با سلام

 

شکی نیست که وراثت یکی از عوامل تاثیر گذار شناخته شده است ودانشمندان روانشناس نیز این مطلب را تایید کرده وبه نتایج علمی نیز رسیده اند مثلا در موارد تیپ بدنی سه گانه  کرچمر وشلدون  ؛ 1- تیپ بدنی اكتومورف (Ectomorph)فیزیك بدنی یك فرد اكتومورف، دارای شانه ها و دور كمر باریك، صورت لاغر و پیشانی بلند و كشیده، قفسه سینه لاغر و باریك و دست و پاهای نحیف و لاغر است. .... حساس، تیزهوش، درون گرا، جامعه گریز ، آرام، ساكت و شكننده، كمرو و در تعارض با محیط هستند. این افراد قوه تخیل بالایی دارند و در كارهای ظریف و دقیق موفق تر هستند. از نظر خصایص فیزیولوژیك، اكتومورف ها پوست سرد دارند، با وجود خشكی دهان و بزاق كم، تمایل كمی به آب دارند این افراد معمولا كم اشتها و میزان خوابشان معمولی است. آن ها افرادی كم انرژی ولی منظم هستند
2- تیپ بدنی مزومورف (Mesomorph)مزومورف ها ساختار بدنی ورزیده دارند، و مستعد ترین افراد برای ورزش بدنسازی به شمار می روند دارای شانه های پهن، میان تنه باریك همراه با بازوها و مفاصل و زانوهای نیرومنداند و چربی اندك در بدنشان دیده می شود. تیپ بدنی آن ها در اطراف ماهیچه ها و سیستم گردش خون تمركز می یابد. افراد این گروه می توانند بدون دشواری زیاد توده عضلانی شان را گسترش دهند.مزومورف ها با خصوصیات فعالیت و پویایی، پرانرژی ، جسور و با شهامت بودن و عمل گرایی مشخص می شوند. اعتماد به نفس بالا دارند و افرادی با روحیه رقابتی هستند. نسبت به عقاید دیگران بی تفاوت اند، گستاخ و سلطه جو و اهل ریسك می باشند و به فعالیت های بدنی علاقه دارند تعریق زیاد و احساس عطش از مشخصه های بارز آنهاست.

 

3- تیپ بدنی اندومورف (Endomorph)هیكل بدنی چاق فربه (خپل) دارند، ساختار بدنی شان به طور مشخص در اطراف دستگاه گوارش توسعه می یابد و شكم محور است. این افراد معمولا دارای دور كمر پهن و شانه های كم عرض هستند، چربی فراوان سرتاسر بدنشان را فرا می گیرد و امعا و احشای رشد یافته ای دارند. دستها و پاهای كوتاه دارند و عریض بودن از دید از پهلو و متابولیسم پایین از سایر مشخصات فیزیكی آنهاست .اندومورف ها برونگرا ، راحت طلب و لذت گرا هستند . خوش مشرب،صلح جو، شوخ طبع و خونسرداند و كارها را پشت گوش می اندازند. عاشق خوراكی و غذا هستند و خواب سنگین و طولانی مدت دارند. افرادی معاشرتی و اجتماعی با رفتار دوستانه و مردم دار هستند كه این خصوصیات در شكل افراطی خود به افزایش استعداد ابتلا به بیماری مانیك – دپرسیو (شیدایی ـ افسردگی) می انجامد . ....اگر بخواهم جمع بندی كنم تیپ های اندومورف و پیك نیك(Pyknic) متناظر با مزاج بلغمی و كافا دوشا و تیپ های مزومورف و اسلتیك (Athletic) متناظر با مزاج دموی و پیتا دوشا و تیپ های اكتومورف و آستنیك (Asthenic) متناظر با مزاج سوداوی و واتا دوشا می باشند.

اما در اخبار واحادیث نیز به این مطالب توجه شده است :

 

عن أمير المؤمنين عليه السلام قال: إذا

نظرت إلى الغلام فرأيته حلوا العينين زیبا چشم  عريض الجبهتين گشاد پیشانی  نامي الوجنتين گوشتالو سليم الهيئة خوش صورت

مسترخى العزلة سست عضلات  فارجه لكل يمن وبركة، و إن رأيته غائر العينين چشمان گود رفته  ضيق الجبهة کم پیشانی ناتئ

الوجنتين  لاغر محدد الارنبة  نوک بینی نازک  كأنما جبينه صلابة پیشانی سفت  فلا ترجه امیدوارش مباش .

