اندر جبر واختیار و اسرار الهی
اگر برخی ایات را منسوخ ندانیم باید تناقض در قران را بپذیریم ؟!
در ایات متعددی از قران امده که انسان مختار است ودر انتخاب ازاد است مخصوصا ایات مکی : لکم دینکم و لی دین ...انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا واگر خداوند بزور میخواست واراده میکرد همه مردم را مومن میکرد و همه مردم را امت واحده بدون تفرقه قرار میداد وای پیامبر از جاهلین مباش ! اعناقهم لها خاضعین ... وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿ هود۱۱۸﴾...لست علیهم بمصیطر ... وما انت علیهم بجبار45 ق .. (و لو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین ):( و اگر پروردگارت بخواهد همه کسانی که روی زمینندایمان خواهند آورد، آیا تو می توانی مردم را به اکراه وادار کنی که ایمان بیاورند؟)99یونس )
وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ «35»
و اگر اعراض و بىاعتنايى آنان (كافران) بر تو سنگين است (و مىخواهى به هر وسيله آنان را به راه آورى، ببين) اگر بتوانى سوراخى در زمين يا نردبانى در آسمان بجويى تا آيهاى (ديگر) برايشان بياورى (پس بياور ولى بدان كه باز هم ايمان نخواهند آورد) و اگر خدا خواسته بود همهى آنان را بر هدايت گرد مىآورد (ولى سنّت الهى بر هدايت اجبارى نيست) پس هرگز از جاهلان مباش.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ « شوری8»
و اگر خدا مىخواست مردم را امّت يگانه قرار مىداد (ولى سنّت خدا بر دادن اختيار به مردم است) و هر كس را كه بخواهد در رحمت خود وارد مىكند و براى ستمگران هيچ سرپرست و ياورى (در آن روز) نيست.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ « نحل93»
و اگر خداوند خواسته بود (همه شما را به طور اكراه و اجبار) يك امّت (مؤمن و) متحد قرار داده بود، (تا ميان شما هيچ اختلافى نباشد، ولى اين اجبار و اكراه خلاف سنّت و برنامه اوست و لذا) هر كه را بخواهد گمراه مىكند (و به حال خودش وامىگذارد) و هر كه را بخواهد (و استحقاق هدايت دارد) هدايت مىكند و قطعاً شما از آنچه انجام مىداديد بازخواست خواهيد شد.
اگر خداي سبحان ميخواست امت را واحده قرار ميداد !
قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ{الأنعام/149}
وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ {السجدة/13}
اگر ميخواستيم همه را هدايت ميكرديم
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ «شعرا4»
اگر بخواهيم معجزهاى از آسمان بر آنان فروآوريم، تا در برابر آن، گردنهايشان خاضع گردد (وبا اكراه واجبار مؤمن شوند، امّا سنّت الهى چنين نيست).
وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا « احزاب48»
و كافران و منافقان را اطاعت مكن، و به آزارشان اعتنا مكن، و بر خدا توكّل نما كه خداوند براى وكالت كافى است.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا «77 نسا» آيا نمىنگرى كسانى را كه (پيش از هجرت) به آنان گفته شد (اكنون) دست نگهداريد و نماز به پا داريد و زكات بپردازيد. ليكن چون جهاد (در مدينه) بر آنان مقرّر شد، گروهى از آنان از مردم (مشرك مكّه) چنان مىترسيدند كه گويا از خدا مىترسند، بلكه بيش از خدا (از كفّار مىترسيدند) و (از روى اعتراض) گفتند:
پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب كردى؟ چرا ما را تا سرآمدى نزديك (مرگ طبيعى) مهلت ندادى؟ بگو: برخوردارى دنيا اندك و ناچيز است و براى كسى كه تقوا پيشه كند آخرت بهتر است، و به اندازهى رشتهى ميان هسته خرما، به شما ستم نخواهد شد.
وبواسطه همین اختیار مستوجب عقاب وجزاست چرا که عقوبت مجبور قبیح است و از عدالت حکیم بدور .
از سوی دیگر در ایات متعدد دیگری امده که با همه کفار و ... بجنگید وقتال کنید تا یک دین یعنی اسلام جهانگیر شود و همه دین برای الله باشند :
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «39 انفال»
و با آنان بجنگيد تا فتنهاى (از كفر و شرك) بر جاى نماند و دين، يكسره براى خدا باشد، پس اگر (از كفر خود) دست كشيدند، همانا خداوند به آنچه انجام مىدهند بيناست.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿بقره۱۹۳﴾
با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه اى نباشد و دين مخصوص خدا شود پس اگر دست برداشتند تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست (۱۹۳)
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5»
پس چون ماههاى حرام سپرى شود، مشركان را هر جا يافتيد بكشيد و دستگير كنيد و در محاصره قرار دهيد و در همه جا به كمين آنان بنشينيد. پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، راهشان را باز كنيد (و آزادشان بگذاريد) كه همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ « توبه33»
او كسى است كه پيامبر خود را با هدايت ودين حقّ فرستاد، تا آن را بر همهى دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناراحت باشند.
