اکاذیب صحابه (منافقین ومنافقات) به رسول خدا ص در قران وصحاح وتبعات مخرب آن
بسم الله الرحمان الرحیم
همانطور که میدانیم اساس اختلاف وشقاق در اسلام برمیگردد به علل متعددی که یکی از اهم انها اجتهاد صحابه وبعبارتی دروغهای بعضی اصحاب به رسول خدا ص برای رسیدن به حطام دنیا بود و ...
وعمق خطر اینجاست که این دروغها بستر یک بدعت در دین شود ومروج خشونت و تغییر دین و سنت نبوی .
مثلا هر گروه وحزبی وفردی برای اینکه به اهداف خود برسد آنرا در قالب یک حدیث از رسول خدا از کیسه خود جعل مینمود که موارد متعددی در کتب عامه امده وحتی خود صحابه وامهات مومنین یکدیگر را کذاب معرفی کرده اند ولعنت نموده اند ...
در آیات قران هم از دروغ بستن به الله ورسولش وکتمان شهادت بعنوان : اظلم : یعنی ستمکارترین فرد یاد شده است :
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوْحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنَزلَ اللّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلآئِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ {الأنعام/93}
وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ وَلَقدْ جَاءكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ {الأنعام/34}
وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ {العنكبوت/18}
.....وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ {البقرة/140}
حتی خبری متواتر در کتب جماعت آمده که رسول خدا ص مکرر فرمودند دروغ بمن نبندید و وقرآن را تفسیر برای نکنید که بدوزخ درآیید : اتقوا الحديث عنى إلا ما علمتم فمن كذب على متعمدًا فلْيَتَبَوَّأْ مقعده من النار ومن قال فى القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار (أحمد ، والترمذى - حسن - عن ابن عباس)
إن كذبا على ليس ككذب على أحد فمن كذب على متعمدًا فليتبوأ مقعده من النار (أحمد ، والبخارى ، ومسلم عن المغيرة . البزار ، وأبو يعلى ، والبغوى ، وابن عدى ، والحاكم فى المداخل ، والضياء عن سعيد بن زيد ، قال المناوى : بإسناد حسن)
دروغ بر من مانند دروغ بر هیچکس نیست هر کس به من دروغ زند قطعا جایگاهش در آتش است .
23709-من كذب على ليضل به الناس فليتبوأ مقعده من النار (البزار ، وأبو نعيم فى الحلية عن ابن مسعود)
أخرجه البزار كما فى مجمع الزوائد (1/145) قال الهيثمى : رجاله رجال الصحيح .
23710-من كذب على ما لم أقل فليتبوأ بيتا فى جهنم (الطبرانى عن عقبة بن عامر)
أخرجه الطبرانى (17/305 ، رقم 843) قال الهيثمى (1/144) : رجاله ثقات .
23716- من كذب على متعمدا فليتبوأ مقعده من النار (الطيالسى ، وأحمد ، والبخارى ، ومسلم ، والترمذى ، والنسائى ، وابن ماجه عن أنس . أبو نعيم عن جندب الأنصارى . أحمد ، والدارمى ، وابن ماجه ، وأبو يعلى ، وأبو نعيم ، والضياء عن جابر . أحمد عن سلمة بن الأكوع . الطيالسى ، وأحمد ، والبخارى ، وأبو داود ، والنسائى ، وابن ماجه عن الزبير . أبو يعلى عن أبى هريرة . الترمذى - حسن صحيح - عن على . الطبرانى فى الأوسط عن البراء . الطبرانى عن سلمان بن خالد الخزاعى . الطبرانى ، والحاكم عن صهيب . أحمد ، وأبو يعلى ، والطبرانى ، والحاكم ، والباوردى ، وابن قانع ، والضياء عن خالد بن عرفطة . أبو يعلى ، والطبرانى ، والضياء عن طلحة بن عبيد الله . أحمد ، وابن ماجه ، وأبو يعلى عن أبى سعيد . الترمذى ، وابن ماجه عن ابن مسعود . أحمد ، والطبرانى ، وأبو يعلى ، والحاكم ، والضياء عن زيد بن أرقم . الطبرانى ، والخطيب عن عمار بن ياسر وأبى موسى الأشعرى معا . الطبرانى عن السائب بن يزيد . الطبرانى ، والخطيب عن ابن عمر . الخطيب عن سلمان الفارسى . البزار ، والبغوى ، والطبرانى ، والضياء عن أبى مالك الأشجعى عن أبيه طارق بن أشيم . الطبرانى ، والضياء عن أبى عبيدة بن الجراح . الدارقطنى فى الأفراد عن أبى رمثة . الطبرانى عن ابن عباس . الطبرانى عن ابن عمرو . الطبرانى عن أبى موسى الأشعرى . الطبرانى عن عمرو بن عبسة . الطبرانى عن عتبة بن غزوان . الطبرانى عن العرس بن عميرة .
