جعل حدیث = کشف یقین
قال الله تعالی : انما يفتري الكذبالذين لا يؤمنون بآيات الله و اولئك هم الكاذبون
یک مسأله بسیار مهم وموثر در یقین به صحت احادیث ، کشف احادیث متقابل ومعارض با آنهاست . شکی نیست که جاعلین اخبار ودوستداران هر گروه وحزبی برای مشروع جلوه دادن رهبران خود دست به تبلیغات دروغین میزنند که همیشه وجود داشته ودارد و در تاریخ اسلام از آنجا که مشروعیت خلافت به نص الهی ودستور پیامبراست و سعی جاعلین هم بهمین منظور بوده است مخصوصا خلفایی مانند بنی امیه که سخت محتاج مشروعیت بخشی به حکومت خود بودند و بیشترین جعل هم در زمان شجره ملعونه اولاد آکلة الاکباد اتفاق افتاد . و معاویه که مشروعیت حکومتش را از خلیفه ثانی گرفته بود و به همین علت سعی داشت که خلافت شیخین را بهر ترتیب که شده مشروع جلوه دهد .سياست معاويه رومي دستنشانده عمر یهودی ، بسيار دقيق بود دستور داده بود. شما بگردید هر فضیلتی که برای علی بود را، برای «ابوبکر» و «عمر» و «عثمان» نیز جعل، و نقل کنید ؟!
اما امیر المومنین علیه السلام همینکه خلیفه شد اورا عزل نمود وی شروع به جنگ و جعل نمود و گفت که من در زمان دو خلیفه عمر وعثمان خلیفه شما بودم والان علی مرا معزول میکند ؟؟
....
و موضوع بسیار مهم دیگر در قضییه جعل اینست که مخالفین بما میگویند که چرا میگویید امامت امری الهی و خارج اختیار بشر است در حالیکه اجماع اهل حل وعقد در سقیفه احتیاجی به نص ندارد .!!!!
اکنون جواب را در فلسفه جعلیات ببینید که اگر امامت امری منصوص نیست پس چرا اینهمه حدیث را به نبی اکرم (ص) نسبت میدهید و سعی دارید بزور ثابت کنید که ابوبکر وعمر به امر پیامبر و نصی شرعی خلیفه شدند .... فتامل
در اینجا نمونه هایی را ذکر میکنیم وبقیه موارد را بعهده محققین میگذاریم :
و جالب اين است كه معمولاً بني اميه وقتي ميخواستند روايتي را در فضائل خلفا جعل كنند ، تلاش ميكردند آن را از زبان اهل بيت عليهم السلام نقل كنند
۱- حدیث مشهور ومعروف : سد ابواب الا باب علي ، در مقابلش يك حديثي را جعل كردهاند كه پيامبر فرمود :
سدوا عنى كل خوخة في هذا المسجد غير خوخة أبى بكر باب .
2- عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مَسْعُودٍ يُحَدِّثُ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- أَنَّهُ قَالَ « لَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلاً لاَتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ خَلِيلاً وَلَكِنَّهُ أَخِى وَصَاحِبِى وَقَدِ اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ صَاحِبَكُمْ خَلِيلاً ». أخرجه مسلم (7/ 108)
که در مقابل احادیث صحیح ومتواتر ی که پیامبر به علی (ع) فرمود تو برادر من وصاحب من ووزیر من در دنیا وآخرتی جعل شده است .
۳-حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشتند .
در برابر اين وضع كردهاند كه پيامبر فرمود :
ابابكر و عمر ، سيدا كهول اهل الجنة .
ابوبكر و عمر دو آقاي پيرمردان اهل بهشت هستند .
4- در برابر حدیث :
اني تارك فيكم الثقلين ، كتاب الله و عترتي اهل بيتي
حديث :
كتاب الله و سنتي را ساختهاند .
5- النجوم امان لاهل الارض من الغرق واهل بيتى امان لامتي من الاختلاف فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب ابليس .
حديث «اصحابي كالنجوم ، بأيهم اقتديتم ، اهتديتم » را ساختهاند .و :
«النُّجُومُ أَمَنَةٌ لِلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى السَّمَاءَ مَا تُوْعَدُ وَأَنَا أَمَنَةٌ لأصْحَابِي فَإِذَا ذَهَبْتُ أَتَى أَصْحَابِي مَا يُوعَدُونَ وَأَصْحَابِي أَمَنَةٌ لأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَصْحَابِي أَتَى أُمَّتِي مَا يُوعَدُونَ» رَوَاهُ مُسْلِمٌ.