حال پاسخ دهید چگونه بین ایات فوق جمع کنیم ؟
شکی نیست تنها راه نجات از این تناقض شدید ، اعتقاد به ناسخ ومنسوخ با توجه به شان نزول ایات است . برخی از این ایات فقط برای زمانی خاص کاربرد داشته و به اصلاح منسوخ شده اند همانطور که طبق احادیث صحیح و مشترک شیعه وسنی سوره مائده اخرین سوره نازله یا سوره ناسخه غیرمنسوخه است ودر ایات 5 و13 و 48 و69 فرموده که طعام وازدواج با اهل کتاب برای شما جائز است ودر ایه 13 هم میفرماید اگر چه اکثریت بنی اسرائیل خائن هستند ولی تو عقو کن ودرگذر از ایشان .
در ایه 48 مائده هم اراده حق تعالی بر اختلاف مردم را اورده که اگر خدا میخواست وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً همه جهان را امت واحده وبدون اختلاف قرار میداد .
ودر ایه 69 هم از ازادی عقیده اهل کتاب و .... سخن گفته است .
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ «5»
امروز، همهى چيزهاى پاك و دلپسند براى شما حلال شده است، و طعام اهل كتاب براى شما حلال است و طعام شما نيز براى آنان حلال است. و (ازدواج با) زنان پاكدامن و با ايمان و نيز زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب آسمانى داده شده مانعى ندارد. در صورتى كه مهريه زنان را بپردازيد و پاكدامن باشيد نه زناكار و نه دوست گيرندهى پنهانى (و نامشروع) و هركس به ايمان خود كفر ورزد، قطعاً عمل او تباه شده و او در آخرت از زيانكاران است.
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «13»
پس (بنىاسرائيل را) به خاطر شكستن پيمانشان لعنت كرديم (و از رحمت خويش دور ساختيم) و دلهايشان را سخت گردانيديم. آنان كلمات (الهى) را از جايگاههاى خود تحريف مىكنند و بخشى از آنچه را به آنان تذكّر داده شده بود فراموش كردند، و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مىشوى (هر روز توطئه و خيانتى تازه دارند) مگر اندكى از ايشان (كه سنگدل و تحريفگر و خائن نيستند). پس، از آنان درگذر و از لغزشهايشان چشم بپوش. همانا خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد.
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «48»
و ما كتاب (قرآن) را به حقّ بر تو نازل كرديم، در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند و حاكم و حافظ آنها است. پس به آنچه خداوند نازل كرده، ميان آنان حكم كن و (با دور شدن) از حقّى كه براى تو آمده، از هوا و هوس آنان پيروى مكن، ما براى هر يك از شما آيين و طريقهى روشنى قرار داديم و اگر خداوند مىخواست، همهى شما را يك امّت قرار مىداد (و همه يك قانون و آيين داشتيد). ولى (خداوند مىخواهد) تا شمارا در آنچه به شما داده بيازمايد، پس در كارهاى نيك سبقت بگيريد، (و بدانيد كه) بازگشت همهى شما به سوى خداست، پس او شمارا به آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاه خواهد ساخت.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «69»
همانا كسانى كه ايمان آوردند ومؤمنان و يهوديان و صابئان و مسيحيان، هر كدام به خدا و روز قيامت ايمان آورده و كار شايسته انجام دهند، بيم و اندوهى بر آنان نيست.
نکته مهم دیگر اینست که همه اینها از فتن خدای سبحان است همچنانکه کلیم الله ع فرمود : ان هی الا فتنتک :
وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ « اعراف155»
و موسى براى (آمدن به) ميعادگاه ما، از قوم خود هفتاد مرد را برگزيد. پس همين كه (در پى درخواست ديدن خدا) زمين لرزه آنان را فرا گرفت گفت: پروردگارا! اگر مىخواستى، مىتوانستى آنها و مرا پيش از اين (آمدن به طور) بميرانى، آيا مارا به خاطر كارهاى بىخردان ما هلاك مىكنى؟ اين صحنه جز آزمايشى از جانب تو نيست كه با آن، هر كه را (سزاوار بدانى و) بخواهى گمراه مىكنى و هر كه را بخواهى (و لايق بدانى) هدايت مىكنى، تو ولىّ و سرپرست مايى، پس ما را ببخشاى و بر ما رحم كن، كه تو بهترين آمرزندگانى.