ودر بعضی اخبار بصورت من کذب علیا یعنی هرکس علی ع ر اتکذیب کند :
عن علي قال: لما كان يوم الحديبية خرج إلينا ناس من المشركين، منهم سهل ابن عمرو، وأناس من رؤساء المشركين، فقالوا: يا محمد خرج إليك ناس من أبنائنا واخواننا وأرقائنا، (وليس بهم فقه في دين وإنما خرجوا) فرارا من أموالنا (وضياعنا، فارددهم الينا (فان كان بهم فقه في الدين سنفقههم). فقال (النبي): يا معشر قريش لتنتهن أو ليبعثن الله عليكم من يضرب رقابكم بالسيف على الدين، قد امتحن الله قلبه على الإيمان. (فقالوا: من هو يا رسول الله ؟ وقال أبو بكر: من هو يا رسول الله ؟ وقال عمر: من هو يا رسول الله ؟). قال: هو خاصف النعل. وكان أعطى عليا نعله يخصفها. ثم التفت علي الى من عنده وقال: إن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: من كذب عليا متعمدا فليتبوأ مقعده من النار. (أخرجه الترمذي وقال: حسن صحيح).
ینابیع الموده
بعنوان مثال عائشه بروایت بخاری یک دروغ سیاسی برسول خداص بست در روزآخر عمر رسول خدا ص و گفت پیامبر گفتند ابوبکر برود در مسجد نماز بخواند تا اگر رسول خدا ص از دنیا رفتند مردم فکر کنند چون رسول خدا ص ابوبکر را برای امام جماعتی خود فرستادند پس خلیفه وامام بعد از رسول خداست ؟! در حالیکه در احادیث شیعه این خبر تکذیب شده وامده که رسول خدا ص میخواستند مولا علی ع را برای امام جماعتی بفرستند که حزب نفاق پیشدستی کردند و ابوبکر را فرستادند ! اما با این حال هم رسول خداص برای تبیین حق با آن حال وخامت به مسجد آمده وابوبکر را کنار زدند و بعد از نماز هم بر منبر رفتند ودر آخرین منبرشان از ریاست طلبی و تکبر صحابه و آغاز فتن خانمانسوز خبر دادند بروایات صحاح سنت .
ودر زمان خلافت عمر هم بنص اخبار عامه ، یهود را آزاد گذاشت و اصحاب رسول خدا ص را حبس واحادیث پیامبر ص را سوزاند تا راه برای اکاذیب باز شود ؟!
حالا راه پی بردن به دروغ بودن یا نبودن این اخبار چیست ؟
یکی از بهترین و سریعترین روشهای شناخت اکاذیب صحابه ، مقایسه این اخبار با اخبار اهل بیت نبی ص هست چرا که ثقل ثانی همان صادقین وراسخین در علم هستند وهیچگاه برای رسیدن به حطام دنیا از هر وسیله استفاده نمیکنند ..