 

در اخبار آمده که ابوبکر غائر العينين مشرف الجبهة ناتئ الوجنتين بوده است. 

عن أمير المؤمنين (عليه السلام) أنّه قال: إذا نظرت إلى الغلام فرأيته حلو العينين، عريض الجبهة، نامي الوجنتين، سليم الهيئة، مسترخي العزلة فأرجه لكل خير. وإن رأيته غائر العينين، ضيق الجبهة، ناتىء الوجنتين، محدد الأرنبة كأنما جبينه صلابة فلا ترجه

 

اما در بزرگی و کوچکی آلت نیز اخباری وارد شده  البته برای آندسته از افراد که در پی بزرگ کردن  آلت خود بروش های مسخره کنونی هستند! جالب است که خود این امر کرامت از برای مومنین  است :

 

 

محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، وعلي بن إبراهيم، عن أبيه جميعاً، عن ابن محبوب، عن خليل بن عمرو اليشكري (؟)، عن جميل ابن دراج، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: كان أمير المؤمنين (عليه السلام) يقول: إذا كان الغلام ملتاث الأدرة، صغير الذكر، ساكر النظر، فهو ممن يرجى خيره ويؤمن شرّه، وقال: وإذا كان الغلام شديد الأدرة كبير الذكر، حاد النظر، فهو ممن لا يرجى خيره ولا

 

 

[14] مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ                         

ص يَوْمَ بَدْرٍ لَا تُوَارُوا إِلَّا كَمِيشاً يَعْنِي بِهِ مَنْ كَانَ ذَكَرُهُ صَغِيراً وَ قَالَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ إِلَّا فِي كِرَامِ النَّاسِ. صحيح تهذيب‏الأحكام ج : 6  ص :  173

 

 

مسألة 528: إذا اختلط قتلى المسلمين بقتلى المشركين، فروي عن أمير المؤمنين عليه السلام أنه أمر بدفن من كان منهم صغير الذكر (5)، فعلى هذه الرواية هذه أمارة لكونه مؤمنا يميز به ويصلى عليه ويدفن. وإن قلنا يصلى على كل واحد منهم فينوي بشرط أن يكون مؤمنا كان احتياطا، وبه قال الشافعي (6).

ـــــــــــــ

(5) تفرد الشيخ المصنف بنقل هذا الحديث عن علي (ع) هنا وفي المبسوط 1: 182، ورواه في التهذيب 6: 172 حديث 336 بسنده إلى أبي عبد الله.

(6) الأم 1: 269، والمجموع 5: 258 و 259، والوجيز 1: 75، وفتح العزيز 5: 150 والمغني لابن =

بحار الانوار / جزء 40 / صفحة [169]

در کتاب مشهور لمعه در باب جهاد چنین آمده که اگر در میدان جنگ کشتگان مسلمانان وکفار قاطی شده و قابل تشخیص نبودند نگاه کنند هر کشته ای که آلت کوچک تری دارد مسلمان است و بزرگ آلتان ! کافرند
مرحوم آقا جمال خوانساری از فقهای خوش ذوق در حاشیه این مطلب پس از رد آن از لحاظ سند و متن ، عبارتی جالب دارد
می گوید : اگر این مطلب درست باشد ، پس من از همه کافرترم!!‏

 

 البته در قرآن کریم در وصف حضرت یحیی فرمود : وسیدا وحصورا ونبیا من الصالحین ، که در معنی حصور گفته شده :

 

وأخرج ابن أبي حاتم وابن عساكر عن أبي هريرة : « أن النبي صلى الله عليه وسلم قال : كل ابن آدم يلقى الله بذنب قد أذنبه يعذبه عليه إن شاء أو يرحمه إلاّ يحيى بن زكريا ، فإنه كان { سيداً وحصوراً ونبياً من الصالحين } ثم أهوى النبي صلى الله عليه وسلم إلى قذاة من الأرض فأخذها وقال : كان ذكره مثل هذه القذاة » .

قذاة یعنی خاشاک  کنایه از کوچکی ذکرش .

وأخرج ابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم وابن عساكر عن عمرو بن العاص عن النبي صلى الله عليه وسلم قال « ما من عبد يلقى الله إلاّ ذا ذنب إلاّ يحيى بن زكريا ، فإن الله يقول : { وسيداً وحصوراً } قال : وإنما كان ذكره مثل هدبة الثوب ، وأشار بأنملته » .

