و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

 

مسلمانان قدرخود رابدانيد.قدر دين ومذهب پاك و ناب مولانا و سيدنا  محمدالنبي(ص) را بدانيد. اين تعاليم انسانساز كه از آدم ابوالبشر شروع  و هزاران رسول و نبي آمدند  تا به انسان بفهمانند كه تو از خدايي و بسوي او خواهي رفت

 

انا لله وانا اليه راجعون

قد خسر الذين كذبوا بلقاء الله

واعلموا انكم ملاقوه

قل يتوفاكم ملك الموت الذي وكل بكم

 

ثم ردوا الي الله مولاهم الحق

 

 

 

تا به سيره ابراهيم  خليل  الرحمن (ع){ جد اعلاي رسول اكرم (ص) و علي مرتضي(ع)}  رسيد گروهي از پيامبران الهي شهيد (وقتلهم الانبياء)  و لي دين خدا را پاس داشتند و سرانجام در سيره  مبارك خا تم النبيين (ص) حبيب اله العالمين كه اسوه حسنه  براي پيروانش است ، متجلي گشت.

واكنون اي شيعيان اي پيروان نبي و وصي قدر اين نعمات عظمي نبوت و ولايت را بدانيد كه بزودي بايد در حضور رب العالمين جوابگو باشيم

 

يوم يقوم الناس لرب العالمين

فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم

ثم لتسألن يو مِذ عن النعيم

وقفو هم انهم مسؤلون

اين احكام و دستورات متعالي انبياء عظام  بآساني بدست ما نرسيده است . خونهاي زيادي در اين راه ريخته شده:

هابيلها ، يحياها، زكرياها، محمد ، علي ، حسن ، حسين ،و تسعة المعصومين من ولد الحسين (عليهم السلام) و حمزه ها، عمارها،خزيمه ها( ذو الشهادتين)، ابوذرها ، مقدادها، حجر بن عدي ها، ميثم تمارها، مالك اشتر ها، كميل ها و  شهيد اول ها و ثاني و ثالث ها و  .................... كه براي خدا هستي و جان خويش را فدا كردند

 

 وجاهدوا في الله حق جهاده

 

بنا براين شريعت منور اسلام هدفش به كمال رساندن و سعادت انسان است 

بياييد باهم  صفات متقين را كه مولانا علي(ع) در نهج البلاغة در خطبه همام  متذكر گرديده بخوانيم و گريه كنيم . و اعمال و رفتار خود را به شيعه علي (ع) نزديك كنيم . شيعيان به نماز توجه كامل دارند ، لبانشان دايم الذكر و قلوبشان از خشيت خدا خاشع و در خدمت به خلق خدا كوشا و اهل علم وعملند

 

 

 شيعه علي(ع) دروغ نميگويد

 

چون خدا دروغگويان را لعنت كرده  فنجعل لعنة الله علي الكاذبين 

 

هربدبختي كه بسر  بشريت آمده از دروغ است

 

واگر ميبينيد شيعه تا بدينجا رسيده و نابود نشده (در طوفانهاي بني اميه و بني عباس) فقط بواسطه صداقت وراستگويي و تقوايشان بوده  چرا چون صداقت وايمان مطلوب همه است و حتي دشمنان شيعه به اين حقيقت معترفند .

سخن ذهبي در ميزان الاعتدال كه ميگويد:

 

 

@ان التشيع كان شايعا في التابعين و تابعيهم مع الدين والورع و الصدق فلو رد حديث هؤلاء لذهب جملة من الاثار النبوية و هذا مفسدة بينة@

 

آلان حصحص الحق

 

ببين چگونه اين مرد متعصب كه بشدت طرفدار امويان وعباسيان است(و جرح وتعديلاتش عليه  علي  وشيعيان) اعتراف ميكند كه اگر شيعيان نبودند  سنت رسول الله(ص) ناقص و ناتمام ميشد.

و شيعياني كه جزو راويان صحا ح اهل سنت هستند كه اسامي 100 نفر از آنان را علامه سيد شرف الدين در المراجعات آورده ازجمله ابو سليمان داراني كه اين مرد باتقوا از شب تا صبح نتوانست  سوره نبأ را ختم كند و هر بار به  آيات عم يتساءلون عن النبإ العظيم  و.......... الم نجعل الارض مهادا والجبال اوتادا و ........ ان يوم الفصل كان ميقاتا و .......ميرسيد از خوف خدا غش ميكرد و تا صبح از ترس مقام خدا  ميلرزيد

 و ببين چگونه دشمنانشان وادار به گفتن حق شدند و علماي سني متعصب كه اين حقايق را ميديدند و ميبينند چون هيچ دليلي بر رد حديث اين بزرگان ندارند ميگويند صدقه لنا و رفضه عليه يعني راستگويش مال ما و تشيعش مال خودش

