اندر حكايت ازدواج ام كلثوم وعمر وشبهات
و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الكاذبين (عنكبوت 2)
اساسي ترين نكته اي كه در خلال مناظراتم با اهل سنت متوجه آن شدم اينست كه عده اي از آنان موضوع غدير وامامت ائمه اثنا عشري را رد نميكنند ولي ميگويند ما به آنچه واقع شد اعتقاد داريم يعني مردم علي عليه السلام را نخواستند . واين بينش وطرز تفكر مربوط به اشاعره است يعني كساني كه معتقد به جبر مي باشند و پس از بررسي تاريخ متوجه ميشويم كه اين طرز تفكر پس از مطرح شدن بوسيله خلفا (خصوصا معاوية و امويان) ؛ و اشاعه آن بوسيله عبد الوهاب اشعري چون باب ميل حكام ظالم بود ودهان مردم را نسبت به هرگونه اعتراضي ميبست و) خدا اينطور خواسته ، گسترش يافت . بطلان اين موضوع ظاهر است كافيست به قرآن مراجعه كني تا ببيني :
ولا تطيعوا امر المسرفين. وكفاك ان تعلم قوله تعالي انا هديناه السبيل اما شاكرا واما كفورا و قوله تعالي ان الله يامر بالعدل والاحسان وايضا قوله ومن ينقلب علي عقبيه فلن يضروالله شيئا وقوله تعالي فمن نكث فانما ينكث علي نفسه
وكما نعلم ان النبي الاعظم صلي الله عليه وآله وسلم امر بالصدق واداء الامانة لاهلها .
تمام اين آيات در صورتي معني ميدهند كه انسان داراي قدرت اختيار باشد وگرنه امرونهي خدا معني ندارد و ارسال رسل كاري عبث وبيهوده است . آنجا كه ميگويد امر گناهكاران را اطاعت نكنيد و همچنين ميفرمايد كه ما راه را به انسان نشان داديم عده اي شاكر و عده اي كافرند . ويا در سوره آل عمران ميفرمايد كه محمد (ص) نيست پيامبري مانند پيامبران گذشته اگر بميرد يا كشته شود شما به جاهليت رجوع خواهيد كرد ( اما بدانيد كه) كسيكه به اعقاب وجاهليت برگردد به خدا هيچ ضرري نرسانده ( به خود ضرر زده ) وخداوند اجر شاكرين را بزودي خواهد داد . اين آيه را با آيه سوره فتح كه ميفرمايد كسيكه عهد وپيمان الهي را بشكند حقيقتا به زيان خود اقدام كرده ، ودر جاي ديگر ميفرمايد وقليل من عبادي الشكور نتيجه ميدهد كه عده كمي از اصحاب رسول الله (ص) بربيعتي كه با علي عليه السلام وبا پيامبر در روز غدير كردند استوار ماندند .
قضيه ديگري كه مرتبا ميگويند شما شيعيان كاسه داغتر از آش شده ايد علي (ع) با خلفا رابطه اش خوب وحسنه بود مگر عمر ام كلثوم دخترعلي (ع) را نگرفت مگر علي در جنگها شركت نميكرد و..... ومن ميگويم مگر علي (ع) بروايت اهل سنت كه نقل كرده اند عمر در هفتاد موضع گفت لولا علي لهلك عمر يا اي علي اگر تو نبودي عمر هلاك شده بود يا اي علي اگر تو نبودي حتما اسلام ضايع ميشد ( ماجراي پرسش علماي يهود ومسيحي از خليفه مسلمين ودرمانده شدن خليفه ! ) و قريب به اين معاني كه عمر ميگفت خدا مرا در زميني كه علي نباشد باقي نگذارد . براي ديدن اصل عربي اين روايات كه از صحاح سنت آمده به
اينجا كليك
كنيد .