 

وايضا قصة امرأة رفاعة القرظي فعن عائشة رضي الله عنها قالت : { جاءت امرأة رفاعة القرظي إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقالت : كنت عند رفاعة فطلقني فبت طلاقي , فتزوجت بعده عبد الرحمن بن الزبير , وإنما معه مثل هدبة الثوب فقال : أتريدين أن ترجعي إلى رفاعة ؟ لا , حتى تذوقي عسيلته ويذوق عسيلتك }

 

مردى به نام رفاعه فرمود: (لا حتى تذوقى عسيلته و يذوق عسيلتك )، و داستان وى چنين بود: در تفسير الدر المنثور از بزاز و طبرانى و بيهقى روايت آمده كه رفاعه بن سموآل همسرش را طلاق داد، همسرش خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد و عرضه داشت : يا رسول اللّه عبد الرحمان با من ازدواج كرده ولى با او نيست مگر چيزى مثل اين (و اشاره كرد به رشته اى از جامه اش )، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) جوابش را نداد، و او هم چنان تكرار كرد تا آنكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: به نظرم مى خواهى دوباره به همسرى رفاعه برگردى ؟ نه ، ممكن نيست مگر بعد از آنكه تو شیرینی او را بچشى و او عسيله تو را بچشد.


وأخرج ابن جرير عن سعيد بن المسيب في قوله { وحصوراً } قال : لا يشتهي النساء ، ثم ضرب بيده إلى الأرض فأخذ نواة فقال : ما كان معه مثل هذه .

یعنی آلتش باندازه هسته خرما بود !

همچنین :و كان محمد بن المنكدر رضي الله عنه يقول في دعائه اللهم قو ذكري فان فيه منفعة لأهلي سأل القوة في ذلك للخروج من حق الزوجة لأن المرأة نهمتها في الرجال فإذا لهي عن حاجتها فهو مسئول عن ذلك و ما سأل لقضاء نهمة نفسه !

عجب !

 

٪٪٪٪


 وَ قَدْ ذُكِرَ عِنْدَهُ اخْتِلافُ النَّاسِ، فَقَالَ:

إِنَّما فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبادِئُ طِينِهِمْ، وَ ذلِكَ اءَنَّهُمْ كانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ اءَرْضٍ وَ عَذْبِها، وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِها، فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ اءَرْضِهِمْ يَتَقارَبُونَ، وَ عَلَى قَدْرِ اخْتِلافِها يَتَفاوَتُونَ: فَتامُّ الرُّواءِ ناقِصُ الْعَقْلِ، وَ مادُّ الْقامَةِ قَصِيرُ الْهِمَّةِ، وَ زاكِي الْعَمَلِ قَبِيحُ الْمَنْظَرِ، وَ قَرِيبُ الْقَعْرِ بَعِيدُ السَّبْرِ، وَ مَعْرُوفُ الضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ الْجَلِيبَةِ، وَ تائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، وَ طَلِيقُ اللِّسانِ حَدِيدُ الْجَنانِ.

ترجمه :

خطبه اى از حضرت (ع ). ذعلب يمانى از احمد بن قتيبه از عبد الله بن يزيد از مالك بن دحيه روايت مى كند كه گفت ما نزد اميرالمؤ منين (ع ) بوديم . در آنجا از اختلاف مردم سخن رفت و آن حضرت فرمود:

سرشت و طينت مردم است كه آنها را از هم جدا مى كند. زيرا از قطعه زمينى به وجود آمده اند كه شور يا شيرين يا سخت يا نرم بوده است . پس ‍ بر حسب نزديك بودن زمينشان به يكديگر نزديك اند و بر حسب اختلاف زمينهاشان از يكديگر متفاوت . نيكو منظرى است كم خرد، بلندبالايى است ، كوتاه همت ، نيكوكردارى است زشت روى ، كوتاه قامتى است دورانديش ، نيكو سرشتى است كه خود را به راه بد افكنده . سرگشته دل است و پراكنده ذهن ، گشاده زبان است و بينا درون .

 

 

البته اين امور مطلق نيست بلكه غالب است وخصوصیات جسمی معمولا در کمالات روحی موثرند .