وپیامبر ص وامیرالمومنین ع هم طبق روایاتیکه در کتاب سلیم و ...امده فرمودند :
بر ژرف انديشان محرز است كه علت تفرقه امت ، خواست و آزمايش خود خداي سبحان است :
وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكُواْ وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ {الأنعام/107}
وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ {هود/118}
وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى «42» وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى «43» وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا «44 نجم»
وهمانا پايان و بازگشت همگان به سوى پروردگار توست. وهمانا فقط اوست كه بخنداند و بگرياند. و همانا فقط اوست كه بميراند و زنده كند.
رسول خدا ص هم فرمود :
يا علي، ما بعث الله رسولا إلا وأسلم معه قوم طوعا وقوم آخرون كرها، فسلط الله الذين أسلموا كرها على الذين أسلموا طوعا فقتلوهم ليكون أعظم لأجورهم.(مانند قتل هابيل كه به قابيل گفت من تو را نميكشم باشد كه گناه مرا بدوش كشي وجهنمي شوي =
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «28مائده»
(هابيل به برادرش قابيل گفت:) اگر تو براى كشتن من دستت را به سويم دراز كنى، من هرگز براى كشتن تو دستم را دراز نخواهم كرد، زيرا من از خداوند، پروردگار جهانيان بيم دارم.
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ « مائده29»
همانا من مىخواهم تو با بار گناه من (كه پس از كشتنم بر عهده تو قرار مىگيرد) و گناه خودت (به سوى خدا) بازگردى و از دوزخيان باشى، و اين است كيفر ستمكاران
حدثنا محمد بن احمد ثنا احمد بن موسى ثنا إسماعيل بن سعيد ثنا جرير عن عطاء بن السائب عن الشعبي قال ما اختلفت أمة بعد نبيها إلا ظهر أهل باطلها على أهل حقها.حلیه الاولیاء
هیچ امتی بعد از پیامبرشان اختلاف نکردند مگر اینکه اهل #باطل بر اهل حق پیروز شدند !!!
در صحیح بخاری هم آمده که قوم رسول ص دو حزب (بطانتان) بودند .....
حدثنا أصبغ أخبرنا ابن وهب أخبرني يونس عن ابن شهاب عن أبي سلمة عن أبي سعيد الخدري
: عن النبي صلى الله عليه و سلم قال ( ما بعث الله من نبي ولا استخلف من خليفة إلا كانت له بطانتان بطانة تأمره بالمعروف وتحضه عليه وبطانة تأمره بالشر وتحضه عليه فالمعصوم من عصم الله تعالى ) بخاری
يا علي، وإنه ما اختلفت أمة بعد نبيها إلا ظهر أهل باطلها على أهل حقها، وإن الله قضى الفرقة والاختلاف على هذه الأمة، ولو شاء لجمعهم على الهدى حتى لا يختلف اثنان من خلقه ولا يتنازع في شئ من أمره، ولا يجحد المفضول ذا الفضل فضله. ولو شاء عجل النقمة فكان منه التغيير حتى يكذب الظالم ويعلم الحق أين مصيره، ولكن جعل الدنيا دار الأعمال وجعل الآخرة دار القرار، (ليجزي الذين أساؤوا بما عملوا ويجزي الذين أحسنوا بالحسنى). كتاب سليم
خدای سبحان اختلاف و تفرق را بر این امت نوشت .....
واميرالمومنين ع هم فرمود :
فحمد الله أمير المؤمنين عليه السلام وأثنى عليه وقال: (الحمد لله الذي لو شاء لم تختلف الأمة ولم تفترق، والحمد لله الذي لم ينسني ولم يضع أمري ولم يخمل ذكري عنده وعند أوليائه إذ صغر وخمل ذكر أولياء الشيطان وحزبه).كتاب سليم
الباقر (علیه السلام)- لَمَّا نَاجَی مُوسَی (علیه السلام) رَبَّهُ أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَا مُوسَی (علیه السلام) قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَکَ. قَالَ: وَ بِمَا ذَا یَا رَبِّ؟ قَالَ: بِالسَّامِرِیِّ صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا. قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّ حُلِیَّهُمْ لَا یَحْتَمِلُ أَنْ یُصَاغَ مِنْهُ غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ فَکَیْفَ فَتَنْتَهُمْ؟ قَالَ: صَاغَ لَهُمْ عِجْلًا فَخَارَ. قَالَ: یَا رَبِّ وَ مَنْ أَخَارَهُ؟ قَالَ: أَنَا. فَقَالَ عِنْدَهَا مُوسَی (علیه السلام): إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ.