 واين خيلي جالب توجه است كه اي عالم آياازخدا نميترسي كه چنين سخن ميگويي؟ آيا كسي كه به اعتراف دوست ودشمن متقي و صدوق است بهتر ميفهميده و شرايط آنزمان را و حقيقت امر را  در يافته و شيعه شده است.آيا او به دوران رسول الله(ص) نزديكتراست يا تويي كه 700 سال بعد آمدي و رجال را جرح وتعديل ميكني؟ 

بلي اگر شيعيان در دوران بعد از رحلت نبي آنقدر از سوي حكام تحت ستم قرارميگيرند ، بخاطر اينست كه شياطين ميدانند حقيقت اسلام  و سنت در علي(ع)  و پيروانش هويداست. پس بايد نوك حمله را بسوي خاندان و اهل بيت نبي(ص) و شيعيانشان متمركز كنند وميبينيم كه كسي جرأت بردن نام علي ندارد(وگرنه ترور ميشد بوسيله اجنه يا جنود عسل!!!) و علي(ع) 80 سال(الف شهر) بوسيله معاويه و مزدورانش سب و لعن ميشود ولي غافل ازاينكه

قل متاع الدنيا قليل

وان الارض لله يورثها من يشاء من عباده والعا قبة للمتقين

 

آيا سزاوار است كه شيعه را دين ايرانيان مجوسي بناميم در حاليكه بشهادت تاريخ ؛اسلام بوسيله ايرانيان كه مردمي طرفدار علم و عدالت بودند گسترش يافت دليل مطلب هم اينكه نويسندگان صحاح سته كه محور سنت رسول الله (ص) هستند همگي ايراني بودندبخاري ومسلم ابن حجاج نيشابوري ونسايي وتر مذي وابوداوود سيستاني وابن ماجه قز ويني  و بزرگان  و مقدمين مفسرين و مورخين  مثل سلمان فارسي از كبار صحابه و  محمد بن جرير طبري(طبرستاني) ابن قتيبه دنيوري (كرمانشاهي) امام فخر رازي (ري) و جارالله زمخشري  ؛ابو نعيم اصفهاني؛ غزالي؛ بيهقي؛جرجاني؛ ......

 

 مگر نه اينست كه ايمه مذاهب اربعه حنفي و مالكي و حنبلي و شافعي  همگي شاگرد امام و رييس مذهب شيعه اثني عشري يعني امام صادق بوده اند (دو تا بيواسطه)  .

 

بنابراين  اسلام و مسلمانان مديون و مرهون رشادتها و شهادتهاي  محمد(ص) و  علي (ع) و فرزندان آنها(12 امام) و شيعيانشان هستند.

 

آيا سزاوار است شيعيان را پيرو عبدالله بن سبأ  بدانيم در حاليكه بگواهي تاريخ اولين كسي كه نام عبد الله بن سبأ را در كتاب خود آورده وديگران از او اقتباس نموده اند محمدبن جرير طبري (م 310 هجري)  از سيف بن عمر تميمي(م 170) نقل كرده و سپس ابن عساكر (م 571) در تاريخ مدينه و دمشق و ابن ابي بكر (م 741) در التمهيد و البيان و بعد از او ذهبي (م 747) در تاريخش  آورده است. كه شرح حال اين سيف بن عمر را در كتب رجالي اهل سنت ببينيد( ابوداوود گويد دروغگوست ؛ نسايي گويد ضعيف است ؛ ابن عبد البرگويد متروك است)تا بدانيد چه كسي كذاب است. (افسانه عبدالله بن سبأ نوشته علامه سيد مرتضي عسكري)

 

سيف بن عمر الضبي الأسدي تنها راوي افسانه عبد الله بن سبأ و منزلتش نزد علما رجال:

 

 