 

 

از حضرت صادق عليه السّلام روايت است كه أميرالمؤمنين عليه السّلام مي گفتند : إذَا كَانَ الغُلاَمُ مُلتَاثَ الادْرَةِ ، صَغِيرَ الذَّكَرِ ، ساكِنَ النَّظَرِ ، فَهُوَ مِمَّنْ يُرْجَي خَيْرُهُ ، وَ يُؤمِنُ شَرُّهُ . وَ إذَا كَانَ الغُلاَمُ شَدِيدَ الادْرَةِ ، كَبِيرَ الذَّكَرِ ، حَادَّ النَّظَرِ ، فَهُوَ مِمَّنْ لاَ يُرْجَي خَيْرُهُ ، وَ لاَ يُؤمَنُ شَرُّهُ «اگر پسر بچه ، خصيه هايش بهم نپيچيده و سست و آويزان باشد و آلتش كوچك باشد ، و نگاه كردن او آرام و ساكن باشد ، از كساني است كه اميد خير درباره اش مي رود و از شرّ او مصون مي باشند . و اگر پسر بچه خصيه هايش محكم و شديد باشد ، و آلتش بزرگ باشد ، و نگاه و نظر او تند باشد ، از كساني است كه اميد خير در او نمي رود ، و از شرّش مصون نتوان بود» .

 

محمد بن يعقوب، عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، عن وهيب (عامی ضعيف)، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام): يعيش الولد لستة أشهر، ولسبعة أشهر، ولتسعة أشهر، ولا يعيش لثمانية أشهر

 

و نيز از أميرالمؤمنين عليه السّلام است كه : طفل جنين اگر ششماهه ، و يا هفت ماهه ، و يا نُه ماهه متولّد گردد ، زنده مي ماند و اگر هشت ماهه به دنيا آيد ، زنده نمي ماند .

و نيز از آن حضرت است كه : شير دختر بچّه و بول او از مثانة مادرش خارج مي شود ، و شير پسر بچه از دو بازو و دو كتف مادرش بيرون مي آيد .

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ الضَّرِير (؟)ِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَشِبُّ الصَّبِيُّ كُلَّ سَنَةٍ أَرْبَعَ أَصَابِعَ بِأَصَابِعِ نَفْسِهِ

 

 

و نيز از آن حضرت است كه : هر كودك ، در هر سال ، به قدر درازاي پهناي چهار انگشت از انگشتان خود او رشد مي كند .

مردي از أميرالمؤمنين عليه السّلام دربارة فرزند سؤال كرد كه : چرا در بعضي از اوقات شبيه پدر و مادر است ؟ و در بعضي از اوقات شبيه دائي و عمو؟ حضرت به امام حسن عليه السّلام گفتند : پاسخش را بگوي .

 

حضرت امام حسن عليه السّلام گفتند : اگر مرد سراغ زن خود رود با نفس آرام و جوارح غير مضطرب ، در اين صورت دو نطفه با هم مانند دو نفر كشتي گير كه منازعه مي كنند و هر كدام از آنها مي خواهد بر دگري غالب آيد ، كشتي مي گيرند . اگر نطفة مرد بر نطفة زن غالب شد ، طفل شباهت به پدر را پيدا مي كند . وا گر نطفة زن بر نطفة مرد پيروز شد ، طفل شباهت به مادر را پيدا مي نمايد .

و اگر مرد سراغ زن رود با نفس پريشان و جوارح مضطرب غير ساكن ، در اين صورت اين دو نطفه مضطرب مي شوند و در قسمت راست و يا چپ رَحِم مي افتند . اگر در سمت راست افتادند ، بر عروق و رگهاي عموها و عمّه هاي واقع مي شوند و شباهت به اعمام پيدا مي كند . و اگر در سمت چپ افتادند ، بر عروق و رگهاي دائي ها و خاله ها واقع مي شوند و شباهت به اخوال و دائي ها پيدا مي نمايد .

در اينحال مرد سائل برخاست و مي گفت : اللهُ أعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاَتِهِ «خداوند داناتر است جائي را كه رسالات خود را مي نهد» . و در روايت است كه آن مرد خضر بود .

و از پيغمبر اكرم سؤال شد : چگونه جنين زن مي شود و چگونه مرد مي شود؟ فرمود : دو آب زن و مرد با هم تلاقي مي كنند . اگر آب زن بر آب مرد برتر آيد ، زن مي شود . و اگر آب مرد بر آب زن برتر آيد ، مرد مي شود .