امام باقر ( هنگامیکه موسی (با پروردگارش مناجات کرد، خدای تبارکوتعالی به وی وحی کرد که ای موسی (! من قومت را مورد آزمایش قرار دادم. گفت: «ای پروردگارم! به چه چیزی»؟ گفت: «بهوسیلهی سامری که از زیورآلاتشان گوساله ساخت». گفت: «پروردگارا! از زیورآلاتشان میتوان آهو یا مجسمه یا گوساله ساخت، پس چگونه آنان را فریب داده است»؟ گفت: «برای آنان گوسالهای را ساخت و آن را به صدا وا داشت». گفت: «پروردگارا! چه کسی آن را به صدا درآورد»؟ فرمود: «من». آنگاه موسی (گفت: «إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَ تَهْدِی مَن تَشَاء».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۳۳۸
نور الثقلین/ البرهان
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ أَمَّا الرَّدُّ عَلَی الْمُجَبِّرَهًِْ وَ هُمُ الَّذِینَ زَعَمُوا أَنَّ الْأَفْعَالَ إِنَّمَا هِیَ مَنْسُوبَهًٌْ إِلَی الْعِبَادِ مَجَازاً لَا حَقِیقَهًًْ وَ إِنَّمَا حَقِیقَتُهَا لِلَّهِ لَا لِلْعِبَادِ وَ تَأَوَّلُوا فِی ذَلِکَ آیَاتٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی لَمْ یَعْرِفُوا مَعْنَاهَا کَمَا فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ لَوْ شاءَ اللهُ ما أَشْرَکُوا فَرَدَّ عَلَیْهِمْ أَهْلُ الْحَقِّ فَقَالُوا لَهُمْ إِنَّ فِی قَوْلِکُمْ ذَلِکَ بُطْلَانَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ إِذَا نَسَبْتُمْ أَفْعَالَکُمْ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی عَمَّا یَصِفُونَ وَ کَیْفَ یُعَاقِبُ مَخْلُوقاً عَلَی غَیْرِ فِعْلٍ مِنْهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ إِلَّا عَلَی الْحَقِیقَهًِْ لِفِعْلِهَا وَ مِثْلُ هَذَا کَثِیرٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی وَ فِیهِ بُطْلَانُ مَا ادَّعَوْهُ وَ نَسَبُوهُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَنْ یَأْمُرَ خَلْقَهُ بِمَا لَا یَقْدِرُونَ أَوْ یَنْهَاهُمْ عَمَّا لَیْسَ فِیهِمْ صنْعٌ وَ لَا اکْتِسَابٌ وَ خَالَفَهُمْ فِرْقَهًٌْ أُخْرَی فِی قَوْلِهِمْ فَقَالُوا إِنَّ الْأَفْعَالَ نَحْنُ نَخْلُقُهَا عِنْدَ فِعْلِنَا لَهَا وَ لَیْسَ فِیهَا صنْعٌ وَ لَا اکْتِسَابٌ وَ لَا مَشِیَّهًٌْ وَ لَا إِرَادَهًٌْ وَ یَکُونُ مَا یَشَاءُ إِبْلِیسُ وَ لَا یَکُونُ مَا لَا یَشَاءُ فَضَادُّوا الْمُجَبِّرَهًَْ فِی قَوْلِهِمْ وَ ادَّعَوْا أَنَّهُمْ خَلَّاقُونَ مَعَ اللَّهِ وَ احْتَجُّوا بِقَوْلِهِ فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ فَقَالُوا قَوْلُهُ فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ یُثْبِتُ خَلَّاقِینَ غَیْرَهُ فَجَهِلُوا هَذِهِ اللَّفْظَهًَْ وَ لَمْ یَعْرِفُوا مَعْنَی الْخَلْقِ وَ عَلَی کَمْ وَجْهٍ هُوَ فَسُئِلَ (علیه السلام) عَنْ ذَلِکَ وَ قِیلَ لَهُ هَلْ فَوَّضَ اللَّهُ تَعَالَی إِلَی الْعِبَادِ مَا یَفْعَلُونَ فَقَالَ اللَّهُ أَعَزُّ وَ أَجَلُّ مِنْ ذَلِکَ قِیلَ فَهَلْ یُجْبِرُهُمْ عَلَی مَا یَفْعَلُونَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ یُجْبِرَهُمْ عَلَی فِعْلٍ ثُمَّ یُعَذِّبَهُمْ عَلَیْهِ قِیلَ أَ بَیْنَ الْهَاتَیْنِ الْمَنْزِلَتَیْنِ مَنْزِلَهًٌْ ثَالِثَهًٌْ فَقَالَ نَعَمْ کَمَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ فَقِیلَ مَا هِیَ قَالَ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِ اللَّه.