۶- حدیث : أنا مدينة العلم و علي بابها .
حديث :
أنامدينة العلم وأبوبكر اساسها وعمر حيطانها وعثمان سقفها وعلى بابها .
من شهر علمم ، ابوبكر پايههاي آن ، عمر ديوارهاي آن ، عثمان سقف آن و علي در آن است .
معلوم نيست كه كدام شهر است كه داراي سقف است و....
يا مثلاً خود بخاري در تاريخ كبيرش ، ج4 ، ص80 نقل كرده است ( البته الان نيست اما شواهدي دارد مثل روایت فیدی شیخ بخاری و روایت ترمذی در علل از بخاری که انکارش کرده فلم یعرفه وانکر الحدیث )
أنا مدينة العلم وعلي بابها ومعاويه حلقتها .
من شهر علمم ، علي در آن و معاويه حلقۀ آن در است .
وروى الديلمي بلا إسناد عن ابن مسعود رفعه أنا مدينة العلم وأبو بكر أساسها وعمر حيطانها وعثمان سقفها وعلي بابها
وروي أيضا عن أنس مرفوعا أنا مدينة العلم وعلي بابها ومعاوية حلقتها قال في المقاصد وبالجملة فكلها ضعيفة وألفاظ أكثرها ركيكة وأحسنها حديث ابن عباس بل هو حسن .
قال ابن عساكر في تاريخه أنبأنا أبو الحسن علي بن قبيس حدثنا عبد العزيز بن أحمد حدثنا أبو نصر عبد الوهاب بن عبد الله بن عمر المري حدثنا أبو القاسم عمر بن محمد بن الحسين الكرخي حدثنا علي بن محمد بن يعقوب البردعي حدثنا أحمد بن محمد بن سليمان قاضي القضاة حدثني أبي حدثنا الحسن بن تميم بن تمام عن أنس
مرفوعا أنا مدينة العلم وأبو بكر وعمر وعثمان سورها وعلي بابها فمن أراد العلم فليأت الباب قال ابن عساكر منكر جدا إسنادا ومتنا . اللآلىء المصنوعة ج:1 ص:307
۷- در برابر حديث متواتر وقطعی و صحیح منزلت كه پيغمبر فرمود:
أنت مني بمنزلة هارون من موسى
جعل کردند : ابوبکر و عمر به من مثل هارون هستند به موسی
نهايت بيشرمي و رذالت بني اميه راببینید . كه حريز ميگويد پيامبر فرمود :
أنت مني بمنزلة قارون من موسى .
دشمني تو با من ، همانند دشمني قارون با موسي است .
وقتي از او سؤال ميكنند كه اين حديث را از كي شنيدهاي ؟ در جواب ميگويد : من ديدم كه وليد بن عبد الملك آن را بر بالاي منبر ميخواند .
سأله الراوى عمن ترويه قال سمعت الوليد بن عبد الملك يقوله وهو على المنبر
۸- من از ابی بکر راضیم. آیا او هم از من راضی است
که دربرابر حدیث صحیحی جعل شده که در صحیح بخاری آمده که خلیفه ثانی میگفت که پیامبر(ص) از دنیا رفت در حالیکه از علی (ص) راضی بود .
9- إنَّما مَثَلُ أهل بيتي فيكم كسفينة نوح من ركبها نجا، ومن تخلَّف عنها غرق،
در برابر حدیث معروف سفینه نوح که رسول خدا اهل بیت را به کشتی نوح تشبیه نمودند که سوار شدگانش نجات یابند وترک کنندگانش هلاک گردند ، ساختند :
الحسن بن أبي طيبة القاضي المصري قدم بغداد وحدث بها عن هشام بن عمار الدمشقي وأحمد بن صالح المصري روى عنه محمد بن المظفر أخبرني محمد بن عبد الملك القرشي أخبرنا محمد بن المظفر حدثنا الحسن بن أبي طيبة القاضي حدثنا هشام بن عمار حدثنا مالك بن أنس عن الزهري عن أنس ان النبي صلى الله عليه وسلم أتى بلبن قد شيب بماء فشرب وناول الاعرابي وقال الايمن فالايمن أخبرنا علي بن المحسن المعدل من أصله أخبرنا محمد بن المظفر حدثني الحسن بن أبي طيبة المصري ببغداد حدثنا أحمد بن صالح قال قال بن وهب كنا عند مالك فذكرت السنة فقال مالك السنة سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق وحدث أبو بكر المفيد عن أبي علي الحسن بن يوسف بن أبي طيبة المصري المالكي عن عمرو بن ثور والله أعلم حرف العين من آباء الحسنين....تاريخ بغداد
یعنی سنت (سنت منافقین یا معاویه و مبدعین واهل اهواء) مثل کشتی نوح است که هرکس سوارش شود نجات یابد و تارکینش هلاک شوند !!!!!!