در کتاب کافی و نهج البلاغه هم امیر المومنین ع از این دروغگویان پرده برداشتند وگفتند :
ناقلان حديث چهار گروهند و پنجمى ندارد: نخست شخص منافقى است كه اظهار ايمان مى كند و نقاب اسلام بر چهره زده، نه از گناه باكى دارد و نه از آن دورى مى جويد، از روى عمد به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) دروغ مى بندد; (به يقين) اگر مردم مى دانستند او منافق و دروغگوست از وى نمى پذيرفتند و سخنش را تصديق نمى كردند; ولى (چون از واقعيت آگاه نبودند) مى گفتند: او از صحابه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است، آن حضرت را ديده و از او حديث شنيده و مطالب را دريافت داشته است به همين دليل به گفته اش ترتيب اثر مى دادند، در حالى كه خداوند آنچه را لازم بوده از وضع منافقان خبر داده و اوصاف آنان را برشمرده است. قطعاً اين گروه منافقان (بعد از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) همگى از ميان نرفتند بلكه)
بعد از آن حضرت باقى ماندند (و به كار خود ادامه دادند) و به پيشوايان ضلالت و دعوت كنندگان به دوزخ با دروغ و بهتان، تقرّب جستند (و احاديثى در فضيلت آنها جعل كردند) آنها نيز (در مقابل) مقامات كشور اسلامى را به آن منافقان سپردند و آنان را حاكمان بر مردم ساختند و بر گردن مردم سوار كردند و به كمك آنها به خوردن دنيا مشغول شدند. البته مردم نيز (غالباً) همراه سلاطين و دنيا هستند مگر كسى كه خداوند او را لغزش بازداشته است. اين يكى از چهارگروه است.
موضوع امروز ما در مورد یکی از دروغهای خطرناک صحابه به رسول خدا ص برای توجیه شکنجه وتعذیب خلفای جلاد وسفاک است :
أخرج عبد الرزاق والبخاري ومسلم وأبو داود والترمذي والنسائي وابن ماجة وابن جرير وابن المنذر والنحاس في ناسخه والبيهقي في الدلائل عن أنس « أن نفراً من عكل قدموا على رسول الله صلى الله عليه وسلم فأسلموا وآمنوا ، فأمرهم رسول الله صلى الله عليه وسلم أن يأتوا إبل الصدقة فيشربوا من أبوالها ، فقتلوا راعيها واستاقوها ، فبعث النبي صلى الله عليه وسلم في طلبهم ، فأتى بهم فقطع أيديهم وأرجلهم وسمل أعينهم ، ولم يحسمهم وتركهم حتى ماتوا ، فأنزل الله { إنما جزاء الذين يحاربون الله ورسوله . . . } الآية » .
بروایات صحاح سنت : انس بن مالک می گوید: گروهی وارد مدینه شدند و به حضور پیامبر رسیدند و مسلمان شدند و در شهر دچار بیماری شدند. حضرت دستور داد تا شترانی را آوردند و آنها از شیر و ادرار شترها خوردند و بیماریشان خوب شد. ولی بعد از خوب شدن از بیماری، از اسلام خود برگشتند و مرتد شدند و چوپانها را کشتند و شترها را به سرقت بردند. حضرت دستور داد تا به دنبالشان رفتند و همه آنها را دستگیر کرده و به حضور پیامبر آوردند، حضرت دست و پاهایشان را قطع کرد و چشمهایشان را با میل داغ کورنمود ، سپس آنها را به حال خود رهایشان کرد تا همگی مردند.
اما علت جعل چنین اخباری چه بود ؟!
اصحاب دنیا طلب بدروغ برسول رحمت ص نسبت دادند تا فتوحات خشن عمری اموی وشکنجه این یهودیان را مشروع سازند ، بی رحمی وقساوتی است که برسول رحمت بستند مانند این خبری که در صحاح سنت آمده که رسول خدا ص #چشمان عرنیین را با میله گداخته کور نمود و دست وپایشان را #قطع وآتششان زد ... و میخکوب کرد و ....!!!!!!