امام علی (علیه السلام)- و امّا رد بر قائلین به جبر که گمان میکنند همهی کارها از روی مجاز به بندگان منسوب است و درحقیقت از خداست نه بندگان و برای این سخنشان آیاتی را شاهد میآورند که معنای آنها را نمیدانند، مانند این آیه: وَ لَوْ شَاءَ اللهُ مَا أَشْرَکُوا کسانیکه اعتقاد حق دارند، در جواب آنها میگویند این سخن شما خط بطلانی بر ثواب و عقاب الهی است. وقتی کارهایتان را به خدای متعال منسوب میکنید چطور خداوند مخلوقات را به خاطر کاری که خود انجام ندادهاند عذاب میکند؟ خدای متعال فرمود: خداوند هیچکس را، جز بهاندازهی تواناییش، تکلیف نمیکند. [انسان]، هر کار [نیکی] را انجام دهد، برای خود انجام داده و هر کار [بدی] کند، به زیان خود کرده است. (بقره/۲۸۶) و این جایز نیست مگر آنکه به حقیقت فاعل آن کار باشند.... از نمونههای آنها در کتاب خداوند فراوان است که بطلانی بر ادّعای آنهاست و چیزی که به خدا نسبت میدهند؛ به این صورت که خداوند خلایق را امر به چیزی میکند که قادر به انجام آن نیستند و یا نهی از چیزی میکند که نمیتوانند انجام دهند. گروهی دیگر نیز با قائلین به جبر مخالفت کردهاند و گفتند: «وقتی کاری را انجام میدهیم، آن را خلق میکنیم بدون آنکه خود آن را انجام داده باشیم یا کسب کنیم یا بخواهیم یا اراده بکنیم و آنچه ابلیس بخواهد واقع میشود و آنچه نخواهد واقع نمیشود». با این سخن با مجبره به مخالفت برخاستند و ادّعا کردند که آنان نیز به همراه خدا خالق هستند و به این آیه استناد کردند: پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!. (مؤمنون/۱۴)». آنان گفتند این آیه اثبات میکند که غیر خداوند خالقهای دیگری نیز هستند، درحالیکه این لفظ و معنای آن را و وجوه و متعدّد آن را نشناختند. سپس از امیرالمؤمنین (علیه السلام) سؤال کردند: «آیا خداوند متعال کارهای مردم را به خودشان تفویض کرده است»؟ فرمود: «خداوند عزیزتر و اجلّ از آن است». گفتند: «آیا آنان را در کارشان مجبور کرد». فرمود: «خدای سبحان عادلتر از آن است که آنان را مجبور بر کاری کند سپس عذابشان کند». گفتند: «آیا بین این دو چیز سوّمی هست»؟ فرمود: «بله همانطور که بین آسمان و زمین است». گفتند: «آن چیست»؟ فرمود: «سری از اسرار الهی».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۵۳۶
القمی، ج۱، ص۲۱۱/ البرهان
بله این سر چیست ؟
مَسَاقُ النَّفْسِ وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ كَمْ أَطْرَدْتُ الْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُونٌ أَمَّا وَصِيَّتِي فَاللَّهُ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّدٌ (صلى الله عليه و آله) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ ...خطبه 149
چه روزهایی که من به بحث و کنجکاوی از اسرار و باطن این امر پرداختم، ولی خداوند جز اخفای آن را نخواسته است، هیهات ! این علمی است پنهان، (و مربوط به ذات پاک خداوند)
اندمجت على مكنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية فى الطّوىّ البعيدة .از خطبه 5 نهج البلاغه
(من اگر سکوت مى کنم) به خاطر آن است که اسرارى در درون دارم که اگر آنها را اظهار کنم شما همچون طنابها در چاه هاى عميق به لرزه در مى آييد!
امام(عليه السلام) مى گويد: سکوت من به خاطر آگاهى بر اسرارى است که اگر آن را آشکار سازم همچون طنابها در چاه هاى عميق به لرزه در مى آييد. روشن است که چاه ها هر چه عميق تر باشند لرزش طناب و دلو در اعماق آنها بيشتر است; زيرا مختصر لرزشى در يک سوى طناب تبديل به لرزش وسيعى در سوى ديگر مى شود.
امام حسن عسکری(ع) طی روایتی طولانی به جناب احمد ابن اسحاق فرمودند «یا أحمد بن إسحاق هذا : أمر من أمر الله، وسر من سر الله، و غیب من غیب الله، فخذ ما آتیتک و اکتمه وکن من الشاکرین تکن معنا غدا فی علیین» یعنی ای أحمد بن اسحاق، این امری است از امر خدا و رازی است از راز و اسرار خدا، و غیبی است از غیب های خدا، آنچه را که به تو گفتم دریاب، و آنرا نهان دار، و از سپاسگزاران باش، روز قیامت در علیین با ما خواهی بود.