10 - قال ابن تيمية: وقد روي عن علي من نحو ثمانين وجهاً أنه قال على منبر الكوفة: خير هذه الأمة بعد نبيها أبو بكر وعمر، ورواه البخاري وغيره. انظر: [منهاج السنة: 4/137] .
بدبخت ابن تیمیه هم در گرداب جاعلین گرفتار شده ببینید :
در مقابل احادیثی جعل شده مثل : مارواه البخاري ومسلم في خوارج (عبد الله بن ذي الخويصرة التميمي) في حديث عن رسول الله قال :
قوله "( يخرجون على خير فرقة من الناس ) وأشهد أنعلياقتلهم " وفي ذلك الحديث دليل قاطع علي ان عليا (ع) و اصحابه و شيعته هم خير فرقة من الناس بقول النبي الاعظم (ص)
أما ترضين يا فاطمة أن الله عز وجل اختار من أهل الأرض رجلين : أحدهما أبوك ، والآخر زوجك که مشهور آفاق است.
خير هذه الامة بعدي اولها اسلاما علي بن ابيطالب ( الطبري عن سلمان )
قال خير رجالكم علي و خير شبابكم الحسن والحسين و خير نساؤكم فاطمة(خطيب و ابن عساكر عن ابن مسعود)
علي خير البشر ومن ابي فقد كفر(امام احمد و الخطيب عن جابر و ابن مردويه عن حذيفه و حاكم عن ابن مسعود و ابن شاذان عن علي)
انت خير امتي في الدنيا و الا خرة (ابن مردويه عن ابي رافع)
عن ابن مسعود قال كنا نتحدث ان افضل اهل المدينة علي بن ابيطالب (ع) . ( احمد في المناقب و ابن حجر في فتح الباري وقال رجاله موثوقون )
11- احمد بن جعفر بن فضل از انس از نبی (ص) آورده است : ابوبکر وزیر وخلیفه من است که در مقابل حدیث صحیح ومتواتر یوم الدارو.. : ان علي بن ابيطالب اخي و وصيي وخليفتي و الامام بعدي وعلی ولیکم بعدی و ... جعل شده است
12- حسن ابراهیم الواسطی مرفوعا از پیامبر آورده : ما قدمت ابابکر و لکن الله قدمه که در مقابل نصوصی مثل : ما انا سددتها ولا انا فتحتها بل الله فتحها و سد د ها (الطبراني عن عبد الله بن عباس) وضع گشته است.
ما بامري سددتها ولا بامري فتحتها (عقيلي عن انس)
ما انا سددت و ابوابكم و لكن الله سدها ( ابن حجر في فتح الباري و قال اخرجه احمد والنسايي باسناد قوي و ايضا صححه في قول المسدد )
ما انا سد دت ابوابكم و فتحت باب علي و لكن الله فتح باب علي و سد ابوابكم (بزاز عن علي)
البته از نظر متن هم اگر درست بود دیگر چرا اینقدر روی اجماع سقیفه اصرار دارند !!
13- علی بن جمیل برقی از جریر از ابن عباس از نبی اکرم (ص) آورده : ما فی الجنة شجرة الا مکتوب علی کل ورقة منها لا اله الا الله محمد رسول الله ابوبکر الصدیق ... و لیلة اسری رأیت علی العرش مکتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله ابوبکر الصدیق که در مقابل حدیث مشهورنبی اکرم : در شب معراج هنگامی که مرا به آسمان بردند، بر ساق عرش دیدم با نور چنین نوشته شده است:« لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی » جعل شده اند .
14- سلیمان بن عیسی السنجری از عبد الله بن عمر از پیامبر (ص) حدیث میکند : ان الله امرنی بحب اربعة ومنهم ابوبکر که در مقابل حدیث صحیح ومشهور : (إن الله أمر بحب أربعة، وأخبرني أنه يحبهم قيل: يا رسول الله من هم؟ قال: علي منهم يقول ذلك ثلاثاً، وأبو ذر وسلمان والمقداد). جعل گشته است .