 

همچنین حدیث زیر جالب است وباید تحقیق علمی بشود :

 

((25560)) 2 ـ الحسين بن بسطام وأخوه في (طب الائمة): عن محمد بن إسماعيل، عن أحمد بن محرز، عن عمرو بن أبي المقدام، عن جابر، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: قال علي (عليه السلام): كره رسول الله (صلى الله عليه وآله) الجماع في الليلة التي يريد فيها الرجل سفرا وقال: إن رزق ولدا كان جوالة (احولا).

((25561)) 3 ـ وعن الباقر (عليه السلام) قال: قال الحسين (عليه السلام)
لاصحابه: اجتنبوا الغشيان في الليلة التي تريدون فيها السفر فإنّ من فعل ذلك ثم رزق ولدا كان جوالة .

از همبـستـر شدن بـا همسرانتـان در شبـى كه قصد مسافرت داريد بپرهيزيد; (زيرا)اگر در اثر آن فرزندى روزى شود پرجنب و جوش يا شايد كنايه از ناأرام وبيش فعال ويا احول(لوچ)خواهد بود.

منظور شرایط جسمی وروانی زن و شوهر هنگام جماع نیز در نطفه اثر دارد .

 

البته بعضي از اين اخبار بصورت ارسال در بحارالانوار و... ذكر شده وسند درستي ندارند.

 

چند حديث در اصول کافی آمده گرچه سندشان مشکل دارد اما متنی عجیب دارند :

1-محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن بعض أصحابنا قال: كان النبي (صلى الله عليه وآله) إذا أراد تزويج امرأة بعث من ينظر إليها وقال للمبعوثة: شمي ليتها، فإن طاب ليتها طاب عرفها (1)، وانظري كعبها فإن درم كعبها عظم كعثبها.

 درم : عن النبيّ صلّى الله عليه و آله في النساء : «فإن دَرَمَ كَعْبُها عَظُم كَعْثَبها» : 22 / 194 . الدَّرَم في الكعب : أن يواريه اللحم حتّى لا يكون له حجم(المجلسي : 22 / 194) .

 

یعنی نگاه کن به پشت کعب پایش اگر گوشتی وچاق بود دارای فرج بزرگی خواهد بود !

 

كعثب : عن النبيّ(ص): «أُنظري لكَعْبِها؛ فإن دَرِمَ كَعْبها عظُم كَعْثَبُها»: 22/194. الكَعْثَب -بالفتح-: الرَّكَب الضخم؛ وهو منبت العانة (المجلسي: 22/194).

 

1-قال مصنف هذا الكتاب :من لايحضره الفقيه ، الليت: صفحة العنق، والعرف: الريح الطيبة قال الله عزوجل: (ويدخلهم الجنة عرفها لهم) أي طيبها لهم، وقد قيل إن العرف العود الطيب الريح، وقوله عليه السلام: درم كعبها أي كثر لحم كعبها، ويقال امرأة درماء إذا كانت كثيرة لحم القدم والكعب، والكعثب: الفرج.

 

 

2-عن عدة من اصحابنا عن أحمد بن ابى عبدالله عن ابيه عمن حدثه عن ابى عبدالله عليه السلام قال: زوجوا الاحمق ولا تزوجوا الحمقاء فان الاحمق ينجب والحمقاء لا تنجب.

 

از امام صادق ـ عليه السلام ـ : با مرد احمق ازدواج كنيد ـ به مرد احمق زن بدهيد ـ اما با زن احمق ازدواج نكنيد، زيرا مرد احمق ميتواند فرزند سالم (غير احمق) توليد كند اما زن احمق نميتواند فرزند سالم توليد كند.

 

شاید اشاره به نقش اصلی تربیت فرزند که بر عهده مادر است باشد و نقش کروموزوم XX مادر که غالب در ژن است .

 

همچنین : قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : ايّاكم و تزوّج الحمقاء فانّ صحبتها ضياع وولدها ضياع: پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: مبادا با زن احمق ازدواج كنيد زيرا همدمي با او تضييع (عمر) است و فرزندش نيز تباه (بيفايده) ميشود.

و در نسخه وسائل الشيعه: فانّ صحبتها بلاء وولدها ضياع: زيرا همدمي با او بلاء و فرزندش تباه ميشود.