وحسن ختام این بحث پیچیده را با 3 حدیث صحیح از کافی کلینی ره :
بَابُ الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ مِمَّا أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى ع وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ فِي التَّوْرَاةِ أَنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الْخَيْرَ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُحِبُّ فَطُوبَى لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْهِ وَ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الشَّرَّ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْ مَنْ أُرِيدُهُ فَوَيْلٌ لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلَى يَدَيْهِ .صحیح
معاوية بن وهب گويد:از امام صادق(عليه السّلام)شنيدم مى فرمود:براستى از آنچه خدا بر موسى(عليه السّلام)وحى كرد و در تورات بر او نازل شد اين بود كه: منم من خدائى كه جز من شايسته پرستشى نيست،خلق را آفريدم و نيكى را آفريدم و آن را به دست كسى مجرى ساختم كه دوستش داشتم،خوشا بر كسى كه نيكى را به دست او اجرا كردم. منم خدائى كه نيست شايستۀ پرستشى جز من،خلق را آفريدم و بدى را آفريدم و آن را به دست هر كه خواستم مجرى كردم،واى بر آنكه بدى را به دست او مجرى ساختم.
2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ فِي بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كُتُبِهِ أَنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَيْرَ وَ خَلَقْتُ الشَّرَّ فَطُوبَى لِمَنْ أَجْرَيْتُ عَلَى يَدَيْهِ الْخَيْرَ وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَجْرَيْتُ عَلَى يَدَيْهِ الشَّرَّ وَ وَيْلٌ لِمَنْ يَقُولُ كَيْفَ ذَا وَ كَيْفَ ذَا.
3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ بَكَّارِ بْنِ كَرْدَمٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ وَ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَالِقُ الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ فَطُوبَى لِمَنْ أَجْرَيْتُ عَلَى يَدَيْهِ الْخَيْرَ وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَجْرَيْتُ عَلَى يَدَيْهِ الشَّرَّ وَ وَيْلٌ لِمَنْ يَقُولُ كَيْفَ ذَا وَ كَيْفَ هَذَا قَالَ يُونُسُ يَعْنِي مَنْ يُنْكِرُ هَذَا الْأَمْرَ بِتَفَقُّهٍ فِيهِ.
امام صادق(ع)فرمود: خداي عز و جل فرمايد: منم خدا كه معبودي جز من نيست، آفريننده خير و شرم، خوشا بحال آنكه خير را بدستش جاري ساختم، واي بر آنكه شر را بدستش جاري ساختم و واي بر آنكه بگويد: چگونه اين شد و چگونه آن، يونس گويد: يعني واي بر كسي كه از روي عقل خود آن را منكر شود(و بگويد خدا خالق خير و شر نيست)
همانطور که میدانید همه این مذاهب اشاعره ومعتزله ومرجئه و ... خودشان را مستند به همین ایات و روایات میکنند !
قال سبحانه : قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا (قران كريم)
امام صادق عليهالسلام فرمود: از جمله آنچه خدا بجناب موسى (ع) وحى فرمود و در تورات بر او نازل شد اين بود كه: همانا منم خدا كه جز من شايسته پرستشى نيست، مخلوق را آفريدم و نيكى را آفريدم و آن را به دست هر كه دوست داشتم جارى ساختم، خوشا به حال آنكه نيكى را بدست او (بر مخلوقم) جارى ساختم. منم خدا و شايان پرستشى جز من نيست، مخلوق را آفريدم و بدى را آفريدم و آنان را به دست كه اراده كردم جارى ساختم....واى بر آنكه بگويد: چگونه اين شد و چگونه آن، يونس گويد: يعنى واى بر كسيكه از روى عقل خود آنرا منكر شود (و بگويد خدا خالق خير و شر نيست)...واى بر كسيكه بگويد چرا اينطور و چرا آنطور (چرا نيكى بدست اين و بدى بدست آن جارى شد).
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ بِغَيْرِ مَشِيئَةِ اللَّهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْمَعَاصِيَ بِغَيْرِ قُوَّةِ اللَّهِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ .صحيح
ومولای عارفان(ع) وسید ساجدان (ع) نیز ناله میکردند که :
إلهي و مولاي أجريت علي حكما اتبعت فيه هوى نفسي و لم أحترس من تزيين عدوي فغرني بما أهوى و أسعده على ذلك القضاء فتجاوزت بما جرى علي من ذلك من نقض حدودك و خالفت بعض أوامرك فلك الحمد علي في جميع ذلك و لا حجة لي فيما جرى علي فيه قضاؤك و ألزمني حكمك و بلاؤك .
اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوُبَتِكَ وَلا تَمْكُرْ بي في حيلَتِكَ مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ ...