جواب :
اولا بايد بدانيم كه علي (ع) بيجهت مظهر العجايب نميشود . علي همان كسي است كه در جواب معاويه وبيان دشمني معاويه در جنگ صفين فرمود اي معاويه منم ابوالحسن كشنده جدت و دائيت و برادرت در جنگ بدر منم علي وهمان شمشير با منست وبر دشمن ميكشم اگر راست ميگويي مردم بيگناه را واگذار وخوت نزد من آي تا ببينيم چه كسي در قلبش ريب و برچشمش پرده است ومن بر راه اسلام هستم كه شما تركش كرديد و اجبارا واز ترس روز فتح مكه اسلام ظاهري آورديد : وقد دعوت الي الحرب فدع الناس جانبا واخرج الي واعف الفريقين من القتال ليعلم اينا المرين علي قلبه والمغطي علي بصره فانا ابوالحسن قاتل جدك وخالك و اخيك شدخا يوم بدر وذلك السيف معي وبذلك القلب القي عدوي !! ما استبدلت دينا ولا استحدثت نبيا واني لعلي المنهاج الذي تركتموه طائعين و دخلتم فيه مكرهين . نهج البلاغة .
وعلي همان است كه پس از رحلت حضرت رسول (ص) و طغيان منافقين (اين منافقين همان كساني هستند كه حد اقل يك نفر ا ز اقوامشان بدست علي (ع) در معارك و جنگها كشته شده وچه بسيارند ) فقط وفقط براي حفظ اسلام سكوت كرد براي ادامه و بقاي نهال نوپاي اسلام از هيچ كوششي فرو گذار نكرد . همان طور كه در نهج البلاغه فرموده و جالب اينست كه در جواب آقاياني كه ميگويند شما شيعيان مقام شير خدا حيدر كرار را تنزل ميدهيد مگر ميشود كه حيدر كرار وغير فرار را به زوربراي بيعت ببرند !! جوابش را در تاريخ بجوئيد همان هنگاميكه روز اول سقيفه ابوبكر جاي علي بر خلافت نشست ابوسفيان نزد علي (ع) آمد وگفت اي علي دستور بده تا بيابان را از سوار ه وپياده پركنم ( وحقت را از ابوبكر بگيريم) ! ولي علي (ع) چون مقصود ابوسفيان منافق را ميدانست و ابوسفيان جز به نابودي انسان نمي انديشيد بهمين جهت علي (ع) سكوت كرد .
بله اگر ما علي (ع) را با خودمان بسنجيم مثلا براي يك بالا چشمت ابروست گفتن ، انتقام بگيريم ممكن است حدس آقايان صحيح باشد اما علي كجا و ما كجا مگر در جنگ خندق وقضيه عمروبن عبدود كه او آب دهان بر صورت علي مي اندازد و علي (ع) بجهت فرونشاندن خشم و فقط وفقط براي خدا بعد از كظم غيظ عمروبن عبدود را ميكشد ؛ شوخي است كه جنيد بغدادي ميگويد امر علي در جنگها عجيبست و همه عقلا عالم از رفتار علي در تعجبند . همين جمع اضداد علي را علي ساخته گاهي سيف الله المسلول در جنگ حنين و خيبر كه بگفته بخاري در صحيحش تمام اصحاب حتي عمر و ابوبكر وعثمان فراركردند (لينك فرار عمر در حنين از سايت عربستان در صحيح بخاري ):
http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?hnum=3978&doc=0&IMAGE=%DA%D1%D6+%C7%E1%CD%CF%ED%CB
فرار كليه اصحاب در خيبر وفتح پيروز مندانه خيبر بوسيله علي لينك در صحيح بخاري:
http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?hnum=3887&doc=0&IMAGE=%DA%D1%D6+%C7%E1%CD%CF%ED%CB
وبگفته نبي اعظم (ص)فرار در جنگ از كبائر است .
