفه ثانی پیرایش وتجرید و توسط سومی قرائات مختلف وتحریف و تحریق قران واقع شد که بنص صحیح بخاری ومسلم رسول خدا ص این امر را پیشگویی کرده بودند که مسلمین نعل بنعل یهود ، داخل سوراخ سوسمار هم خواهند شد و همه اتفاقات یهود در این امت هم حادث خواهد شد ! قبلا در مورد انقلاب یهودیان در سقیفه در وبلاگ : javdan.blogfa.com مفصل توضیح دادم که چطور عمر وزید بن ثابت وعثمان و .... در سقیفه ابوبکر را خلیفه کردند و بعد با حمایت از یهودیانی مانند معاویه وعثمان ومروان و ... اسلام رحمانی نبوی را تبدیل به اسلام خشن عمری اموی نمودند . توراتی که ترجمه فارسی از انجمن کلیمیان است واز سفر پیدایش شروع وبه ملاکی ختم شده به نظر من جامع است واز نسخ عربی علمی تر نوشته وجمع شده است . هدف ما از این بحث چی بود ؟ کوروش بت پرست بوده نه خداپرست .... ما با محکم ترین سند که همان عکسهای هوایی قبل از نابودی بخش عیلامی تخت جمشید بدست یهودیان در زمان پهلوی بود ثابت کردیم که یهود در طول تاریخ با جعل وتزویر و بی رحمی زندگی کرده اند و الان هم در حال تقویت وخط دهی به داعش هستند ومسلمانان ساده لوح هم مانند ابوهریره فریب داستانهای کعب الاحبار را میخورند و آب در آسیاب یهود مرموز میریزند ..... نتیجه اینکه ما نه باید افراط کنیم نه تفریط وواقعیات را همانطور که هستند بدون احساس بپذیریم ، نه غلو وتقدیس نه توهین وتحقیر ، کورش در 1000 سال قبل شاهی قدرتمند و عیلامی بوده که هم کار خوب داشته هم بد همانطور که مورخین کهن مانند طبری ویعقوبی و ابن خلدون و ابن عساکر و هرودوت نوشته اند نه کوروشی که از 100 سال قبل در زمان پهلوی معرفی شده .... سوالات اساسی : علت اختلاف واضطراب متون در مورد کودتای داریوش علیه بردیا وقتل کمبوجیه وکلا تاریخ باستان ایران وتخت جمشید و... چیست ؟ چرا یهود قصد دارند تاریخ وجغرافیای خاورمیانه را یهودی کنند ! علت نیمه کار ماندن تخت جمشید و دستکاری آن در زمان رضا خان ونابودی بعضی از آن چه بود ؟ چرا بعد از فتح بابل وآزادشدن سفر یهودیان ، عده زیادی از یهودیان در ایران ماندند وبدستور تورات بسرزمین مقدس نکوچیدند ؟! چرا ساخت معبد اورشلیم بدستور کمبوجیه فرزند ارشد کورش متوقف اما بعد از کودتای داریوش وقتل کمبوجیه وبردیا دوباره شروع وتکمیل میشود ؟! «آن گاه اهل زمين دستهاي قوم يهودا را سست كردند و ايشان را در بنا نمودن به تنگ ميآوردند. و به ضد ايشان مدبران اجير ساختند كه در تمام ايام كورش پادشاه فارس تا سلطنت داريوش پادشاه فارس قصد ايشان را باطل ساختند.» (تورات، كتاب عزرا 5-4 :4) ظاهر قضايا حاكي از آن است كه با توطئه از ميان رفتن كمبوجيه و برديا، سد بزرگي كه پيش روي اشرافيت يهود وجود داشت، از ميان برداشته شد. چرا یهود سعی دارند کورش را هخامنشی معرفی کنند در حالیکه همه تاریخ و شواهد بر عیلامی (انشانی) بودن وی متفقند ؟ علت نابودی آثار عیلامیان در تخت جمشید بدست یهود چه بود ؟ کودتای داریوش بکمک یهود علیه فرزندان کورش و کشتار پوریم و نقش یهود درنفوذ به دربارهخامنشیان خصوصا خشایارشا و.... http://anosiha.blogfa.com/post/87 هدف کلی از مطالعه وتحلیل تاریخ این پند را به ما میدهد که هرگاه یک ملت با اراده وعشق معنوی با تحمل سختیها با هم متحد شدند توانستند با هم افزایی راه کمال وعدالت وبرادری وبرابری را بپیمایند .