حتی ابن حجر شارح بخاری در جواز سوختن انسانها نوشته که فعل صحابه مجوز این عمل است :
ويدل على جواز التحريق فعل الصحابة، وقد سمل النبي صلى الله عليه وسلم أعين العرنيين بالحديد المحمى، وقد حرق أبو بكر البغاة بالنار في حضرة الصحابة، وحرق خالد بالنار ناسا من أهل الردة، وأكثر علماء المدينة يجيزون تحريق الحصون والمراكب على أهلها، قاله الثوري والأوزاعي، وقال ابن المنير وغيره: لا حجة فيما ذكر للجواز لأن قصة العرنيين كانت قصاصا أو منسوخة لما تقدم، وتجويز الصحابي معارض بمنع صحابي آخر، انتهى فتح الباري ج 6 ص 149 - 150 ط السلفية.
ولی این خبر از اکاذیب انس يا ابوهريره و.... بر پیامبررحمت (ص) است :
ورد عن ابي جعفر (عليه السلام): أن انس كذب على النبي (صلى الله عليه وآله) !
ابوهريره كه در آن زمان شاهد ماجرا نبوده چون :
و قال عمرو بن على : نزل المدينة ، و كان مقدمه و إسلامه عام خيبر ، و كانت خيبر فى المحرم سنة سبع .
، سعيد بن جبير هم كه :قال البخارى : و لا أحسبه حفظه ، لأن سعيد بن جبير لم يدرك أيام على ، و مات
أبو مسعود أيام على .
امام باقر ع فرمودند اولین فردی که باعث شد حکام شکنجه کنند دروغ انس بن مالک برسول خدا ص بود که گفت رسول خدا میخ بر دست مردی بر دیوار کوبید !!!!!!!
عن ابي جعفر (عليه السلام): "
أن اول من استحل الامراء العذاب لكذبة كذبها انس بن مالك على رسول الله (صلى الله
عليه وآله): سمر يد رجل الى الحائط، ومن ثم استحل الامراء العذاب " . علل الشرايع
مرحوم شیخ صدوق در «علل الشرایع» از امام باقر(علیه السلام) نقل نموده که آنحضرت فرمودند: نخستین چیزى که حاکمان(بنیامیه) آن را حلال شمردند، شکنجه بود؛ به خاطر دروغى که انس بن مالک به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بست و آن افترا این بود که: پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست مردى را با میخ به دیوار کوبید و اینچنین حکام #عذاب و شکنجه را حلال دانستند
.
نکته دیگر هرچند که سند این خبر نزد عامه صحیح است اما متنی معارض با احادیث صحیحی دارد که حتی از طریق خود اهل سنت مبنی بر نهی پیامبر (ص) از مثله و احراق و مردانه جنگیدن و ..... دارد :
رُوِيَ أنَّه - صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسلم - قَالَ : «لَا تقتلُوا النِّسَاء وَلَا أَصْحَاب الصوامع» .
هَذَا الحَدِيث رَوَى أَحْمد بعضه من حَدِيث ابْن أبي حَبِيبَة ، عَن دَاوُد بن الْحصين ، عَن عِكْرِمَة ، عَن ابْن عَبَّاس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهما قَالَ : «كَانَ رَسُول الله - صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسلم - إِذا بعث جيوشه قَالَ : اخْرُجُوا بِسم الله ، قَاتلُوا فِي سَبِيل الله من كفر ، لَا تغلوا ، وَلَا تغدروا ، وَلَا تمثلوا ، وَلَا تقتلُوا الْولدَان وَلَا أَصْحَاب الصوامع»
مثله نکنید ...