۱۵- در مقابل حدیث : علی مع الحق والحق مع علی جعل کردند :
(عمر معي وأنا مع عمر والحق بعدي مع عمر حيث كان) أي يدور معه حيث دار فإنه كان مشتغلاً بالحق والغالب على قلبه سلطانه.
(فیض القدیر5610 -)
رضا, [22.09.16 19:36]
درمقابل روایت صحیح
رحم الله عليا اللهم ادر الحق معه حيث دار ( نسايي و بيهقي و ترمذي و الحاكم عن علي وقال صحيح علي شرط مسلم )
جعل نمودند : «(الحق بعدي مع #عمر حيث كان). حتی البانی گفته موضوع. رواه العقيلي في «الضعفاء» (363) عن القاسم بن يزيد بن عبد الله ابن قسيط، عن أبيه، عن عطاء، عن ابن عباس؛ قال: سمعت رسول الله - صلي الله عليه وسلم - يقول:... فذكره. ثم رواه هو، و البخاري في «التاريخ» (4/ 1/ 114)، و ابن عساكر (13/ 13/ 1)»
روايت «حق بعد از من با عمر است، هر كجا که باشد» جعلي است. اين روايت را عقيلي در ضعفاء از قاسم بن يزيد بن عبد الله بن قسيط از پدرش از عطاء از عبد الله بن عباس نقل كرده است كه رسول خدا فرمود....سپس همين روايت را بخاري در تاريخ كبير و ابن عساكر نقل كرده اند.
حتی در شگفت ترین و متواترترین نصوص طاقت نیاوردند مثلا در جریان مباهله با نصاری نجران که فضیلتی منحصر بفر برای خمسه آل کسا علیهم صلوات الله است آوردند که :
ابن عساكر از جعفر بن محمد از پدرش روايت كرده است كه در تفسير آيه مباهله گفته است:پيامبر ابو بكر و فرزندانش و عمر و فرزندانش و عثمان و فرزندانش و على و فرزندانش را به همراه آورد. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و در باره صدیقین وضع نمودند : عن قتادة أن أنس بن مالك رضي الله عنه حدثهم ان النبي صلى الله عليه وسلم صعد أحدا و أبو بكر وعمر وعثمان فرجف بهم فقال اثبت أحد فإنما عليك نبي وصديق وشهيدان . البخاري
که علاوه بر مثل این حدیث از طریق شیعه که در آن فقط پیامبر(ص) وعلی (ع) حضور دارند احادیث معارض وصحیحی مثل : عن عباد بن عبد الله ، قال : قال علي : أنا : عبد الله ، وأخو رسوله (ص) ، وأنا الصديق الأكبر ، لا يقولها بعدى إلاّّ كذّاب ، صليت قبل الناس لسبع سنين.
و :الصديقون ثلاثة حزقيل مؤمن ال فرعون و حبيب النجار مؤمن ال يا سين و علي بن ابيطالب و هو افضلهما ( الطبراني عن ابن مسعود و امام احمد و دارقطني و طبري و ديلمي و ابو نعيم عن ابي ليلي و ابن عباس )
ودر بحارالانوار ج ۱۰ : فقال الله عزوجل
( طه ما أنزلنا عليك القرآن لتشقى ) بل لتسعد به ، ولقد كان يبكي حتى يغشى عليه ،
فقيل له : يا رسول الله أليس الله عزوجل قد غفرلك ما تقدم من ذنبك وما تأخر ؟
قال : بلى أفلا أكون عبدأ شكورا ؟ ولئن سارت الجبال وسبحت معه لقد عمل محمد صلى الله عليه وآله
ما هو أفضل من هذا إذكنا معه على جبل حراء إذ تحرك الجبل فقال له : قر فليس
عليك إلا نبي وصديق شهيد ، فقر الجبل مجيبا لامره ومنتهيا إلى طاعته .
و درباره شاهد در آيه و يتلوه شاهد منه روايات ديگرى هست...برخى از آنها مىگويد:شاهد على رضى الله عنه است،كه شيعيان آنها را روايت كرده و تفسير به امامت وى كردهاند...و در مقابل،مخالفانشان نيز نظير آن را درباره ابو بكر روايت كردهاند.