علي بن ابراهيم عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ دُبَيْسٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَبْدَ فِي أَصْلِ الْخَلْقِ كَافِراً لَمْ يَمُتْ حَتَّى يُحَبِّبَ إِلَيْهِ الشَّرَّ فَيَقْرَبَ مِنْهُ فَابْتَلَاهُ بِالْكِبْرِ وَ الْجَبَرِيَّةِ فَقَسَا قَلْبُهُ وَ سَاءَ خُلُقُهُ وَ غَلُظَ وَجْهُهُ وَ ظَهَرَ فُحْشُهُ وَ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ كَشَفَ اللَّهُ سِتْرَهُ وَ رَكِبَ الْمَحَارِمَ فَلَمْ يَنْزِعْ عَنْهَا الْحَدِيثَ
ترجمه :
- امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه خداوند بنده اى را در اصل آفرينشش كافر بيافريند نمى ميرد مگر اينكه او را دوستدار شر مى گرداند و به شر نزديك مى شود پس او را به تكبر و سركشى دچار مى كند پس سنگدل مى شود و اخلاقش بد و چهره اش زننده مى گردد و زشتى او آشكار مى شود و حيااش كم مى گردد و خداوند پرده او را مى درد و او مرتكب امور ناروا مى شود و از آن امور دست برنمى دارد.
وَ فِي الْمَجَالِسِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِينَ جَبْرَئِيلَ أَخْبَرَنِي عَنْ رَبِّي أَنَّهُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَكْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَجْمِلُوا فِي الطَّلَبِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ فَرِزْقٌ تَطْلُبُونَهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكُمْ فَاطْلُبُوا أَرْزَاقَكُمْ مِنْ حَلَالٍ فَإِنَّكُمْ إِنْ طَلَبْتُمُوهَا مِنْ وُجُوهِهَا أَكَلْتُمُوهَا حَلَالًا وَ إِنْ طَلَبْتُمُوهَا مِنْ غَيْرِ وُجُوهِهَا أَكَلْتُمُوهَا حَرَاماً وَ هِيَ أَرْزَاقُكُمْ لَا بُدَّ لَكُمْ مِنْ أَكْلِهَا .صحیح
خلاصه یعنی اینکه انسان رزقش مقسوم است وتا آخرین لقمه روزیش را نخورد نمیرد ....
واز طریق عامه هم :
إن الله تعالى قال: أنا خلقت الخير والشر فطوبى لمن قدرت على يده الخير وويل لمن قدرت على يده الشـر ) كما في كنز العمال ج15/43015، وفي الاتحافات362. ( ضعيف ) وذكره الألبانى في ضعيـف الجامع الصغير ج2/1619. وقـال: ضعيف.
( إن الله عز وجل يقول: لا إله إلا أنا، خلقت الخير وقدرته،فطوبى لمن خلقته للخير، وخلقـت الخيـر له، وأجريت الخير على يديه. أنا الله لا إله إلا أنا خلقت الشر وقدرته، فويل لمن خلقته للشر، وخلقت الشر له، وأجريت الشر على يديـه ) كما في كنز العمال ج1/587، وفي الاتحافات385. ( ضعيف ) ونسبه العراقى في تخريجه للإحياء ج4ص335 لابن شاهين في شرح السنة عن ابى أمامة وضعَّف سنـده.
( قال الله تعالى: أنا الله خلقت العباد بعلمـى، فمن أردت به خيراً منحته خلقاً حسنا ومن أردت به سوءاً منحته خلقاً سيئاً ) كما في الاتحافات السنية87.
( وجد في المقام حجر مكتوب فيه: أنا الله ذو بكَّة، خلقت الخير والشر، فطوبى لمن خلقت الخير على يديه وويل لمن خلقت الشر على يديه ) كما في الاتحافات السنية767. ( ضعيـف )
( أتانى جبريل فقال: يا محمد، ربك يقرأ عليك السلام ويقول لك: إن من عبادى من لا يصلح إيمانه إلا بالغنى ولو أفقرته لكفر، وإن من عبادى من لا يصلح إيمانه إلا الفقـر ولو أغنيته لكفر، وإن من عبادى من لا يصلح إيمانه إلا بالسقم ولو أصححته لكفر، وإن من عبادى من لا يصلح إيمانه إلا بالصحة ولو أسقمته لكفـر ) كما في ضعيف الجامع ج1/75. ( ضعيف ) وقال الألباني: ضعيف. والحديث في الاتحافات السنية271.