 

آثار منفی شیر ناپاك

 وفي (الخصال) بإسناده عن علي (عليه السلام) ـ في حديث الأربعمائة ـ قال: تزوجوا فإن التزويج سنة رسول الله (صلى الله عليه وآله)، فإنّه كان يقول: من كان يحب أن يتبع سنتي فإن من سنتي التزويج، واطلبوا الولد، فإني مكاثر بكم الأمم غدا، وتوقوا على أولادكم من لبن البغي من النساء والمجنونة فإن اللبن يعدي.


فرزندان خود را از خوردن شير زنان زناكار و زن ديوانه نگهدارى كنيد زيرا شير خصوصيات روانى مادر را بفرزند سرايت ميدهد.


از شهید بزرگوار مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری پرسیدند: چرا یكی از پسران شما از باب یخرج الحی من المیت بدین غایت شرور شده است ؟ فرمود: آن چیزهایی كه من از او دیده ام و می بینم شما ندیده اید و بعدا خواهید دید. این فرزند همانا قاتل من خواهد بود و كسی كه در پای دار من كف زنان شادی كند و تبریك بگوید. گفتند: از چه رو دارای این احوال و اوصاف است؟ فرمود: شیری كه خورده نجس و خبیث بوده و شیردهی كه او را تربیت نموده نجس و پلید بوده است.
گفتند: داستان او را بیان فرمایید. فرمود: آن زمانی كه در سامرا در محضر استاد بزرگ میرزای شیرازی مشرف بودم، خداوند این پسر را به من داد. مادرش بی شیر بود برای شیر دادن به او ناچار به گرفتن دایه ای شدیم. بدون تحقیق زنی را برای دایگی او اجیر كرده و به تربیت او گماشتیم تا حدود دو سال او را شیر داد. بعد معلوم گردید كه آن زن ناصبی و از خوارج بوده و دو سال شیر ناپاك به او داده است. نجس و حرام مجهول هم تأثیر خود را می گذارد.(درر الأخبار)

3-محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن مالك بن أشيم، عن بعض رجاله عن أبي عبدالله (ع): تزوجوا سمراء يناء عجزا مربوعة فإن كرهتها فعلي مهرها

- سهل، عن بكربن صالح، عن مالك بن أشيم، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله (ع) قال: قال أمير المؤمنين (ع): تزوجها عيناء سمراء عجزاء مربوعة فإن كرهتها فعلي الصداق.

 

امیر مومنان علی علیه السلام میفرمایند :

با زنی ازدواج کن که رنگ بدنش  گندم گون وچشمانی بزرگ و شهلایی و لگنی فراخ  داشته باشد و چهار شانه و میانه قد باشد  اگر  نپسندیدی  مهریه اش با من !

 زنى را به همسرى بگير كه گندم گون و چشم درشت و کفل بزرگ  و متوسط قد باشد. اگر او را نخواستى مهرش با من !

 

(1)                 السمراء ذات منزلة بين البياض والسواد، عيناء: العظيم سواد عينها في سعة، عجراء: العظيمة العجز، مربوعة: بين الطويلة والقصيرة. (في)

 

(2)          يقال امرأة عيناء: حسنة العينين واسعتهما، و الجمع عين بالكسر.مجمع البحرين

 

و السَّمَارُ: موضع؛ و كذلك سُمَيراءُ، و هو يمدّ و يقصر.لسان العرب

 

 

أحمد، عن أبيه، عن علي بن النعمان، عن أخيه، عن داودبن النعمان، عن أبي أيوب الخزاز، عن أبي عبدالله (ع) قال: إني جربت جواري بيضاء وادماء فكان بينهن بون  البون - بالفتح والضم -: المسافة بين الشسيئين والخبر يحتمل أن يكون المراد تفضيل البيض والادم معا.

عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن عبدالله بن المغيرة، عن أبي الحسن (ع) قال: سمعته يقول: عليكم بذوات الاوراك فإنهن انجب. الاوراك جمع الورك - بالفتح والكسر وككتف - وهى ما فوق الفخذ

 

ودراخبار عامه :

 

         تخيروا لنطفكم وانتخبوا المناكح وعليكم بذوات الأوراك فإنهن أنجب (ابن عدى ، والديلمى عن عمر)

                

وعن علي بن إبراهيم، عن ابيه، عن النوفلي، عن

 السكوني، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: قال النبي (صلى الله عليه وآله): اختاروا لنطفكم فإن الخال أحد الضجيعين..وسایل الشيعه

 

رسول خدا فرمود: براي نطفه هایتان بهترين رحمها را انتخاب كنيد زيرا فرزندان به دائيها شبيه ميشوند.