1ـ يحيي بن معين متوفي سال 233 ه‍ . درباره او گفته: «حديث او ضعيف و سست است.»[22] و خيري در احاديث او نيست.
2ـ نسايي صاحب صحيح متوفي سال 303 ه‍ . گفته: «ضعيف است؛ حديثش را ترك كرده‏اند. نه مورد اعتماد است، و نه امين...»[23]
3ـ ابوداود متوفي سال 275 ه‍ . گفته: «بي‏ارزش است. بسيار دروغگوست.»[24]
4ـ ابن حمّاد عقيلي متوفي بسال 322 ه‍ . درباره وي مي‏گويد: از رويات وي تبعيت نمي‏شود، از هيچك از روايات فراوان او تبعيت نبايد كرد.
الضففاء الكبير، ج 2، ص 175 رقم 694.
5ـ ابن‏ابي حاتم متوفي بسال 327 ه‍ . گفته: «احاديث صحيح را خراب مي‏كرده و لذا به حديث او اعتماد نداشته، حديثش را ترك كرده‏اند.»[25]
6ـ ابن‏سكن متوفي بسال 353 ه‍ . گفته: « ضعيف است.»
7ـ ابن‏حبان متوفي بسال 354 ه‍ . گفته: «حديثهايي را كه خود جعل مي‏كرده، آنها را از زبان شخص موثّقي نقل مي‏كرده است.» و نيز مي‏گويد: «سيف متّهم به زندقه است؛ و گفته‏اند حديث جعل مي‏كرده است،»[26] و آن را به افراد ثقه نسبت مي‏داده.
8ـ دار قطني متوفي بسال 385 ه‍ . گفته: «ضعيف است حديثش را ترك كرده‏اند[27].»
9ـ حاكم متوفي بسال 405 ه‍ . گفته: «حديث او را ترك كرده‏اند. متّهم به زندقه است.»[28]
10ـ ابن عدي متوفي بسال 365 ه‍ . درباره او گفته است: برخي از احاديث او به غايت مشهور است ولي به نظر من تمام احاديث وي غيرقابل اعتماد است و به همين دليل احاديث وي تبعيت نمي‏شود.
11ـ فيروزآبادي صاحب قاموس متوفي بسال 817 ه‍ . گفته: «ضعيف است.»
12ـ
محمّدبن احمذ ذهبي متوفي بسال 748 ه‍ . درباره او گفته: همه دانشمندان و علماي اسلام اجماع و اتفاق دارند بر اينكه او ضعيف، و حديثش متروك است.
المغني في الضعفاء، ج 1 ص 292 رقم 2716.
ميزان الاعتدال، ج 2 ص 255.
13ـ ابن حجر متوفي بسال 852 ه‍ . گفته: «ضعيف است،[29]» و در كتاب ديگري گويد: گرچه رواياتي كه او درباره تاريخ نقل كرده بسيار زياد و مهم است ولي چون او ضعيف مي‏باشد، لذا حديثش را ترك كرده‏اند.[30]
14ـ سيوطي متوفي بسال 911 ه‍ . گفته: «بسيار ضعيف است.»
15ـ صفي‏الدّين متوفي بسال 923 ه‍ . گفته: «او را ضعيف شمرده‏اند.[31]»

 

 

قال الأخ الألباني في سلسلة الأحاديث الضعيفة ضعيف غاية الضعف فإن سيفاً صاحب الفتوح ، قال فيه يحيى:" فليس خير منه " وقال أبو داود:" ليس بشيء " وقال أبو حاتم:" متروك " وقال ابن حبان:" أتهم بزندقة " وقال ابن عدى:" عامة حديثه منكر " هكذا في الميزان للذهبي(اتفق العلماء الاسلام علي ضعفه وترك حديثه). وقال الحافظ في التقريب:" ضعيف في الحديث عمدة في التاريخ "، أفحش ابن حبان القول فيه، وقال الخزرجي في الخلاصة:" ضعفوه ". وقال البرهان في الكشف الحثيث فيمن رمى بوضع الحديث:" سيف كالواقدي " وقال مكحول البيروتي: سمعت جعفر بن أبان قال: سمعت ابن نمير يقول:" سيف الضبي تميمي كان يقول حدثني رجل من بني تميم، وكان سيف يضع الحديث وقد اتهم بالزندقة ". وقال ابن عراق في الكذابين:" سيف بن عمر متهم بالزندقة ووضع الحديث ". وقال الفتني في قانون الضعفاء:" متروك اتهم بالوضع والزندقة "،

 

 

 

شجرة عبد الله بن سبأ را اينجا ببينيد:

 

http://hesabresi.googlepages.com/ebnesaba.jpg

 

 

 

  

پس قدر اين نعمت عظمي را بدانيم و براي همه كسانيكه چه با قلم و چه با خون خود از سيره ناب رسول الله (ص) دفاع كردند طلب علو درجات رابكنيم و خدارا شكر گذار باشيم

ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقو نا بالايمان

 

 اي مسلمانان اي شيعيان محمد(ص) واي شيعيان  علي(ع)  باييد دست از تفرقه و تكفير يكديگر برداريم  اتقوالله  ولا تتبعو خطوات الشيطان ... ان يوقع بينكم عداوة والبغضاء

  تا كي بايد دستهاي آلوده استعمار ، تخم تفرقه و مسلمان كشي بپاشد .

ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم

 پيرو قرآن و سنت حقيقي باشيم  و از عقلمان استفاده كنيم و زود قضاوت نكنيم و تحقيق و بررسي بيشتر ي انجام داده و از خداي سبحان هدايت حقيقي را بخواهيم

 

 ومن يعتصم بالله فقد هدي الي صراط مستقيم