راجع تفسير القرآن العظيم لابن كثير في هذا رابط
فَأَمَّا إِنْ كَانَ الْفِرَار لَا عَنْ سَبَب مِنْ هَذِهِ الْأَسْبَاب فَإِنَّهُ حَرَام وَكَبِيرَة مِنْ الْكَبَائِر لِمَا رَوَاهُ الْبُخَارِيّ وَمُسْلِم فِي الصَّحِيحَيْنِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَة رَضِيَ اللَّه عَنْهُ قَالَ : قَالَ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ " اِجْتَنِبُوا السَّبْع الْمُوبِقَات " قِيلَ يَا رَسُول اللَّه وَمَا هُنَّ ؟ قَالَ " الشِّرْك بِاَللَّهِ وَالسِّحْر وَقَتْل النَّفْس الَّتِي حَرَّمَ اللَّه إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَكْل الرِّبَا وَأَكْل مَال الْيَتِيم وَالتَّوَلِّي يَوْم الزَّحْف وَقَذْف الْمُحْصَنَات الْغَافِلَات الْمُؤْمِنَات " وَلَهُ شَوَاهِد مِنْ وُجُوه أُخَرَ وَلِهَذَا قَالَ تَعَالَى " فَقَدْ بَاءَ " أَيْ رَجَعَ " بِغَضَبٍ مِنْ اللَّه وَمَأْوَاهُ " أَيْ مَصِيره وَمُنْقَلَبه يَوْم مِيعَاده " جَهَنَّم وَبِئْسَ الْمَصِير
وگاهي علي را پس از شش ماه براي ديدن
لينك حديث در صحيح بخاري از سايت عربستان اينجا كليك
كنيد . براي گرفتن بيعت ميبرندش رو به قبر رسول الله (ص) ميكند وميگويد : اي برادر اين قوم مرا باستضعاف كشاندند ونزديك بود بقتلم رسانند . وظيفه علي در هر مرحله مشخص است گاهي بايد شمشير بكشد گاهي جاي پيامبر بخوابد گاهي قرآن را بنويسد وجمع آوري كند واين نكته خيلي مهم است كه علي در حفظ قرآن و صيانت و آموزش تفسير اصيل وراستين به امثال ابن عباس وابن مسعود و ابي بن كعب و.... (وبر آگاهان مخفي نيست كه قرائت مشهور حفص از عاصم به علي (ع) منتهي ميشود وحتي اهل طريقت از اهل سنت اعتقاد به رجحان طريقت علوي نسبت به صديقي و فاروقي و... دارند ) وگاهي سكوت كند همان طور كه خودش در نهج البلاغة فرمود هر كاري به وقت خود . واگر علي (ع) دست به شمشير برده بود ديگر مجالي براي تربيت مفسر و اشاعه علوم قرآني وجمع قرآن مي ماند ؟؟ زيرا او تنها وارث علم رسول الله (ص) و راسخ در علوم و بنا بر حديث صحيحي كه متفق بر آنند (اثبات در اينجا ببينيد را ناصر الدين الباني دانشمند بزرگ سني آورده و گفته اين حديث صحيح است وهيچ شكي در آن نيست ) عالم بر متشابهات قرآن است ودراين موضوع نكات بسياري براي اهل بصيرت است كه فقط در معني تاويل قرآن تامل كنيد .
براي تقريب بذهن مثالي بزنم آيا هيچكس ميتواند عمل مادر حضرت موسي (يوكابد) را كه جگر گوشه اش را در رود نيل انداخت عملي غير انساني قلمداد كند و بگويد عجب مادر بيرحمي !! جوابش واضح است اگر اينكار را نميكرد قطعا موسي بوسيله فرعون كشته ميشد و تمام زحمات مادر بهدر ميرفت .(در اصول كافي حديث پيامبر كه فرمود انا وعلي ابوا هذه الامة ) يعني من و علي والدين اين امتيم . حالا شما شرايط وحشتناك پس از رحلت پيامبر (ص) را در نظر بگيريد . اعراب كه صدها سال در بربريت و جاهليت زندگي كرده و بقول قرآن وان كنتم علي شفا حفرة من النا ر فأنقذكم منها يعني شما بر پرتگاه آتش بوديد و رسول الله (ص) شما را نجات داد بديهي است كه 23 سال دعوت جانفر ساي حبيب الله (ص) آنها را كمي از پرتگاه آتش دور كرده بود و منافقين مثل آتش زير خاكستر مترصد فرصتي بودند گاهي مسجد ضرار مي ساختند وگاهي قصد قتل پيامبر را كردند كه در قرآن آيه وهموا بما لم ينالوا نازل شد وخدا رسولش را از چنگال منافقين نجات داد . و به اندك موضوعي دوباره به جاهليت بر ميگشتند(همانگونه كه قرآن فرموده انقلبتم علي اعقابكم ) مگر عده اندكي كه حقيقتا مؤمن بودند (وسيجزي الله الشاكرين ).
