یا من ارجوه لکل خیر
1ـ امام على ـ عليه السلام ـ تأكيد و اصرار دارند كه مشاركت مردم، با خواست و رضايت آنان باشد، نه به تحميل و اجبار.
2ـ عمران و آبادانى، خواست امام على ـ عليه السلام ـ است. او به مسئول مربوط دستور مىدهد كه اگر چنين عمران و توليدى بهدست مردم صورت گيرد، خواست و مطلوب او نيز انجام پذيرفته است.
3ـ مسئولان وظيفه دارند چنين عمرانى را تسهيل و زمينه اشتغال مردم را فراهم نمايند.
4ـ بعد از عمران و آبادانى، عدالت نيز مورد توجه قرار گيرد: آنان كه دست به كار اين عمران شدهاند در آن سهم دارند، نه آنان كه هيچ گونه كار سازنده اى به عهده نگرفتهاند.
2ـ تعليم و تربيت (استصلاح مردم)
تعليم و تربيت يكى از وظايف مهمى است كه حاكميت عموما و امامت خصوصا بهعهده دارد. همچنان كه اشاره شد امام على ـ عليه السلام ـ در منشور حكومتش (عهدنامه مالك اشتر) يكى از اهداف حاكميت خود را استصلاح مردم (تعليم و تربيت) مىداند و در مورد ديگر، يكى از حقوق مردم را تعليم و تربيت آنها بيان مىفرمايد:
شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد، و آداب آموزم تا بدانيد.(32) سخن زير نيز بر همين واقعيت دلالت دارد: امام على ـ عليه السلام ـ آن گاه كه از جهاد فارغ مىگشت، به تعليم مردم و قضاوت ميان آنها مىپرداخت.(33) بديهى است كه رويكرد تعليم و تربيت در عصر امام على ـ عليه السلام ـ به آموزه هاى تربيتى، سياسى، اجتماعى و اخلاقى است و در آن عصر، مبارزه با جهل، كوته بينى، ظاهرنگرى، سطحى نگرى و ساده لوحى اجتماعى كه زمينه آسيب پذيرى جامعه را فراهم مىآورد، مسأله حياتى و سرنوشت ساز بوده است. واژه «استصلاح» نيز ناظر به همين ضلع از آموزش است.
اداره حكيمانه جامعه آن روز كه در آن سطح از روابط اجتماعى ـ اقتصادى بودند، همين نوع تعليم و تربيت را مىطلبيد؛ ولى در عصر حاضر، نهاد تعليم و تربيت بايد جهت «استصلاح» و پيشرفت فرهنگى مردم ـ افزون بر رشد فرهنگ عمومى و تقويت وفاق اجتماعى و محو آسيبهاى گوناگون اجتماعى ـ به آموزش و فرادهى مهارت و فن نيز بپردازد.
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم شهریور ۱۳۸۴ ساعت 8:35 توسط عبدالله
|