 

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبدالله (ع) قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: تزوجوا الزرق فإن فيهن اليمن

 

الديلمي عن أبي هريرة تزوجوا الزرق فإن فيهن يمنا

 

و الزُّرَّقُ: بياض في ناصية الفرس أَو قَذالِه.لسان العرب

 

بعضی گفته اند مراد زن چشم آبی است وبعضی هم گفته اند مراد زن سبزه است .

 

عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن بكربن صالح، عن بعض أصحابه عن أبي الحسن (ع) قال: من سعادة الرجل أن يكشف الثوب عن امرأة بيضاء.

زن سفید یکی از موارد سعادت مرد است !

 

 

4- إبراهيم بن ميمون، عن محمد قال: سألت أبا عبد اللَّه ع عن قول اللَّه تعالى أَعْطى كُلَّ شَيْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى ، قال" ليس شي ء من خلق اللَّه إلا و هو يعرف من شكله الذكر من الأنثى"، قلت: ما يعني ثم هدى قال" هداه للنكاح و السفاح من شكله".

 

از امام صادق(ع) از معني آيه «اعطي كل شييء خلقه ثم هدي» پرسيدم، فرمود: همه مخلوقات از شكل ظاهرشان معلوم است كه كدام مذكر است و كدام مونث. گفتم: مراد از «ثم هدي» چيست؟ فرمود: آن‌ها را هدايت كرده بر نكاح و سفاح به وسيله شكل ظاهري شان.

يعني انسان را به نكاح و حيوان را به سفاح هدايت كرده است،

 واین حدیث بسیار قابل تامل است زیرا هدف ونیت افراد در ازدواج منجر به خدای ناکرده زنا یا سفاح که خفیفتر از زنا است میشود . مثلا هدف از ازدواج رسیدن به پول وزیبایی و.... باشد .

 

5- علي بن محمد، عن صالح بن أبي حماد، عن هارون بن مسلم، عن بريد بن معاوية عن أبي عبدالله(ع) قال: أتى النبي صلى الله عليه وآله رجل فقال: يا رسول الله إني أحمل أعظم ما يحمل الرجال، فهل يصلح لي أن آتي بعض مالي من البهائم ناقة أو حمارة فإن النساء لايقوين على ما عندي؟ فقال رسول الله صلى الله عليه وآله: إن الله تبارك وتعالى لم يخلقك حتى خلق لك ما يحتملك من شكلك فانصرف الرجل ولم يلبث أن عاد إلى رسول الله صلى الله عليه وآله فقال له: مثل مقالته في أول مرة فقال له رسول الله: فأين أنت من السوداء العنطنطة(1) قال: فانصرف الرجل فلم يلبث أن عاد فقال: يا رسول الله أشهد أنك رسول الله حقا إني طلبت ما أمرتني به فوقعت على شكلي مما يحتملني وقد أقنعني ذلك.

 

1-العنطنط" الطويل، و هي بهاء كذا في القاموس، و قال في النهاية في حديث المتعة: فتاة كالبكرة العنطنطة أي الطويلة العنق مع حسن قوام، و العنط طول العنق.

 

 

6- محمد بن يحيى، عن عبدالله بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أبان بن عثمان، عن عبدالرحمن بن سيابة، عن أبي عبدالله (ع) قال: أن الله خلق حواء من آدم فهمة النساء لرجال فحصنوهن في البيوت.

 

چون حوا از ادم خلق شد ه پس همت و کوشش زن مرد است پس در خانه حفظشان کنید.

 

 

7- عدة من أصحابنا، عن أحمدبن محمد بن خالد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عمن حدثه، عن إسحاق بن عمار قال: قال أبوعبدالله (ع): إن الله جعل للمرأة صبر عشرة رجال فإذا هاجت (هيجان) كانت لها قوة شهوة عشرة رجال.

 

البته در معانی کلمات باید دقت نمود تا شبهه ای بوجود نیاید .

 

8- محمد بن يحيى، عن محمد بن أبي القاسم، عن أبيه رفعه عن أبي عبدالله (ع) قال: المرأة الجميلة تقطع البلغم والمرأة السوء اء تهيج المرة السوداء.