بنابراين علي (ع) با تأخير شش ماهه( بگفته بخاري ) حقانيت خود را به اثبات رساند واگر از همان ابتدا بيعت كرده بود ما امروز حرفي براي گفتن نداشتيم و اگر پس از شش ماه ظاهرا بيعت ميكند فقط براي مصالح اسلام است بقول ما بين بد وبدتر ؛ بد را انتخاب كرد . و وظيفه محوله اش را انجام داد.
مسأله ديگر ازدواج خليفه ثاني با دختر علي (ع) است اين موضوع در 2 بخش بحث انگيز است :
1- صحت و سقم روايات مربوطه
2- بر فرض صحت آيا ازدواج فضيلت آور است ياخير ؟؟
در مورد مخدوش بودن اسناد احاديث واخبار :
به آدرس اينجا مراجعه كنيد .
اما من فرض دوم يعني آيا صرف عمل ازدواج منقبت آور است را بحث ميكنم . جوابش از محكمترين سخنان يعني قرآن حكيم روشن است . در قرآن هم زن مؤمن كه شوهرش كافر بوده مثل آسيه زن فرعون و هم زن كافر كه شوهرش مؤمن بوده مثل زن حضرت لوط و زن حضرت نوح مثل زده است وبعد ميفرمايد
ضرب الله مثلا للذين كفروا امراة نوح وامراة لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما فلم يغنيا عنهما من الله شيئا وقيلا ادخلا النار مع الداخلين
يعني باوجود اينكه اين دو زن همسر پيامبر ميباشند ولي حتي پيامبران نيز نتوانستند كه زنانشان را از آتش برهانند و روز جزا به آتش افكنده شوند جالب اينكه در صحيح بخاري ومسلم آورده اند كه آيات مربوطه در شأن عائشه و حفصه نازل شدند هنگاميكه قصد توطئه عليه رسول الله (ص) را داشتند لينكش را در سايت عربستان ببينيد :
http://hadith.al-islam.com/Display/...hnum=4863&doc=0 صحيح البخاري وهو حديث آخر ... مؤامرة بين عائشة وحفصة ضد رسول الله صلى الله عليه وآله
وذكر اين نكته الزاميست خيانتي را كه خدا در اين آيه ذكر كرده خيانت ناموسي نيست بلكه عدم اطاعت از اوامر خدا ورسولش است واعتقاد شيعه بر پاكي تمامي زنان انبياء حتي عايشه و غيره از اين نوع تهمت منافقين است.
وشق دوم خداوند ميفرمايد كه آسيه با اينكه شوهرش كافر بود اما از مقربان ماست و در بهشت است . بنا براين صرف عمل ازدواج موجب فضيلت نميشود بله اگر خدا ميفر مايد :
الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ (26)
النور
واين موضوع نسبي است نه كلي . مثل حضرت خديجه(س) و حضرت فاطمه(س) و حضرت مريم و آسيه كه بگفته بخاري و مسلم سرور زنان بهشتند هستند و همچنين است همسرانشان.
قال رسول الله افضل نساء اهل الجنة خديجة و فاطمة و مريم و اسية ( اخرجه ابن حجر في فتح الباري ج7 ص 258 و قال اخرجه ابن حبان و احمد و ابويعلي و الطبراني و ابو داوود و الحاكم و عند النسايي باسناد صحيح)
و پيامبر هم از خلفا دختر گرفت وهم به آنها دختر داد و همه بخاطر مصلحت آنروز و اشاعه اسلام و پيوند قبائل متفرق عرب بود . ودر صحيح بخاري است كه عمر به دخترش حفصه گفت كه پيامبر تورا دوست ندارد واگر بخاطر من نبود تورا طلاق ميداد !!!