یا در مورد محبوبترین افراد نزد رسول خدا (ص) دو حدیث در کمال تعارض روایت کرده اند که یکی از آنها با اسناد صحیح محبوبترین افراد را نزد رسول الله فاطمه وعلی میداند و در حدیث دیگر عایشه وپدرش !!!!!!
استأذن أبو بكر على رسول الله صلى الله عليه وسلم فسمع صوت عائشة عاليا وهى تقول : والله لقد عرفت أن عليا (وفاطمة) أحب إليك من أبي ومنِّى ، مرتين ، أو ثلاثا (قال ابن حجر عسقلاني في فتح الباري بشرح صحيح البخاري : أخرج احمد و ابو داوود و النسايي بسند صحيح عن نعمان بشير) صححه الالبانی
یا از زبان علی (ع) جعل نمودند : لا اوتي بمن يفضلني علي ابي بكر و عمر الاّ جلدته حدّ المفتري که علاوه بر ضعف سند معارض با احادیث بسیاری است که در اول موضوع در باره افضلیت امام (ع) آورده اند وجالب اینست که امام ذهبی بزرگترین عالم رجالی اهل سنت هم اقرار میکند که عده ای از صحابه عدول ! معتقد به افضلیت علی (ع) بر سایرین بودند :
ليس تفضيل علي برفض ولا هو ببدعة ، بل قد ذهب إليه خلق من الصحابة والتابعين.
افضل دانستن ( حضرت ) علي ( عليه السلام) نه رفض است و نه بدعت ، بلكه گروهي از صحابه و تابعين بر اين عقيده هستند .
در اینجاست که
اينها نشانگر سعي و تلاش مذبوحانۀ دودمان بني اميه است که به این اکتفا ننموده و در برابر فضايل بيكران اهل بيت عليهم السلام . هر چه جلوي خورشيد را ابر بپوشاند ، باز نور خورشيد از پس ابر ميتابد و جهان را روشن ميكند و خورشيد هميشه پشت ابر نميماند .
متاسفانه کارهای امویان رومی که توسط خلفا قدرت داده شدند به اینجا ختم نشد و موبقات دیگری از قبیل سب ولعن وقتل ذراری رسول الله و شیعیانشان که منجر به فتنه ها وتفرقه و جو مسمومی در اسلام گردید که آثار آن هنوز باقی است.
دستور لعن حضرت علی به وسیله معاویه و ایادیش در منبرها و نماز ها که در صحیحترین کتب اهل سنت به آنها تصریح شده است .
و احادیثی که در مذمت حضرت علی علیه السلام ساخته اند .
يعني شدت جعل وتزوير تا كجا بود ؟!
حديث صحيح ومشتركي كه از رسول خدا ص درباره مولا علي ع آمده كه بجز منافق مولا را دشمن ندارد :
113 - حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ حَدَّثَنَا وَكِيعٌ وَأَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ الْأَعْمَشِ ح و حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى وَاللَّفْظُ لَهُ أَخْبَرَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ الْأَعْمَشِ عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ زِرٍّ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ
وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيَّ أَنْ لَا يُحِبَّنِي إِلَّا مُؤْمِنٌ وَلَا يُبْغِضَنِي إِلَّا مُنَافِقٌ .مسلم
اما جاعلين خائن عين همين حديث را براي ابوبكر وعمر جعل نمودند :
عبد الرحمن بن مالك بن مغول روى عن أبيه والأعمش قال أحمد والدارقطني متروك وقال أبو داود كذاب وقال مرة يضع الحديث وقال النسائي وغيره ليس بثقة عمرو الناقد حدثنا عبد الرحمن بن مالك عن الأعمش عن أبي سفيان عن جابر عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لا يبغض أبا بكر وعمر مؤمن ولا يحبهما منافق وقد رواه معلى بن هلال كذاب عن الأعمش ولكن هو كلام صحيح .ميزان الاعتدال
خنده دار اينجاست كه ذهبي متعصب علي رغم اينكه ميگويد راويانش كذاب هستند اما ميگويد كلامي صحيح است ؟! الله اكبر از اين تناقضات و اضحات !!!!
بهمين منظور رسول خدا ص بكرات هشدار داده بودن صحابه را كه بر من دروغ نبنديد : أيّها النّاس قد کثرت علي الکذابة فمن کذب عليّ متعمداً فليتبوّأ مقعده من النار...حديث متواتر، قاله خیر الوری (ص) .
منابع احادیث صحیح و حسن مناقب امیر المومنین از کتب عامه