جالب اینکه معارض این خبر از طریق خود عامه :
17831 - أخبرنا أبو زكريا وأبو بكر قالا ثنا أبو العباس أنبأ الربيع أنبأ الشافعي أنبأ إبراهيم بن أبي يحيى عن جعفر عن أبيه عن علي بن الحسين عليهما السلام قال : لا والله ما سمل رسول الله صلى الله عليه و سلم عينا ولا زاد أهل اللقاح على قطع أيديهم وأرجلهم قال الشيخ رحمه الله حديث أنس حديث ثابت صحيح ومعه رواية بن عمر وفيهما جميعا أنه سمل أعينهم فلا معنى لإنكار من أنكر والأحسن حمله على النسخ
الكتاب : سنن البيهقي الكبرى
المؤلف : أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي
5602 - أخبرنا أبو بكر ، وأبو زكريا ، وأبو سعيد ، قالوا : حدثنا أبو العباس ، أخبرنا الربيع ، أخبرنا الشافعي ، أخبرنا ابن أبي يحيى ، عن جعفر بن محمد ، عن أبيه ، عن علي بن حسين قال : « لا والله ما سمل رسول الله صلى الله عليه وسلم عينا ، ولا زاد أهل اللقاح على قطع أيديهم وأرجلهم » قال أحمد : حدثنا أنس حديثا ثابتا صحيحا قد رواه عنه جماعة من أصحابه وروي أيضا ، عن ابن عمر ، وفيهما جميعا أنه سمل أعينهم ، فلا معنى للإنكار بعد صحة الإسناد ، فإما أن يحمل على النسخ كما ذهب إليه ابن سيرين وقتادة ، وعلى ذلك حمله الشافعي في أول كلامه ، وإما أن يحمل على أنه فعل بهم ما فعلوا بالرعاء
الكتاب : معرفة السنن والآثار
المؤلف : أحمد بن الحسين البيهقي
أَخْبَرَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي يَحْيَى، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: «لَا وَاللَّهِ، مَا سَمَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَيْنًا، وَلَا زَادَ أَهْلَ اللِّقَاحِ عَلَى قَطْعِ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلِهِمْ»
الكتاب: المسند
المؤلف: الشافعي أبو عبد الله محمد بن إدريس بن العباس بن عثمان بن شافع بن عبد المطلب بن عبد مناف المطلبي القرشي المكي (المتوفى: 204هـ)
الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان
حتی از طریق اهل سنت هم آمده مثل شیعه :
عن علي بن حسين قال : « لا والله ما #سمل رسول الله صلى الله عليه وسلم عينا ،...هرگزکورنکرد رسول خدا چشمی را ...
ببینید یک دروغ چه تبعات مخربی دارد ؟؟!!!
همچنانکه قبلا نوشتیم باید بین اسلام محمدی و علوی با اسلام عمری واموی فرق گذاشت زیرا مفاهیمی مانند الله ، انسان وحقوقش ، راههای رسیدن به هدف وغایتش در دو مکتب متفاوت است .
هدف وسیله را توجیه میکند درست است یا نه ؟ دقت در رفتار و سیره عملی پیروان مکتب اهل بیت و پیروان مکتب خلفا دقیقا بیانگر اسلام راستین است نه اسلام القاعده و طالبان و اسلام امریکایی و .... درجنگ صفین وجمل ونهروان امام علی (ع) براحتی میتوانست با استفاده از ترفندهای شیطانی مثل خود معاویه و خوارج ، بطور ناجوانمردانه مثلا با بستن آب فرات و زجرشان ، دشمنش را شکست دهد اما چرا نکرد ؟
بدبختی داعش و نسل سقيفه همین است که روایات اصحاب را دربست قبول دارند و کور میکنند وآتش میزنند چون خلفا وصحابه این جنایات را کردند وبرسول خدا بدروغ نسبت دادند ! ...حتی ابوحنیفه هم ابوهریره وانس را کذاب میدانست وروایاتشان را قبول نداشت !