( إن الله تعالى يقول: أنا أرجف الأرض بعبادى في خير فيافى، فمن قبضته فيها من المؤمنين كانت لـه رحمة وكانت آجالهم التي كتبت عليهم ومن قبضت من الكفـار كانت عذاباً لهم وكانت آجالهم التي كتبت عليهـم ) كما في كنز العمال ج1/588. ( ضعيف )
( قال الله عز وجل: يا جبريل إنى خلقت ألف ألف أمة، لا تعلم أمة أنى خلقت صواها لم أطلع عليها اللوح المحفوظ ولا صرير القلم. إنما أمرى لشىء إذا أردت أن أقول له كن فيكون، ولا تسبق الكاف النـون ) كما في كنز العمال ج10/29844. ( ضعيف ) قلت: هو في مسند الفردوس للديلمى ج3/4521.
( يقول الله تعالى: يا ابن آدم بمشيئتى: كنت أنت الذي تشاء لنفسك ما تشاء، وبإرادتى كنت أنت الذي تريد لنفسك ما تريد، وبفضل نعمتى عليك قويت على معصيتي، وبعصمتي وتوفيقى وعونى وعافيتي اديت إلى فرائضى، فأنا أولى بإحسانك منك وأنت أولى بذنبك منى، فالخيـر منى إليك بدا والشر منى إليك بما جنيت جرى، ورضيت منك لنفسك ما رضيت لنفسك منى ) كما في كنز العمال ج15/43615. وفي الاتحافات188 لأبي نعمي عن ابن عمرو كذا في الاتحافات.
البته از قرآن کریم هم شاهد دارد :
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آَذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف179)
بسيارى از جن و انس را براى جهنم آفريده ايم دل ها دارند كه با آن فهم نمى كنند چشم ها دارند كه با آن نمى بينند گوش ها دارند كه با آن نمى شنوند ايشان چون چار پايانند بلكه آنان گمراه ترند ايشان همانانند غفلت زدگان.
بنابراین اگر سرنوشت شومی هم برایمان نوشته باشند تنها راه نجاتمان همان دعا است تا بوسیله ان شقی را به سعید مبدل سازیم همچنانکه در ادعیه شبهای دهه اخر ماه رمضان که مشهور به استجابت وشب قدر است مرتب میخوانیم :
....يا الله يا بديع يا الله يا الله يا الله لك الأسماء الحسنى والأمثال العليا والكبرياء والآلاء أسألك أن تصلى على محمد وآل محمد وأن تجعل اسمي في هذه الليلة في السعداء وروحي مع الشهداء وإحساني في عليين و إساءتي مغفورة وأن تهب لي يقينا تباشر به قلبي وإيمانا يذهب الشك عني وترضيني بما قسمت لي وآتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب الحريق وارزقني فيها ذكرك وشكرك والرغبة إليك والإنابة والتوبة والتوفيق لما وفقت له محمدا وآل محمد (عليهم السلام) ".
الكافي - الشيخ الكليني - ج ٤ - الصفحة ١٦١
وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ، فَامْحُنِی مِنَ الْأَشْقِیَاءِ، وَ اکْتُبْنِی مِنَ السُّعَدَاءِ، فَإِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ، عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: (یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ).
وَقَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ: اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ كَتَبْتَنِي فِي السُّعَدَاءِ فَأَثْبِتْنِي فِيهِمْ، وَإِنْ كُنْتَ كَتَبْتَنِي فِي الْأَشْقِيَاءِ فَامْحُنِي مِنَ الْأَشْقِيَاءِ وَاكْتُبْنِي فِي السُّعَدَاءِ، فَإِنَّكَ: تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَتُثْبِتُ، وَعِنْدَكَ أُمُّ الْكِتَابِ.تفسیر قرطبی
الصّادق (علیه السلام)- مَنْ قَرَأَ قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ فِی فَرِیضَهًٍْ مِنَ الْفَرَائِضِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ وَ مَا وَلَدَ وَ إِنْ کَانَ شَقِیّاً مُحِیَ مِنْ دِیوَانِ الْأَشْقِیَاءِ وَ أُثْبِتَ فِی دِیوَانِ السُّعَدَاءِ وَ أَحْیَاهُ اللَّهُ سَعِیداً وَ أَمَاتَهُ شَهِیداً وَ بَعَثَهُ شَهِیداً.
امام صادق (علیه السلام)- هرکه در نمازی از نمازهای واجب خود قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ و قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ را بخواند، خداوند، او و پدر و مادر و فرزندانش را میآمرزد و اگر نگون بخت باشد، نامش از دفتر نگونبختان پاک میشود و در دفتر نیکبختان ثبت میشود و خداوند متعال او را خوشبخت زنده میگرداند و شهید میمیراند و شهید بر میانگیزد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۲۸
ثواب الأعمال، ص۱۲۷/ البرهان/ نورالثقلین
وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى «42» وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى «43» وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا «44»
وهمانا پايان و بازگشت همگان به سوى پروردگار توست. وهمانا فقط اوست كه بخنداند و بگرياند. و همانا فقط اوست كه بميراند و زنده كند.