وقضيه ازدواج عمر با ام كلثوم بر فرض صحت ، لكه ننگ ديگري است زيرا اين عمل از آتش زدن خانه زهرا (س) و اجبار علي (ع) براي بيعت ؛ بر علي (ع) سختر نيست و حفظ نها ل نورسته اسلام از جان ومال نزد علي مهمتر است . ودر روايات مربوط به ازدواج ام كلثوم صحبت از اكراه و زور در اين ازدواج است كه طالبين به آدرس زير مراجعه كنند:
http://hojjah.googlepages.com/omkolsoom.doc
وجواب آنها يي كه ميگويند علي (ع) با خلفا رابطه صميمي داشته :
واين هم از عجايب ! علي (ع) و عثمان در متعه حج اختلاف دارند وعلي (ع) به عثمان ميگويد كه تو از عملي كه رسول الله (ص) انجام داده نهي ميكني ؟! وحضرت علي (ع) برخلاف عثمان متعه حج را انجام ميدهد و در جايي ديگر ميگويد من بخاطر هيچكس از سنت رسول الله (ص) دست بر نميدارم :
در صحيح بخاري :
حدثنا قتيبة بن سعيد حدثنا حجاج بن محمد الأعور عن شعبة عن عمرو بن مرة عن سعيد بن المسيب قال
اختلف علي وعثمان رضي الله عنهما وهما بعسفان في المتعة فقال علي ما تريد إلا أن تنهى عن أمر فعله النبي صلى الله عليه وسلم فلما رأى ذلك علي أهل بهما جميعا
http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?hnum=1467&doc=0&IMAGE=%DA%D1%D6+%C7%E1%CD%CF%ED%CB
در صحيح مسلم :
حدثنا محمد بن المثنى وابن بشار قال ابن المثنى حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن قتادة قال قال عبد الله بن شقيق
كان عثمان ينهى عن المتعة وكان علي يأمر بها فقال عثمان لعلي كلمة ثم قال علي لقد علمت أنا قد تمتعنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال أجل ولكنا كنا خائفين
و حدثنيه يحيى بن حبيب الحارثي حدثنا خالد يعني ابن الحارث أخبرنا شعبة بهذا الإسناد مثله
http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?hnum=2146&doc=1&IMAGE=%DA%D1%D6+%C7%E1%CD%CF%ED%CB
واين آقاياني كه ادعا ميكنند كه حضرت علي (ع) با خلفا رابطه صميمي داشت تاريخ را نخوانده ونميخواهند بدانند ، بله بلحاظ سياست مثلا الآن ما مجبوريم با كفار رابطه داشته باشيم با چين با امريكا با..... ولي براي هدف اشاعه اسلام . وبهمين قياس در صدر اسلام علي (ع) نيز اولويت ها را ميسنجيد و بموقع علنا حرف خود را ميزد و غصب حقش را گوشزد ميكرد، چنانكه در همين صحيح بخاري ومسلم آمده كه علي (ع) حضور عمر را كراهت داشت ( لينكش همان لينك بيعت بعد شش ماه در بالا آمد) . يا در جاي ديگر به شديد ترين لحني از ابوبكر وعمر ياد ميكند :
الامام علي عليه السلام يصف ابا بكر وعمر بلكاذبان الخائنان الآثمان الغادران أقرأ النص في صحيح مسلم باب الحديث برقم 3302 و في صحيح البخاري كذا وكذا !!!
دروغگوان ؛ خائنان ، گناهكاران ، مكاران
لينك در صحيح بخاري :
http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?hnum=2863&doc=0&IMAGE=%DA%D1%D6+%C7%E1%CD%CF%ED%CB
روي باب الحديث كليك كنيد تا لينكش را از سايت عربستان ببينيد !!!
واز زبان علي (ع) در نهج البلاغة بشنويد :
فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً حَتَّى مَضَى الْأَوَّلُ لِسَبِيلِهِ فَأَدْلَى بِهَا إِلَى ابن الخطاب بَعْدَهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الْأَعْشَى شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَى كُورِهَا وَ يَوْمُ حَيَّانَ أَخِي
يعني صبر نمودم درحاليكه در چشمم خار و در حلقم استخوان گير كرده بود و حقم را تاراج شده ديدم ......
لقد تقصمها بن فلان وهو يعلم أن محلي منها محل القطب من الرحى
يعني ابوبكر بر كرسي خلافت نشست در حاليكه ميدانست منزلت من نسبت به او مانند محور اصلي آسياست .
بگذريم ؛ ان شاء الله ما وشما وايشان در روزي كه خداوند وعده كرده روزي كه خافضة رافعة است يعني بالا برنده وپائين برنده ، كسانيكه در اين دنيا بر تخت رياست و خلافت نا حق نشستند در آنروز پايين كشيده خواهند شد و بالعكس مظلومين و مستضعفين بر تختهاي عزت .... في ظلال علي الارائك متكئون .... اخوانا علي سرر متقابلين .....في مقعد صدق عند مليك مقتدر